*گوشه ای از واقعه عاشورا* ✍️ عباس طبیب نژاد ظهر عاشورا رسید ولی هنوز از میر علمدار خبری نشد. یاران حسین وخاندانش تشنه در میدان رزم به نبرد ادامه می دادند علی اکبر از بیت آن کشته می شود از عباس خبر می رسد که با مشک به صلابه کشیده شده .حسین طفل شیرخوارش بر […]

*گوشه ای از واقعه عاشورا*

✍️ عباس طبیب نژاد
ظهر عاشورا رسید ولی هنوز از میر علمدار خبری نشد. یاران حسین وخاندانش تشنه در میدان رزم به نبرد ادامه می دادند علی اکبر از بیت آن کشته می شود از عباس خبر می رسد که با مشک به صلابه کشیده شده .حسین طفل شیرخوارش بر دست می گیرد یا با او قصد وداع داشته ویا از دشمن زبون تقاضای آب می کند .تیری رها می شود یا در گلوی آن ویا در سینه آن .کشته می شود .اینها همه یک حقیقت بود که از خاندان حسین هر کدام پای جنگ داشتند در میدان نبرد بودند وتنها سجاد بود که بدن رنجور ومریضی داشت که توان جنگیدن نداشت و اینها همه گویای این است که خاندانش هیچ تفاوتی با یارانش ندارد .هیچ دردانه ای در پنهانی نداشت .آخر او حسین بود .سالار بود .او هیچیک از یارانش به اجبار به جنگ نخواند .وقتی که اطمینان پیدا کرد که همرزمانش پای کار برای مبارزه با ظلم و فساد بنی امیه دست به کار شد .سالار جنگ را شروع نکرد .سالار منع خاندانش از جنگ نکرد .سالار خودش در میدان جنگ بود .اینها گوشه ای از پیام های واقعه عاشورا ست ،که یکی از دردناک ترین فجایع تاریخی بشریت است .عزیزان سالار را عزیز بپندارید که هیچ ربطی به کسی یا شخصی و یا حکومتی ندارد. سالار یک حقیقت تاریخی است که سمبل آزادگی و مبارزه با ظلم بود.آخر او سالار شهیدان است
https://chat.whatsapp.com/FASCcm7aKvj3piP1XKod70

  • منبع خبر : نصیر بوشهر انلاین