شوک اصلی که دیشب اسرائیل با آن مواجه شد، نه عملیات گسترده و موفق موشکی و نه حتی نفوذ پهپادی ایران به آسمان این رژیم، بلکه سرعت نیروی نظامی ایران در بازیابی خود و ترمیم سلسله مراتب بود.
عملیات بامداد پنجشنبه اسرائیل دو بخش اصلی داشت؛ اول، ترور فرماندهان مظامی ایران و دوم، اختلال در توان پهپادی کشور.
پیش‌بینی صهیونیستها این بود که ایران دست‌کم تا چند روز نتواند قدرت رهبری نظامی خود را احیا کرده و این امر فرماندهان میانی را به سمت تمرد یا رفتارهای هرج و مرج گونه آتش به اختیار سوق دهد.
اسرائیل در سوریه و آمریکا در عراق این مدل فروپاشی نیروی نظامی حریف را تجربه کرده بودند.
آنها همزمان امیدوار بودند با طولانی شدن قفل سیستم پدافندی، عملیات تهاجمی بیشتری انجام داده و بدون هرگونه دفاعی، به مردم آسیب بزنند.

پیامد چنین اتفاقی، موج اعتراضی بین مردم بود که چرا کسی از آنها در برابر حملات دفاع نمی‌کند و این خود می‌توانست مقدمه آشوبهای بعدی باشد.
نتانیاهو در فاز بعدی حملات خود می‌خواست به زیرساختهای انرژی کشور ضربه بزند که تبعات فراگیر عمومی داشت و نارضایتی را به اوج می‌رساند.
اما اتفاقی که در ایران افتاد، هر دو سناریو را خیلی زود متوقف کرد‌. تنها پس از ۱۵ ساعت شوک اولیه که البته منجر به خسارات بسیاری شد، هم پدافند کشور به سیستم رزم دفاعی بازگشت و هم قدرت فرماندهی در میدان احیا شد.
در این مدت رهبر انقلاب با یک پیام مکتوب و یک پیام تصویری، عملا در میدان فرماندهی نظامی را در
دست گرفتند.همین امر به حمله تهاجمی ایران منتهی شد که توانست فشار موجود بر نیروهای نظامی کشور را برداشته و افکارعمومی را در دفاع از نیروهای مسلح بسیج کند.
پس از ترمیم خلاء فرماندهی میدانی بود که سیستم امنیتی کشور نیز موفق شد در شهرهای مختلف وطن‌فروشان وابسته به موساد را دستگیر و پروژه گسترده ریزپرنده‌ها را متوقف کند.
به این ترتیب اسرائیل بدون آنکه به اهداف اصلی خود در بهم ریختگی داخلی کشور برسد، با پاسخ ایران واجه شد و از حالا باید وارد درگیری‌های پرهزینه‌ای شود که بعید است جهان اجازه ادامه آن را به او بدهد.
نتانیاهو هرچند در کوتاه‌مدت خسارتهای زیادی به ایران وارد کرد اما در بلندمدت نخواهد توانست از این حملات برای خود امتیازی کسب کند و چه بسا اشتباه راهبردی او در آغاز این‌جنگ، به زندگی سیاسی‌اش
خاتمه دهد.
منبع: خبر فوری