امروز سوم تیر، سالروز یکی از مهم ترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایران است. در این روز دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ برگزار شد و بعد از اعلام نتایج مشخص شد که محمود احمدی نژاد با کسب بیش از ۱۷ میلیون رای (حدود ۶۱ درصد) به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده است. از […]
امروز سوم تیر، سالروز یکی از مهم ترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایران است. در این روز دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ برگزار شد و بعد از اعلام نتایج مشخص شد که محمود احمدی نژاد با کسب بیش از ۱۷ میلیون رای (حدود ۶۱ درصد) به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده است.
از روز طلوع سیاسی احمدی نژاد تا غروبش، اتفاقات عجیب زیادی در ایران رخ داده و شخص احمدی نژاد هم فراز و فرود زیادی را تجربه کرده است. اما به راستی محمود احمدی نژاد چه کرد و از چه خصوصیاتی برخوردار بود و ایران در عصر او چه تجربه ای داشت؟ در این گزارش قصد داریم مروری کوتاه بر رفتارهای سیاسی احمدی نژاد به عنوان نماد نوعی خاص از سیاستمداری داشته باشیم.
کاپشن پوش سازش ناپذیر که چهره گم شده اصولگرایان شد
ایران در سال ۸۴ در کرانۀ دوره ای جدید از حیات خود بود. اصلاحات به پایان خود رسیده و مخالفان اصلاح طلبی در حال قدرت گرفتن بودند. مجلس در دست اصول گرایان بود و مخالفان خاتمی نیز او را به بدقولی، ترس و عدم وفای به عهد متهم می کردند. در این حین، طبقه متوسط سرخورده از تحولات اجتماعی بود و بی علاقه، انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را دنبال می کرد و طبقات پایین نیز مجذوب فردی با ویژگی های کاریزماتیک نشده بودند.
شکست اصلاح طلبان در انتخابات ۱۳۸۴ آنقدرها هم آسان نبود. اصول گرایان اگرچه وارد فعالیت حزبی شده بودند اما چهره ها و شعارهای جذابی نداشتند و همین امر باعث نگرانی آنها شده بود. تقابل احمد توکلی و هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و خاتمی به اصولگرایان درس بزرگی داده بود: فقدان یک چهره کاریزماتیک با شعارهای جدید، نو و جذاب علت اصلی شکست آنها بود. با این حال، همین انتخابات (به خصوص انتخابات ۱۳۷۲) به آنان نشان داد شعارهای عدالت خواهانه چقدر میتواند برای آنها مفید باشد. احمد توکلی در آن سال با انتقادات تندی که به هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش داشت توانست به یک پدیده تبدیل شود. شعارهای عدالت خواهانۀ او بسیار تاثیرگذار بودند اما فقدان کاریزما باعث شد نهایتا او حدود ۴ میلیون رای بیاورد و از هاشمی رفسنجانی شکست بخورد.
در سال ۱۳۸۲ و با انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران، گمشده اصول گرایان پیدا شد. احمدینژاد یک اصول گرای انقلابی تند و کاریزماتیک بود که با شعارهای عدالت خواهانه و کاریزمای خاصش می توانست آراء بسیاری را جذب کند. استاندار سابق اردبیل حالا یکی از مخالفان سرسخت خاندان هاشمی، کارگزاران و اصلاح طلبان شده بود و در ۲ سال حضورش در شهرداری تهران نیز نشان داد که چهره ای جذاب برای توده مردم است.
احمدی نژاد آنتی تز خاتمی و سایر چهرههای مهم اصلاح طلبی بود. او به جای آزادی بر عدالت تاکید داشت، با خوی و منش اعتدالی خاتمی در مقابل غرب مخالف بود و بر حفظ ارزش های انقلابی تاکید می کرد، مخالف مناسبات سیاسی و مصلحت بود و حتی در پوشش نیز سعی می کرد فاصله خود را از سیاستمداران وقت ایران حفظ کند. این «تک» بودن نهایتا به محمود کمک کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ به یک پدیده تبدیل شده و حتی در دور دوم هاشمی رفسنجانی، قدرتمندترین سیاستمدار وقت ایران را شکست دهد و رئیس جمهور ایران شود.
وقتی محمود با همه در می افتد
احمدی نژاد نماد یک سیاستمدار سازش ناپذیر بود. او به دلیل همین ویژگی اش مورد پسند اصولگرایان قرار گرفت. سازش ناپذیری او در مقابل سازش پذیری اصلاح طلبان قرار می گرفت و این برای انقلابی ها ارزشمند بود. با این حال، اشتباه بزرگ گروه های به اصطلاح انقلابی این بود که سازش ناپذیری احمدی نژاد را مساوی انقلابی گری دانستند. همین تفسیر ناروا باعث مشکلات عدیده برای آنها شد.
احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری خود به جبهه پایداری و طرفداران آیت الله مصباح نزدیک بود اما سازش ناپذیری او باعث شد در مقابل این گروه بایستد و از سال ۱۳۸۸ به بعد عملا راه خود را از آنان جدا کند. شاید اگر انتخابات حساس سال ۸۸ و حضور قدرتمند اصلاح طلبان و نامزدی میر حسین موسوی نبود، جبهه پایداری و اصولگرایان انقلابی زودتر از احمدی نژاد جدا می شدند اما حساسیت انتخابات باعث شد اختلاف احمدی نژاد و اصولگرایان مدتی به تعویق بیفتد.
محمود بعد از سال ۸۸ عملا راه خود را از اصولگرایان جدا کرد. نزدیکی او به اسفندیار رحیمی مشایی و «مکتب ایرانی» انتقادات فراوانی را برانگیخت و کار به جایی رسید که حتی مرحوم مصباح مدعی جادو شدن احمدی نژاد شد.
سازش ناپذیری احمدی نژاد فقط به مسائل حزبی محدود نمی شد. او تا سال ۱۳۹۲ تقریبا تمام پل های پشت سرش را خراب کرد. اختلاف او با علی لاریجانی که خود یکی از چهره های مهم اصولگرایی آن زمان بود، باعث شکل گیری ماجرای «یک شنبه سیاه» و درگیری روسای دو قوه شد. ماجرای مربوط به استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت و مخالفت مقام معظم رهبری با این استعفاء منجر به خانه نشینی ۱۱ روزه احمدی نژاد گردید. همچنین، اختلافات دولت با شهرداری تهران و شخص محمد باقر قالیباف و نیز اختلافاتش با هاشمی رفسنجانی، منوچهر متکی، آملی لاریجانی، ناطق نوری و سایر سیاستمداران مهم وقت نشان داد که او تا چه اندازه سازش ناپذیر است و این سازش ناپذیری میتواند هم برای او و هم برای دولتش دردسر ساز شود.
این ویژگی احمدی نژاد در بعد خارجی بیش از بعد داخلی برای او، دولت و کشور مشکل آفرین شد. اختلافات ایران و غرب در زمان او زیاد شده و قطعنامه های پیاپی و تحریم های متوالی کشور را با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه رو کرد.
این مشکلات نهایتا باعث گوشه گیری و انزوای خارجی و داخلی دولت احمدی نژاد شد. در سال ۹۱ و ۹۲ تقریبا همه منتظر پایان دولت او بودند. اصولگرایان روی چهره بعدی تمرکز داشته و از احمدی نژاد برائت جستند و اصلاح طلبان نیز که بعد از سال ۸۸ در شرایط سختی به سر می بردند سعی داشتند به نوعی به عرصه سیاسی بازگردند. عمر دولت احمدی نژاد در سال ۹۲ به پایان رسید و او نیز وارد عرصه جدیدی از سیاست ورزی شد.
پایان دولت و ظهور یک احمدی نژاد جدید
شاید در سال ۸۴ کسی گمان نمی کرد احمدی نژاد چنین مسیر سیاسی را طی کند اما محمود بعد از سال ۹۲ چنان تغییر کرد که دیگر هیچ یک از یاران سابقش او را نمی شناخت. محمود بعد از سال ۹۲ با حواشی مختلفی روبه رو بود و بسیاری از این حواشی را هم خود به وجود آورد. او از سال ۹۲ تا ۹۹ آرام آرام به یکی از مخالفان و منتقدان جدی دولت و بلکه حکومت تبدیل شد. او با شبکه های مختلف خارجی مصاحبه و از سردمداران کشور انتقاد می کرد. بعد از بازداشت اسفندیار رحیمی مشایی و بقایی به امامزاده صالح رفت و مدتی بست نشین این آستان شد.
در ۳۰ بهمن و ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ دو نامه به رهبر انقلاب نوشت و از اوضاع کشور به شدت گلایه کرد. احمدی نژاد در ۲۸شهریور ۱۳۹۹ با رادیو فردا مصاحبه ای جنجالی کرد و به طور کلی از اقدامات گذشته اش اعلام برائت کرد. نامه محمود به بن سلمان و ترامپ و برخی دیگر از سیاستمداران، انتقاد از روسیه، حمایت از برخی سلبریتی های خارجی با توئیت های انگلیسی و … همه و همه از حواشی احمدی نژاد در این سالها بودند.
احمدی نژاد در انتخابات ۱۳۹۲ از رحیمی مشایی حمایت کرد اما با رد صلاحیت او اعلام کرد از کسی حمایت نمی کند. او در انتخابات ۱۳۹۶ نیز نامزد شد اما رد صلاحیت شد. با این حال، در آخرین لحظات انتخابات، رای خود را به صندوق انداخت. در سال ۱۴۰۰ نیز مجددا نامزد شد که بار دیگر رد صلاحیت شد و این بار اعلام کرد در انتخابات شرکت نکرده و از هیچ نامزدی هم حمایت نمی کند.
سکوت ناگهانی احمدی نژاد؛ چرا محمود ساکت شد؟
احمدی نژاد از سال ۹۸ لحن انتقادات خود را تندتر کرد. این انتقادات به حدی تند بود که بسیاری او را به مقابله با نظام متهم کردند. با این حال، از اوایل سال ۱۴۰۱ ناگهان از میزان انتقادات او کم شد و کار به جایی رسید که پس از اعتراضات اخیر خیابانی، برخی رسانه ها با تیتر «احمدی نژاد کجاست؟» به دنبال پیدا کردن او و فهم علت غیبت او بودند.
غیبت ناگهانی احمدی نژاد آن هم بعد از فعالیت شدید رسانه ای او در قالب یک منتقد، هنوز هم برای بسیاری یک سوال است. چرا احمدی نژاد ناگهان از فعالیت رسانه ای خود کم کرد؟ چرا محمود ساکت شد و ترجیح داد دیگر فعالیت نداشته باشد؟ اینها همه سوالاتی هستند که ذهن ها را خلجان می دهد.
آنچه مشخص است این است که احمدینژاد هنوز هم طرفداران و منتقدان تند و تیزی دارد. بسیاری معتقدند سازش ناپذیری و تندروی او آسیب فراوان به کشور زد و برخی نیز بر آنند که همین روحیه باعث اجرای پروژه هایی مانند طرح مسکن مهر و طرح تحول اقتصادی و … شد و این طرح ها به طبقات مستضعف کمک فراوانی نمود و او را به مردمی ترین رئیس جمهور ایران تبدیل کرد. این اختلافات و بحث ها هنوز هم مطرح است و احتمالا تا مدت ها ادامه داشته باشد.
- منبع خبر : خبرفوری
Monday, 25 November , 2024