«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» «فلسفه ی دیدار داشته باشیم…!» «دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن/ در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن/ از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن/از دوستان جانی مشکل توان بریدن » «لسان الغیب حافظ» ••نکته ی اول: زیبا ترین؛ماناترین و باشکوه ترین دیدار؛دیدار با خود […]

«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»

«فلسفه ی دیدار داشته باشیم…!»

«دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن/ در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن/ از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن/از دوستان جانی مشکل توان بریدن »
«لسان الغیب حافظ»

••نکته ی اول:
زیبا ترین؛ماناترین و باشکوه ترین دیدار؛دیدار با خود و خویشتن خویش است؛چرا که این فرم از دیدار باعث:
+خود شناسی
+خودیابی
+خود باروری…
+خودباوری…
+خودبهبودی…
+خودشکوفایی…
می شود؛از همین باب است که بزرگان گفته اند:
«اگر هزاران کتاب خوانده باشی اما خودت را نخوانده باشی هیچ نمی دانی…!!».
بدین سان باشکوه ترین میهمانی؛
مهمانی خود و دیدار با خود است چرا که مولانا مانا می سراید:

«جمله مهمانند در عالم ولیک/
کم کسی داند که او مهمان کیست/
جمله حیرانند و سرگردان عشق/
ای عجب این عشق سرگردان کیست»
بنابراین گاهی به«دیدارخودت برو»
و به خودت سر بزن…!
خودت را گرم،صمیمی و مهربان تحویل بگیر…
برای خودت وقت بگذار…
و از با خود بودن و بودن باخودت لذت ببر…
فقط داشته ها و قابلیت هایت را بشمار و شکر گزار باش…
«در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است/خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی»
«لسان الغیب حافظ»

+نکته ی قابل تأمل آنکه، اگر نتوانیم با خودمان خوب ارتباط برقرار نماییم؛ ارتباط حاصل نمودن بادیگران دچار اشکال اساسی خواهد شد زیرا که پایدارترین فرم ارتباط؛ ارتباط با خویشتن است…!

+یکی از آسیب های جدی عصر امروز و جامعه ی نوین جهانی،
این است که آدم ها احساس از خود بیگانگی؛گم شدگی؛رها شدگی
و در یک کلام فقدان معنا و خودفراموشی می نمایند…
+راه گذر از این گذرگاه سخت گذر؛
اول؛داشتن استاد زندگی و راهبر و راهنما می باشد؛به تعبیر حافظ:
«طی این مرحله بی همرهی خضر مکن/ ظلمات است بترس از خطر گمراهی»
دوم؛داشتن برنامه ی منظم؛منسجم؛روشمند و هدفمند در سیر و سلوک انسانی:
«مشارطه+مراقبه+محاسبه+ معاتبه»
جهت رسیدن به توسعه و تعالی ساحت و سرزمین وجودی خویش می باشد…

••نکته ی دوم:

• آدم های موفق در سفر زندگی؛
برای رسیدن به بزرگی؛
با آدم های بزرگ دیدارمی کنند«فلسفه ی دیدار–
قصه ی دیدار…!»

•نقل است که عارف بزرگ مولانا؛ برای رسیدن به مقام بزرگی؛
«فلسفه ی دیدار» داشت و در سفر زندگانی و سیروسلوک عرفانی؛
با چهره های عزیز و عظیمی دیدار نمودند…
از همین نظرگاه است که لسان الغیب حافظ مانا می سراید:

«تا راهرو نباشی کی راهبر شوی»

مولانا؛در قرن هفتم با بزرگانی همچون:
«عارف بزرگ محی الدین عربی–حکیم عطار نیشابوری–افصح المتکلمین سعدی–صدرالدین قونوی– برهان الدین ترمذی– شمس تبریزی و…».
دیدار نمود و پس از آن بود که ۳۵ هزار بیت از ابیات دیوان شمس را سرایش نمود و در واپسین سال های حیات در ۱۴ سال آخر عمر پربارش؛ در قالب مثنوی معنوی
۲۵ هزار بیت شعر را سرود..!

• مولانا از طریق صدرالدین قونوی فرزند خوانده ی ابن عربی با محی الدین عربی ارتباط عمیق برقرار نموده است که ایشان هم از عرفا بوده هست.
• صدرالدین قونوی با خواجه نصیر الدین طوسی« فیلسوف گفتگو»
در حال مکاتبه و ارتباط نوشتاری بوده است.

• محی الدین عربی در شهر دمشق هنگامی که دید مولانا از پشت سر پدر؛بهاء الدین ولد؛ملقب به سلطان العلماء؛اولین استاد مولانا…
حرکت می نماید جاودانه فرمود:
«سبحان الله،اقیانوسی از پی یک دریاچه می رود»!!!

• شمس تبریزی نیز در تعبیری فاخر در باب مولانا فرمودند:
«روی آفتاب به مولاناست؛ زیرا روی مولانا به آفتاب است»!!!

• مولانا تا چهل سالگی در قونیه استاد بود و درس فقه می گفت تا اینکه در اثر یک دیدار حیات بخش و مسیحایی باشمس تبریزی؛
تحولی شگرف در ساحت وجودی اش حادث می شود و دارای یک «افق دید ؛افق فکری و چشم انداز رفیع و منیع….» می گردد!!
به همین علت است که جادوانه می فرماید:

«گریه بدم خنده شدم؛مرده بدم زنده شدم/دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/دیده ی سیر است مرا/جان دلیر است مرا/
«زهره ی شیر است مرا/ زهره ی تابنده شدم »

•حکیم عطار نیشابوری کتاب اسرار نامه ی خویش را به مولانا تقدیم نمود و سپس در تعبیری جادوانه خطاب به پدر مولوی در باب مولانا فرمودند:
«زود است این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند»!!!

•• نکته ی سوم:

جنس دیدارها و حلقه ی ارتباطی انسان؛ نقش اساسی بر ادراک،احساس،اقدام و شخصیت انسان می گذارند،به تعبیر جیم ران:
«دوستانت را به من نشان بده تا آینده ات را به تو نشان دهم »
پس حلقه ی ارتباطی و حلقه ی اتصال انسان بسیار مهم است،به حدی که طی یکی از تحقیقات دانشگاه هاروارد مشخص گردید که۹۵ درصد از موفقیت ها و شکست های یک انسان به دوستان و حلقه ی ارتباطی اش برمی گردد.
پس برای موفق شدن حلقه ی ارتباطی موفق داشته باشیم!!
به تعبیر جک کانفیلد:
«بهترین ها را ببینید تا بهترین شوید…».

••نکته ی چهارم:

اگر حلقه ی ارتباطی و حلقه ی گفتگوی ما مثبت اندیش و نیک اندیش باشند به جای منفی اندیش و بد اندیش؛ ثمره و محصول فکری ما بسیار متفاوت خواهد بود.
تحقیقات جهانی بیانگر آن هستند که:
{ زمانی که هفده ساله می شوی ، تقریباً ۱۵۰هزار بار این عبارت را شنیده ای : «نه نمی توانی»
در همین زمان جمله «بله می توانی» را پنج هزار بار شنیده ای.
سی «نه» در ازای یک «بله»!
دلیل خوبی است که باور کنی نمی توانی}
• پس هر انسانی میانگین ومعدلی است از پنج انسانی که در پنج سال گذشته با آن ها رفاقت نموده است.
«جان سی مکسول »

• شهریار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام؛ در فرموده ای زیبا بدین مضمون؛ خطاب به فرماندار مصرمالک اشتر نخعی؛ می فرماید:
«بر تو باد به همنشینی با صاحبان:
علم؛حلم و حکمت…
از حکماء؛حکمت…
از علما؛ علم…
و از حلما؛حلم را بیاموز و به کار گیر..»
•• ودر پایان به تعبیر زیبا و مانای فروغی بسطامی:
«دانی که چیست حاصل انجام عاشقی/جانانه را ببینی و جان را فدا کنی/شکرانه ای که شاه نکویان شدی به حسن/ می بایدت التفات به حال گدا کنی »

  • منبع خبر : نصیر بوشهر