نصیربوشهر – زهرا جوهری: بانو جان !!وقتی رفتی ؛بسیار گریستم چون فکر می کنم که انسان های نیکو ،مهربان و زیبا حتی اگر عمری طولانی هم داشته باشند ؛ بازهم رفتنشان بسیار غم انگیز است. تو خود پیش از این شمه ای از هنر ،زیبایی و آگاهی را که شجاعانه از میان انبوه درد […]

 

نصیربوشهر – زهرا جوهری:

بانو جان !!وقتی رفتی ؛بسیار گریستم چون فکر می کنم که انسان های نیکو ،مهربان و زیبا حتی اگر عمری طولانی هم داشته باشند ؛ بازهم رفتنشان بسیار غم انگیز است.
تو خود پیش از این شمه ای از هنر ،زیبایی و آگاهی را که شجاعانه از میان انبوه درد هایت بیرون کشیده بودی را با ما مطرح کرده بودی .
وقتی که رفتی با خود اندیشیدم ؛ افسوس که دنیا یک انسان زیبا در عین حال مروج زیبایی را از دست داد. با خود اندیشیدم که چقدر این رفتن‌ها و کم شدن ها تاثر بار و اندوه زاست. ولیکن به خود گفتم ؛ نه.‌. ‌ هرگز ‌..نباید اجازه داد؛ چیزی از زیبایی دنیا کم بشود که دنیا سخت نیازمند مهربانی و آگاهی است.
با خود گفتم؛ هر چند کم و جزئی ،شروع خواهم نمود تا زیبایی و مهر دست به دست بشود و یک جا نماند.
بانو جان وقتی قلم مویت از حرکت باز ایستاد؛ قلم من شروع به لغزیدن و تحرکی دوباره نمود …
و وقتی تو افتادی با خود گفتم اگر شده دیوار را هم بگیرم؛ باید برخیزم …
و وقتی رفتی ؛من بار دگر عشق به زمین را در خود پروراندم و به خود باز آمدم !!!
بانو ایران درودی بسیار دوستت می داریم .
زهرا جوهری
۱۴۰۰/۹
بانوجان#مهربانی#مروج زیبایی#ایران درودی

  • منبع خبر : نصیر بوشهر