بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در مصحف عظیم» «میدان بسازید و میدان داری کنید!» «چهل میدان و یک میدان دار…» • مقدمه: «دیباچه ی مروت و سلطان معرفت/ لشکر کش فتوت و سلطان اتقیا/ فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست/ ماییم و دست و دامان معصوم مرتضی» «افصح المتکلمین سعدی» میدان؛ در مفهوم […]

بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در مصحف عظیم»

«میدان بسازید و میدان داری کنید!»
«چهل میدان و یک میدان دار…»

• مقدمه:

«دیباچه ی مروت و سلطان معرفت/
لشکر کش فتوت و سلطان اتقیا/
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست/ ماییم و دست و دامان معصوم مرتضی»
«افصح المتکلمین سعدی»

میدان؛ در مفهوم واقعی آن به فضای باز و وسیع، گفته می شود!
ریشه ی میدان را باید در«آگورا» های یونان باستان جستجو نمود.
آگوراها،معمولا فضا های بازی بودند که در مرکز شهرها ساخته و توسط معابد و ساختمان های عمومی احاطه
می شدند…
میادین؛ هماره از جایگاه ویژه ای در حیات اجتماعی انسان ها در طول تاریخ بشریت برخوردار بوده و هستند!

«هر میدانی؛نیازمند میدان دار است!»

خواه این میدان نظامی باشد که بارها در تعابیری شنیده ایم:
«سپاهی در پناه سواری!»
یا اینکه:
«این فرمانده و سرلشکر؛خودش به تنهایی چند لشکر است..»

خواه این میدان اجتماعی باشد که باز شنیده ایم:
«فلان شخصیت؛خودش به تنهایی یک تیم است!»

خواه این میدان در حوزه ی ورزش باشد، که بارها از مجریان فوتبالی شنیده ایم که:
«این بازیکن،یک تنه در وسط میدان میدان داری می نماید!»

خواه این میدان در حوزه ی صنعت باشد؛ از باب مثال:
«میدان های عظیم نفت و گاز که اکتشاف و استخراج می شوند همانند میادین مشترک گازی!»

خواه در حوزه ی معماری و شهرسازی باشد..
«میادین، یکی از عناصر اساسی ساختارشهری محسوب می شوند..»

در این میان میادین شهری بعنوان اصلی ترین و مهم ترین میدان هر شهر به شمار می آیند که علاوه بر فعالیت های اجتماعی، مدنی و مذهبی،فعالیت های اقتصادی،تجاری و گاها حاکمیتی… در آن انجام می پذیرد!
برخی از این میادین، در تاریخ شهری و شهرسازی نیز اثری مانا در مستندات تاریخی از خود برجای گذاشته اند از جمله:
«میدان نقش جهان اصفهان _ میدان صاحب آباد تبریز _ میدان امیر چخماق یزد_ میدان توپخانه و آزادی تهران و…»
و….

اما یکی از جاودانه ترین میدان ها؛
میادین «انسانی،شخصیتی و منزلتی و هویتی است».

سرالعقلا و العرفا؛امیر المومنین حضرت علی علیه السلام در حیات انسانی و اجتماعی، یکی از بزرگترین، بی بدیل ترین، بی همتا ترین و نوادر شخصیت های است که در عظیم ترین و عزیز ترین میدان های انسانی یک تنه میدان دار است…».
از همین باب است که ‏رسول مکرم اسلام حضرت محمد«ص»در تعبیری فاخر و فخیم؛ زیبامی فرماید:

«هرکس که می خواهد به حضرت آدم در علمش؛
به حضرت نوح در حکمتش؛
به حضرت ابراهیم در حلمش؛
به حضرت موسی در هیبتش؛
به حضرت عیسی در پارسایی اش؛
وبه محمد«ص»در تمامیت و کمالش بنگرد؛ بنگرد به علی ابن ابی طالب»
از حکمت فوق به زیبایی و مانایی استنتاج می شود که شهسوار خرد و ادب حضرت علی«ع»یک تنه و به تنهایی، منصب دار تمامی مناصب و میدان دار رفیع ترین میادین انسانی و الهی؛ نظیر میدان:
«علم_حکمت_حلم_هیبت و وقار_پارسایی_تمامیت وکمال »
می باشد.

بدین سان شهریار؛ شاعر پرآوازه ی ایران زمین در دوران معاصر مانا
می سراید:
«نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را»
یا اینکه؛ حکیم عطار نیشابوری در تعبیری والا و مانا؛ در شأن و مرتبت حضرت امیر«ع» می فرماید:
«مقتدا بی شک به استحقاق اوست/
مفتی مطلق علی الاطلاق اوست»

«چهل میدان و یک میدان دار »
• «ولایت و امامت»

• نکته:

قطعا و حقا؛ میادینی که شهسوار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام در آن میدان دار و صاحب منصب می باشد بی شمار ؛بی نهایت و بی قیاس است…
ذکر عدد ۴۰ در اینجا؛ در حقیقت بیانگر کمال انسانی و انسان کامل
می باشد چرا که رشد انسان در چهل سالگی به کمال می رسد و عدد چهل نشانه ی :
«تکوین؛توسعه؛تکامل و تعالی»
شخصیتی می باشد.

به همین دلیل پیامبران در چهل سالگی مبعوث شده اند…
روز ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام در حقیقت روزی است که به تعبیر قرآن حکیم :
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم‌الاسلام دینا…. امروز دین شما را کامل نمودم ونعمت خود را برشما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.. »

بنابراین دین کامل؛نیازمند انسان کامل است؛ به تعبیر جاودانه ی
افصح المتکلمین سعدی:
«کس را چه زور و زهره که وصف علی کند/جبار در مناقب او گفته هل اتی»

حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در نهایت فروتنی و خاکساری در پیشگاه «ابوتراب» زانوی ادب به زمین زده و مانا سرایش نموده است:
«براین زادم و هم بر این بگذرم/
چنان دان که خاک پی حیدرم»

« ••میدان عقلانیت و خرد

••میدان حکمت و معرفت

••میدان رحمت و محبت

•• میدان نرمش و مدارا

•• تواضع و فروتنی

••میدان معاشرت و رفاقت

•• میدان عدالت؛قضاوت و انصاف

•• میدان عزت و عظمت

••میدان اصالت و شخصیت

•• میدان تقوا؛پرهیزگاری و عبودیت

••میدان وحدت

•• میدان سکوت

••میدان قابلیت؛کفایت و ظرفیت

•• میدان شجاعت و سخاوت

•• میدان صداقت و شفافیت

•• میدان مروت و فتوت

•• میدان فصاحت؛ بلاغت و کتابت

•• میدان درایت؛کیاست،هدایت
وحفظ اسرار

••میدان عاملیت

••میدان ریاضت و قناعت

•• میدان حق و حقیقت

•• میدان قاطعیت؛صلابت و هیبت

•• میدان نظم و انضباط

•• میدان رعایت و حمایت

•• میدان مدیریت؛ سیاست؛ صدارت و حکومت..

•• میدان گذشت و سماحت

•• میدان حلم و شکیبایی

•• میدان اثر و کار

•• میدان تربیت

••میدان جاذبه و جذابیت

••میدان احیاء،اصول و اصلاح

•• میدان متانت؛ نجابت؛
عفت وحریت

••میدان مسؤلیت؛ رسالت و مشارکت اجتماعی

••میدان همت و عزم

•• میدان امانت

••میدان اخلاق

•• میدان اخلاص

••میدان ایثار

••میدان ادب و آداب

•• میدان وفا و صفا
و… ».

•• میدان عقلانیت

به تعبیر عارف بزرگ مولانا:
«ای علی که جمله عقل و دیده ای/
شمه ای واگو از آنچه دیده ای»
از نظرگاه حضرت علی علیه السلام «عاقل» کسی است که:
« برعملش تکیه کند نه بر آرزوهایش!»
«عاقل؛کسی است که در حفظ تجربه ها بکوشد!»
«عاقل؛کسی است که با خردش،هوسش را بکشد..»
«عاقل ترین مردم،خوش خلق ترین مردمان است»

•• میدان حکمت و معرفت

• حکمت؛ باعث سلامت
«سلامت انسانی و اجتماعی» است.

معیار سلامت انسان و جامعه، و میزان تعالى انسان و جامعه، حکمت است.
هر چه انسان و جامعه بهره بیش‌ترى از حکمت داشته باشد، سلامت و تعالى‌اش بیش‌تر است.
اگر مدیریت اجتماعی؛ ماهیتى حکیمانه بیابد جامعه به سوى سلامت و صلابت؛ قوّت و عزّت؛ کرامت و عافیت؛ ره می پیماید…

به تعبیر امیر بیان حضرت علی علیه السلام :
«حکمت زنده کننده ی عقل ها و شفا بخش جانهاست».

• حکمت؛ موجب قدرت
است«العلم سلطان».

از همین باب شهسوار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام درتعبیری جاودانه
می فرماید:

« علم؛ قدرت است… علم؛سلطنت است…
هر کس که آن را بیابد با آن یورش برد و آنکس که آن را از دست دهد بر او یورش برند».

ابن یمین در همین باب مانا می سراید:
« هر آنکس زدانش برد توشه ای/جهانی است بنشسته در گوشه ای/ هر آنکس به دانش شد آراسته/ جهانی بود پر ز هر خواسته»

• حکمت،باعث عزت است…
« لا شرف کالعلم»

به تعبیر امیر ادب حضرت علی علیه السلام:

«توانگری خردمند به حکمتش می باشد…
و بهای مرد بدآن است که خوب بداند…».

• حکمت؛ موجب
منزلت و صلابت است…

«حکمت فرومایه، او را بالا می آورد و جهل شریف،او را به زمین می زند! ».

« خوراک بدن ها غذاست و خوراک عقل ها حکمت است، پس هرگاه یکی از این دو را نیابد هلاک و متلاشی خواهد شد».
«حضرت علی علیه السلام»

• حکمت؛ موجب وحدت
«وحدت و وسعت شخصیت» است…

شهسوار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام در تعابیری فاخر و فخیم در نامه ی ۵۳ نهج البلاغه خطاب به یاور با وفایش مالک می فرماید:

«با عالمان فراوان گفتگو کن
و با حکیمان فراوان سخن در میان نه// از علماء علم، از حکماء حکمت و از حلما حلم را فراگیر»

• بنابراین حضرت علی علیه السلام،
حکمت را اساس و شاخص
سلامت،قدرت،عزت،صلابت منزلت ،وحدت انسانی_ اجتماعی و… » می داند.
• حضرت علی علیه السلام؛ عمیقا معتقد است که فرم مدیریت؛باید مدیریت حکمت باشد؛ ایشان معتقد است که حکیمان باید حاکم باشند…

•• میدان رحمت و محبت

«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را» «شهریار»

_«مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش»

«اظهار محبت و دوستی با مردم نیمی از عقل است»

«دین، همان محبت و دوستی است»

•• میدان گذشت و سماحت

«به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من/چو اسیر توست اکنون به اسیرکن مدارا !» «شهریار»

«اگر بر دشمنت دست یافتی؛بخشش او را شکرانه ی این پیروزی قرار بده!»

•• میدان نرمش و مدارا

_«حکیم نیست آنکس که مدارا نکند با کسی که چاره ای جز مدارا کردن با او نیست..».

رسول مکرم اسلام حضرت محمد«ص»:
_«عاقل ترین مردم کسی است که بیشتر با مردم مدارا کند..»

•• میدان وفا و صفا

« مجو درستی عهد از جهان سست نهاد/ که این عجوز عروس هزار داماد است/نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل/بنال بلبل بی دل که جای فریادست»

یکی از والاترین مقام هایی که انسان در سلوک معنوی و باطنی می تواند مقیم آن شود«مقام وفاست».
جایگاه مقام و نشان وفا آنچنان رفیع می باشد که آن را سرقله ی مقام فتوت می دانند و مولای عارفان حضرت علی «ع»؛ از وفا به عنوان سپری نگهدارنده یاد می نماید و آن را با صداقت و راستی همزاد می داند و در تعبیری فاخر می فرماید:

«بی گمان وفا همزاد راستی است و من سپری نگهدارنده تر از وفا ندیده ام..».

هرچند که از منظر شهسوار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام وفا و وفاداری دارای الزاماتی است که به اختصار تبیین خواهد شد؛حضرت در تعابیری جادوانه می فرمایند:

_«وفاداری با عهد شکنان؛عهدشکنی به نزد خداست و عهد شکنی با اهل غدر،
وفاداری در نزد خداست».

_«وفا با پیمان شکنان، پیمان شکنی است در نزد خدا، و پیمان شکنی با پیمان شکنان ، وفا داری است در نزد خدا ».

•• میدان صداقت و شفافیت

«طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی/صدق پیش آر؛ که اخلاص به پیشانی نیست»
«افصح المتکلمین سعدی»

صداقت و راستی از زمینه های اساسی ارجمندی و نیک بختی انسان به حساب می آید..
در کلام حضرت علی علیه السلام؛
صداقت به عنوان والاترین و ارجمند ترین صفت معرفی شده است و از صداقت و راستی به عنوان اساس هرنوع اصلاح فردی و اجتماعی یاد شده است.
«الصدق صلاح کل شئ_صداقت مایه ی صلاح هر چیزی است».

در مقابل؛ کذب و دروغگویی را ریشه ی همه ی فساد ها و سرچشمه ی همه ی تباهی ها دانسته است:
«الکذب فساد کل شئ_ دروغگویی موجب تباهی هر چیز است».

صداقت؛شجاعت می خواهد و هنوز هم«صداقت بهترین سیاست است»..
از همین باب است که امیر صدیقان حضرت علی«ع» در تعبیری ماندگار می فرماید:
«النجاه فی الصدق _ نجات در صداقت و راستی است».

••میدان رفاقت و معاشرت

«چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن؛اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش،هنگامی که دوری می گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می گیرد تو آسان گیر،و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان که گویا بنده ی او می باشی و او صاحب نعمت تو می باشد!».

•• میدان تواضع و فروتنی

_«با فروتنی، نعمت کامل شود».

_«فروتنی؛نردبان بزرگی است».

•• میدان جاذبه و جذابیت

_«کسی که ساقه ی درخت وجودش
نرم و انعطاف پذیر باشد شاخسارش فراوان گردد!».

••میدان حلم و شکیبایی

_«که نیم کوهم ز صبر و حلم و داد/
کوه را کی در رباید تند باد» «مولانا»

_« اگر شکیبا نیستی خودت را به شکیبایی بزن! چرا که کم اتفاق می افتد شخصی خودش را شبیه قومی کند و یکی از آنان نگردد».

_«با شکیبایی در برابر بی خرد؛یاران انسان زیاد گردند».

«حافظ صبورباش که درراه عاشقی/
آنکس که جان نداد به جانان نمیرسد»

•• میدان عدالت؛ قضاوت و انصاف

_«عدل؛ همان انصاف و احسان،همان بخشش است».

_«با انصاف بودن؛دوستان را فراوان کند..».

•• میدان عزت و عظمت

_«شایسته ترین مردم به بزرگواری آنکه،بزرگواران را با او بسنجند».

•• میدان سکوت

__زیبا ترین جمله در باب حضرت علی علیه السلام؛بیست وپنج سال سکوت علی«ع» است. «دکتر شریعتی»

«با سکوت بسیار،وقار انسان بیشتر شود..».

•• میدان مروت و فتوت

«در شجاعت شیر ربانیستی/
در مروت خود که داند کیستی»
«مولانا»

_«امتیاز آدمی به عقل اوست؛زیبایی او به مروتش»

_«ای علی! جوانمرد راستگوی بود، وفادار و امانت گزار؛ رحیم دل،درویش دار و پرعطا، مهمان نواز و نیکوکار است».
«حضرت محمد«ص»

•• میدان فصاحت؛ بلاغت و کتابت

«آدمی مخفی است در زیر زبان/
این زبان پرده است بر درگاه جان»
«مولانا»

«آگاه باشید! همانا زبان،پاره ای از وجود انسان است؛اگر آمادگی نداشته باشد سخن نمی گوید و به هنگام آمادگی، گفتار او را مهلت نمی دهد.
همانا ما امیران سخن میباشیم،
درخت سخن در ما ریشه دوانیده و شاخه های آن بر ما سایه افکنده است».

_ «شخصیت انسان در زیر زبان خویش نهفته است سخن بگوئید تا اینکه شناخته شوید»

••میدان عاملیت

_«فصیح ترین زبان؛ زبان عمل است»
«شکسپیر»

_«عاقل بر عملش تکیه می کند اما جاهل بر آرزوهایش!!».

••میدان ریاضت و قناعت

«آدمی را قناعت برای دولتمندی؛ و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است»

•• میدان حق و حقیقت

_«دین خدا با مردان شناخته نشود؛
حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی؛بی گمان نیکوترین سخن،
سخن حق است و گوینده ی سخن حق مجاهد راه خداست».

•• میدان قاطعیت و صلابت

_ گویا می شنوم که شخصی از شما می گوید:
اگر غذای فرزند ابیطالب همین است، پس سستی او را فرا گرفته و از نبرد با شجاعان و هماوردان باز مانده است؛
«آگاه باشید درختان بیابانی،چوبشان سخت تر و درختان کناره ی جویبار پوستشان نازک تر است.
درختان بیابانی که با باران سیراب می شوند آتش چوبشان شعله ور تر و پردوام تر است…
به خدا سوگند! اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند؛
از آن روی برنتابم و اگر فرصت داشته باشم به پیکار همه می شتابم».

•• میدان تربیت

_«اساس تربیت؛ کرامت است و کمال تربیت؛عزت است».

•• میدان امانت

«بر تو باد به امانت که آن برترین دیانت است».

••میدان اخلاق

_«بر شما باد به تحصیل مکارم اخلاق؛ که آن مایه ی رفعت و سربلندی است؛
و دوری کنید از خوی های پست، که آن انسان های شریف را پست می کند و مجد و بزرگی را از بین می برد»

•• میدان اخلاص

به تعبیر عارف بزرگ مولانا:
«از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل»
_«ملاک و قوام هر عملی بستگی به خلوص نیت آن عمل دارد»

_«در گفتارتان صادق و راستگو و در اعمالتان خالص و با صفا باشید و خویشتن را با ورع و پارسایی تزکیه نمایید».

••میدان ایثار

«برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن/که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را» «شهریار»

_«ایثار کردن یک فضیلت است و انحصار طلبی یک رذیلت!»
_«کسی که ایثار کند در مروت به اوج رسیده است»

••میدان ادب و آداب

_«بی گمان اشتیاق خردمندان به ادب
همچون اشتیاق کشتزاران به باران است».
_«یتیم به کسی نمی گویند که پدر و مادر ندارد بلکه به کسی می گویند که علم و ادب ندارد».

بنابراین کسی که از علم و ادب،
تهی باشد یتیم واقعی است!!
از همین باب است که لسان الغیب حافظ می فرماید:
«حافظا علم و ادب ورز که در محضر شاه/هرکه را نیست ادب لایق صحبت نبود»

•• میدان اثر و کار

«زکوشش به هرچیز خواهی رسید/
به هر چیز خواهی که ماهی رسید/
برو کارگر باش و امیدوار/
که از یأس جز مرگ ناید به بار/
گرت پایداری است در کارها/
شود سهل پیش تو دشوارها »
«ملک الشعرای بهار»

_«هیچگاه به آرزوها تکیه نکن!
مرد کار و کوشش باش».
_«چنان برای دنیایت کار کن مثل کسی که می خواهد همیشه در این دنیا بماند و جاویدان باشد!
و برای آخرتت چنان کار کن که گویا فردا می خواهی بمیری!».

_«هرکس که در تلاس و معاش جدیت کند،خداوند روزی او را از جایی که گمان نمی کند می رساند»

•• میدان عفت و حیا

_«آن کس که لباس حیاء بپوشد؛کسی عیب او را نبیند».

•• میدان تقوا؛ پرهیزگاری و عبودیت

«کسی که به دامن تقوا چنگ زند؛
سختی ها و شدایدی که به او نزدیک
شوند از او دور گشته و کارهایی که بر ذائقه ی او تلخ آمدند، شیرین می گردند»

••میدان وحدت

_«باید از تفرقه پرهیز کرد؛ چه اینکه
افراد تک رو و جدا شده، دستخوش امیال شیطانی می شوند؛همان طور که گوسفند تک افتاده،طعمه ی گرگ می شود».

•• میدان شخصیت و اصالت

_«دانا کسی است که قدر خویش
را بداند و در نادانی مرد همین بس
که ارزش خویش را نداند»

•• میدان شجاعت و سخاوت

_«شجاعت؛یکی از دو آقایی است».

_«شجاعت عزتی است آماده؛
ترس ذلتی است آشکار».

_«انسان به وسیله ی احسان؛
مالک دل های مردم می شود».
پخ
•• میدان درایت؛ کیاست و حفظ اسرار

_«پیروزی در سایه ی دور اندیشی؛ دور اندیشی در سایه ی تفکر؛ و تفکر در سایه ی حفظ اسرار حاصل می شود».

_«عاقبت اندیشی پیش از شروع کار؛تو را از پشیمانی در امان می دارد»
_«از ویژگی های مؤمنان آینده نگری و عاقبت نگری است!».

•• میدان احیاء؛اصول و اصلاح

_در دیدگاه امام علی علیه السلام
فلسفه ی حکومت و مدیریت؛
«احیای حق؛انهدام باطل و رسانیدن انسان از خاک به خداست».
_«هرکه آنچه بین او و خداست را اصلاح کند،خداوند آنچه را بین او و مردم است به صلاح می آورد».

•• میدان مدیریت؛ سیاست؛ صدارت و حکومت..

_« ابراز مدیریت سعه ی صدر است؛
بردباری مهم ترین رکن مدیریت و سیاست است».

••میدان کفایت؛ قابلیت و ظرفیت

«روی جانان طلبی آینه را قابل ساز/
ورنه هرگز گل و نسرین ندمد زآهن و روی» «لسان الغیب حافظ»
«… سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه ها؛ به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد…»
«بخشی تلخیص شده از خطبه ی شقشقیه»

•• میدان نظم و انضباط

_«شما را به تقوای الهی و نظم در کارهایتان سفارش می کنم».

_«کار هر روز را در همان روز انجام ده؛
زیرا هر روزی کاری مخصوص به خود دارد»

•• میدان متانت؛ نجابت و حریت

_«عفت و پاکدامنی اشخاص به اندازه ی شرم و حیای آنهاست».
_«بنده ی دیگری مباش؛ خدا تو را آزاد آفریده است!».

•• میدان رعایت و حمایت

«دلم در حلقه ی زلفت رعیت شد رعایت کن/رعیت چون رعایت دید ملک آباد می گردد»

در نامه ی ۲۷ خطاب به محمد بن ابی بکر؛فرماندار مصر جاودانه میفرماید:

«با مردم فروتن باش؛ نرمخو و مهربان باش؛گشاده رو و خندان باش؛
در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن؛
تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوان ها در عدالت تو مأیوس نگردند..»
_«آنکس که با دست کوتاه ببخشد؛
از دستی بلند پاداش گیرد!».

••میدان مسؤلیت؛رسالت و مشارکت اجتماعی

_«از جمله نشانه های فضل و کمال انسان؛ پاسخ مناسب و به موقع در قبال حقوق دیگران است».

••میدان همت و عزم

«ذره را تا نبود همت عالی حافظ/
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود» «حافظ»
_«ارزش مرد به اندازه ی همت اوست».

__ و در پایان با تعبیری فاخر و فخیم از لسان الغیب حافظ؛
کلام را به اتمام می رسانیم که مانا می فرماید:
«حافظ جناب پیر مغان مأمن وفاست/من ترک خاک بوسی این در نمی کنم»

دکتر محمد کارگر

  • منبع خبر : نصیر بوشهر