احمد شاملو، شاعری که در زمستان ۱۳۰۴ در تهران متولد شد، زندگی‌اش از همان ابتدا طعم تبعید و سختی داشت. پدرش، حیدر شاملو، افسری سرسخت بود که مأموریت‌های دورافتاده و پرتنش زندگی خانواده را از پایتخت به مناطق ناشناخته‌ای، چون خاش و زاهدان کشاند. از سوی دیگر، مادرش کوکب عراقی، از مهاجران قفقازی، گویی در […]

احمد شاملو، شاعری که در زمستان ۱۳۰۴ در تهران متولد شد، زندگی‌اش از همان ابتدا طعم تبعید و سختی داشت. پدرش، حیدر شاملو، افسری سرسخت بود که مأموریت‌های دورافتاده و پرتنش زندگی خانواده را از پایتخت به مناطق ناشناخته‌ای، چون خاش و زاهدان کشاند. از سوی دیگر، مادرش کوکب عراقی، از مهاجران قفقازی، گویی در تقابل با روحیه نظامی پدر، روحیه‌ای ظریف و شاعرانه به احمد بخشیده بود.

به گزارش فرارو، شاملو تحصیلات ابتدایی را در سایه سفر‌های بی‌پایان خانواده گذراند، اما این آوارگی، او را از مسیر عادی زندگی منحرف کرد. زمانی که در دبیرستان ایرانشهر تهران مشغول به تحصیل بود، به ناگاه تصمیم گرفت مدرسه را برای همیشه کنار بگذارد. او در روز‌هایی که نوجوانی پرشور و بی‌قرار بود، در گستره دشت‌های ترکمن‌صحرا پا به عرصه سیاست گذاشت. سال ۱۳۲۲ خورشیدی بود که بازگشتش به تهران، نخستین بازداشت و زندان را برای او رقم زد، تجربه‌ای که جرقه‌های اولیه مبارزه و اندیشه را در وجودش شعله‌ور کرد. اما نقطه عطف زندگی ادبی شاملو، در فروردین ۱۳۲۵ رقم خورد؛ آن‌گاه که در بساط یک روزنامه‌فروش، نقاشی نیما اثر رسام ارژنگی و شعر «ناقوس» نیما را در روزنامه پولاد دید. این آشنایی جادویی، او را شیفته و مرید نیما کرد. به گفته انور خامه‌ای، شاملو از همان آغاز «با تمام وجود در برابر استاد زانو زد و گوش جان به سخنان نیما سپرد».

شعر شاملو، پژواک زندگی در معرکه‌ای پر از شور و شر است. او شاعری بود که در بطن رویداد‌های جامعه زیست و نبض آثارش با تپش‌های اجتماع هم‌خوانی داشت. با تخلص «ا. بامداد»، شعرش به ندای آزادی بدل شد، همان آزادی‌ای که به گفته او اگر به صدایش گوش سپرده شود، هیچ دیواری برجای نمی‌ماند.

شهرت احمد شاملو نه تنها به خاطر شعر‌های نو و عامیانه‌اش است، بلکه او با الهام از نیما یوشیج و تلفیق قالب‌های سنتی با نوآوری، سبک تازه‌ای به ادبیات فارسی بخشید. شعر شاملو، تا دهه ۶۰ خورشیدی، آکنده از نیش و نقد قدرت و سرود‌های ستایش‌گر مبارزان بود؛ شعری که با هر واژه‌اش، چکشی بر دیوار‌های استبداد می‌کوبید. پس از این دهه، اگرچه این نگاه همچنان در اشعار او تداوم یافت، اما رنگی پخته‌تر و کمتر شعاری به خود گرفت. او در کنار ایدئولوژی، عاشقانه‌ها و هجران‌سرایی‌هایی نیز داشت، اما ترازوی اندیشه و نقد در شعرش همواره سنگین‌تر بود. شاملو، فرزند زمانه‌اش، شاعری بود که با هر بیت، خونگرم‌ترین پژواک تاریخ معاصرش را می‌سرود.

یک عکس یک روایت: احمد شاملو در سفر مازندران در میانه دهه ۵۰

  • منبع خبر : فرارو