(به بهانه ی جشنواره کوچه ) سعدی می گوید : اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری قیل و قال های فضای مجاز وحقیقت برآنم داشت تا برای اولین بار و در اولین شب کوچه را ببینم .تلاشم برای گرفتن بلیط در تالار لیان و دبیرستان […]
(به بهانه ی جشنواره کوچه )
سعدی می گوید :
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
قیل و قال های فضای مجاز وحقیقت برآنم داشت تا برای اولین بار و در اولین شب کوچه را ببینم .تلاشم برای گرفتن بلیط در تالار لیان و دبیرستان سعادت نافرجام ماند که مشتاقان بیشمار و مهمانان بلیط ها را رزو کرده بودند لذا راهی کوچه ی حاج رییس شدم تا حداقل ممنوعه ها را ببینم که چرا صدای نماینده ،امام جمعه و دیگر عزیزان را در آورده است .
در بدو ورود به محوطه ی نزدیک کوچه شماره پلاک ها توجه ام را جلب کرد و دانستم که از همه ی ایران به بوشهر آمده اند تا کوچه را ببینند .
خبر رسید کوچه و کافه هایش و همه در رو های آن را بسته اند تا به گونه ای دوستان دیگر را هم راضی نمایند که مبادا حلالی حرام گردد؛!!!؟؟
ولی محمد شریفیان به خوبی گفت که:
کوچه نیاز به مجوز ندارد و مردم خودشان همیشه آنجا هستند .
سیل جمعیتی آمده بودند و خوب هم آمده بودند تا جشنواره را در مکان واقعی اش و همان کوچه ی حاج رییس ببیند و به در بسته خوردند ولی بیکار ننشستند و اگر از در بیرونشان کردند از پنجره وارد شدند و کوچه ای به پهنای خیابان ساختند.
جوانان بوشهری ومهمانان یک خیابان را در همان نزدیکی کوچه قرق کردند .ازدحام جمعیت به حدی جلوه داشت که جای سوزن انداختن نبود و لذا مردم جای دیگر را هم برای پایکوبی و جشن در همان حوالی و بغل کوچه برگزیدند و کوچه دو کوچه شد؛ ولی هیچ لیدر و خواننده و خیام خوانی نبود تا این جمعیت مشتاق را به وجد آورد و هم چنین کافه ای که لبی تر کنند..
زن و مرد ،پیر و جوان ،با روسری و بی روسری و خوشبخانه بدون توسری امده بودند تا پاسداشت موسیقی جنوب باشند .
آن شب جمعیت یک آهنگ ریتمیک و شاد و مشهور بوشهری به نام “هللیوس ” در آن دو مکان دائم تکرار می کرد و انبوه جمعیت را با خود می برد .
یک سرچ کوتاه کردم و دیدم هلل به معنی آواز بارش باران است و یوس یعنی مرد ناامید .
که امیدوارم بارش باران امید در آسمان این مملکت باریدن بگیرد و جامعه را به نشاط و شادمانی رساند..
دوساعت ماندم و فقط تماشا کردم و برای دقایقی زیاد در کوچه پس کوچه های شهرم گم شدم تا بوی شرجی و شعر و موسیقی بوشهرِ عزیز را با دل و جانم حس کنم .
نه توهینی از کسی شنیدم ،نه متلکی دیدم ،نه کسی ایجاد مزاحمت کرد،نه کسی به فکر کیف قاپی و دزدی بود ،نه نگاهی به موهای پریشان و افراشته ی دخترکان دوخته شده بود و نه حلالی حرام شد .
هرچه بود شادی و نشاط و شعفی بود که جوانان تشنه ی شادی و آزادی بر آسمان بوشهر طنین می انداختند.
و اما سخنی با دوستان دلواپس ….
به پیر و پیامبر قسم آسمان به زمین نیامد
هیچ هرزگی و بی انضباطی و هنجاری شکسته نشد
و هیچ کس بد این انقلاب نگفت .
بگذارید کسانی که مثل شما نمی اندیشند،مثل شما زندگی نمی کنند و مثل شما نیستند آنها هم نفس بکشند .
اگر کوچه ی حاج رییس و کافه هایش باز بود و رواداری بیشتری صورت می گرفت شاید نظم و رضایت بیشتری وجود داشت برای کسی که فرسنگها از تهران آمده تا بوشهر و موسیقی و فرهنگش را ببیند .
و همچنین از متولیان و دلواپسان عزیز می خواهیم که بگذارید در چهارچوبی شرعی و عرفی پول مردم ایران به جای استانبول و انتالیا و دبی در همین بوشهر خودمان هزینه شود که مردم ایران حاضرند با همه ی محدودیت ها و کمبودها به شهری از کشور خود بیایند و آنجا شاد باشند و پولشان را خرج نمایند که مزایای بی شمار معنوی ومادی به همراه دارد .
واز همه دست اندرکاران برنامه ی کوچه و دولتی هایی که همکاری کردند تا کوچه برگزار گردد بی نهایت سپاسگزاریم.
در پایان امیدوارم که روزی با مساعدت همگی جشنواره ی کوچه که آمیخته ای از شعر ،ادبیات ،موسیقی و هنر ما مردم بوشهر است جهانی شود و بر تارک خاورمیانه بدرخشد…
به امید آنروز
Saturday, 26 April , 2025