با گذشت ۲ سال از یکدست شدن حاکمیت و در شرایطی که روسای قوای سه‌گانه کشور همگی ذیل یک جریان سیاسی خاص قرار دارند، نه تنها هماهنگی و هارمونی مشترکی میان آن‌ها شکل نگرفته، بلکه نواصولگرایان سخن از محافل خاصی در دولت و فراتر از آن می‌گویند که رویکرد‌های انحرافی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیراخلاقی را […]

با گذشت ۲ سال از یکدست شدن حاکمیت و در شرایطی که روسای قوای سه‌گانه کشور همگی ذیل یک جریان سیاسی خاص قرار دارند، نه تنها هماهنگی و هارمونی مشترکی میان آن‌ها شکل نگرفته، بلکه نواصولگرایان سخن از محافل خاصی در دولت و فراتر از آن می‌گویند که رویکرد‌های انحرافی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیراخلاقی را دنبال می‌کنند. احسان ارکانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یکی از چهره‌هایی است که با صراحت از عنوان «جریان انحرافی» برای جبهه پایداری و برخی طیف‌های نزدیک به آن بهره می‌برد.

ارکانی در گفتگو با «اعتماد» می‌گوید دولت دنبال مجلسی است که دیگر در برابر برنامه‌های دولت و جبهه پایداری در خصوص طرح‌هایی، چون حذف ارز ترجیحی، طرح صیانت، حجاب و عفاف و… مانع‌تراشی نکرده و مجری اوامر مستقیم دستورات دولت باشد. ارکانی، اما زمانی که با این پرسش مواجه می‌شود که آیا این شرایط محصول دعوت ۲۲۰ نماینده اصولگرای مجلس از رییسی برای حضور در انتخابات نیست؟ می‌گوید در آن شرایط کسی فکر نمی‌کرد دولت چنین شرایطی را ایجاد کند.

‌دیروز محمدرضا غلامرضا، معاون سیاسی سابق وزارت کشور بیانیه‌ای ۹ ماده‌ای در خبرگزاری رسمی دولت منتشر و اتهاماتی را متوجه مجلس و جریان نواصولگرا کرد. بلافاصله شما توییت‌هایی منتشر کرده و از اتاق فکر عملیات تخریبی و جریان انحرافی در وزارت کشور و بخش‌هایی از جریان راست صحبت کردید. درباره دامنه فعالیت‌های این اتاق فکر توضیح می‌دهید؟

البته منظور من از استقرار اتاق فکر انحرافی، فقط در وزارت کشور نبود. این اتاق فکر انحرافی، فراتر از وزارت کشور است و بخش‌های وسیعی از دولت، مجلس و فضای مدیریتی را شامل می‌شود. اتاق فکر این جریان انحرافی، محفلی است که ترکیب‌های مختلفی را در درون خود دارد.

‌کمی بیشتر و شفاف‌تر توضیح می‌دهید؛ خیلی رمزآلود و پیچیده صحبت می‌کنید. این محفل انحرافی در حال انجام چه برنامه‌ریزی‌هایی است؟

ببینید، پایگاه اصلی رییس‌جمهور شدن ابراهیم رییسی در درون مجلس شکل گرفت.۲۲۰ امضای نمایندگان مجلس، منشا اصلی رییس‌جمهور شدن رییسی بوده است……، اما به‌رغم این حمایت‌ها، مجلس یازدهم تلاش کرده همواره منتقد دلسوز و منصفی در برابر کوتاهی‌ها، ناکارآمدی‌ها و کج‌روی‌های دولت، مدیران و وزرا باشد؛ این روند به مذاق این محفل انحرافی خوش نیامده و این جریان قصد داشته و دارد که با مدیریت رخداد‌ها به تخریب نمایندگان و مجلس بپردازند تا مجلس بعدی به مجلسی کاملا وکیل‌الدوله بدل شود. نشانه‌های این تلاش‌ها را در دخالت‌های مدیریتی تهران و شهرستان‌ها به عینه می‌توان ردیابی کرد. هر موضوعی که باعث تخریب نمایندگان فعلی و حمایت و تقویت رقبای آن‌ها که حامیان افراطی دولت هستند، شود، مورد استقبال این جریان انحرافی در دولت و نهاد‌های فراتر از آن قرار می‌گیرد. در این پازل معاونت سیاسی وزارت کشور که رییس ستاد انتخابات هم محسوب می‌شود، نقش ویژه‌ای داشته و همچنان دارد. رفتار‌ها و حرکات غلامرضا (معاون سیاسی سابق وزیر کشور) در مسیر اجرای این پازل، قابل ارزیابی است.

‌به هر حال غلامرضا ذیل فرامین وزیر کشور فعالیت می‌کرده، وزیر کشور هم دستورات خود را از شخص رییس‌جمهور می‌گیرد. فکر نمی‌کنید، طرف حساب شما وزیر کشور و رییس‌جمهور باشد؟

غلامرضا در شرایطی که قانونا زیر دست وزیر کشور است، حتی خودش را ملزم به تمکین از مقام مافوق خود نمی‌دانست و با محافلی خارج از وزارت کشور هماهنگ بود. این رویکرد در بسیاری از بخش‌های دیگر دولت هم دنبال می‌شود. مدیران و وزرای دولتی با محافلی خاص خارج از دولت در ارتباط هستند و خود را ملزم به پاسخگویی به آن‌ها می‌دانند. حتی صدور بخشنامه اخیر علیه مجلس هم بدون اطلاع وزیر کشور بوده است. پس از اطلاع وزیر کشور، بخشنامه لغو شد. این فرد در بیانیه چهارشنبه خود ادعا می‌کند بخشنامه صادر شده، درست و قانونی بوده. اما باید پرسید اگر این بخشنامه درست بوده، چرا مقام مافوق او که وزیر کشور است، آن را لغو می‌کند؟ این امر نشان می‌دهد که وزیر کشور هم این فرد و نظراتش را قبول نداشته و غلامرضا با وزیر مافوق خود هم هماهنگ نبوده و دستورات او را اجرا نمی‌کرده است.

‌اینکه احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور زیر بار تزلزل جایگاهش توسط مدیر زیردستش می‌رود، خودش گویای بسیاری از مشکلات در دولت است. به هر حال وقتی چنین شرایطی شکل می‌گیرد، وزیر باید استعفا داده یا در رسانه‌ها موضوع را مطرح کند؟

مدتی بود که آقای وحیدی به عنوان وزیر کشور به دنبال برکناری آقای غلامرضا بود. من شنیدم، خود غلامرضا حاضر به تمکین از نظر وزیر و کنار رفتن نبوده و عنوان می‌کرده: «از بالا به من تکلیف شده و من اینجا می‌مانم!» نهایتا وزیر ناگزیر به عزل و برکناری این فرد شده است. اگر به اطلاعیه وزیر کشور هم توجه کنید از عنوان «تغییر» استفاده شده بود نه «استعفا»؛ اما این آقا امروز (چهارشنبه) ادعا کرده که من استعفا داده‌ام! شخصا امروز دوباره از وزارت کشور استعلام کردم، گفتند استعفایی در کار نبوده و غلامرضا برکنار شده است. کلیت ماجرا مشخص است. به رغم ادعا‌های غلامرضا و برخی دیگر از افراد دولتی در این خصوص که مجلس در کار دولت دخالت می‌کند، بر عکس آن در حال وقوع است. هر جا که نمایندگان به دنبال استیضاح، تحقیق و تفحص و پرسش از وزرا هستند، این دولتی‌ها هستند که با دخالت در کار قوه مقننه و فشار و تهدید بر نمایندگان، سعی دارند نماینده را از اعمال وظایف قانونی خود باز دارند و مانع‌تراشی کنند.

خود بنده هر زمان که تحقیق و تفحصی ثبت کردم، سوالی مطرح یا استیضاحی را امضا کردم با فشار و تماس و مراجعه حضوری مدیران دولتی، معاونان پارلمانی و وزرا روبه‌رو شدم تا از سوال و استیضاح و تحقیق و تفحص منصرف شوم. اگر بنا بر عدم دخالت قوه مجریه در قوه مقننه است، چرا باید مسوولان دولتی این‌گونه در وظایف نمایندگان دخالت کنند؟ باید اجازه دهند نمایندگان طبق قانون استیضاح را ثبت کرده و دولت در صحن توضیحات لازم را بدهد و بعد رای‌گیری شود. تحقیق و تفحص‌ها صورت گیرد و نتایج آن اطلاع‌رسانی شود. اینکه این اندازه و فشار و دخالت را از ناحیه دولت می‌بینیم نباید باعث سوءتفاهم شود که دولت در چینش مجلس و انتخابات اقدام به بازیگردانی کند. این همان اتاق فکر انحرافی است که خدمت شما عرض کردم.

‌به هر حال قبل از برگزاری انتخابات بسیاری از اصولگرایان به خاطر تشکیل دولت و حاکمیت یکدست شادان و خوشحال بودند، چه شد که ناگهان در آستانه انتخابات چنین اظهارات و انشقاقی شکل گرفت؟

این تخریب‌ها و تمسخر‌ها و آزار و اذیت مجلس توسط این افراد، همواره وجود داشت؛ اما چه شد که روند بسیار شدید شد؟ در خردادماه که سالگرد تشکیل مجلس در پایان سومین سال بود، دیداری با رهبر معظم برنامه‌ریزی شد. بسیاری از دولتمردان تصور می‌کردند، رهبر معظم انقلاب از مجلس انتقاد خواهند کرد و مثلا نهیبی و… می‌زنند، اما رهبر معظم انقلاب از مجلس حمایت ویژه کردند، تاکید کردند که «اگر من گفته‌ام مجلس انقلابی است در پایان سال سوم هم بر انقلابی بودن مجلس تاکید دارم.» این تعاریف باعث عصبانیت و بغض شدید این محفل انحرافی از مجلس شد، چون جرات نداشتند از رهبر انقلاب انتقاد کنند، انتقام حمایت ایشان از مجلس را از مجلس و نمایندگان و رییس مجلس گرفتند.

امروز شاهدیم که سر هر موضوعی این اتاق فکر انحرافی یک پروژه علیه مجلس تعریف می‌کند. در حالی که دولت باید پاسخگوی افتضاح معیشتی کشور، گرانی عجیب و غریب گوشت و مرغ و خودرو و… باشد. در یک‌سال اخیر وضعیت تورمی کشور هولناک بوده. در اوج تابستان که فصل کشاورزی است، هر روز از حوزه انتخابیه من و سایر حوزه‌ها تماس می‌گیرند که دولت در میانه فصل آبیاری، برق چاه‌های کشاورزان را هر روز (یا یک روز در میان) قطع می‌کند. کشاورزی کشور در حال نابودی است؛ دامداری کشور که پارسال به دلیل حذف ارز ترجیحی نابود شد، معلمان حقوق عید خود را نگرفتند، حق‌التدریسی‌ها از بهمن حقوق نگرفتند، کارمندان و بازنشسته‌ها در سالی که تورم رسمی کشور ۵۰ درصد بوده، ۲۵ درصد افزایش دستمزد داشتند. وضعیت کارگران مظلوم هم بهتر نیست. دولت به جای پاسخگویی به این افتضاح مدیریتی تلاش می‌کند سوژه‌سازی و حاشیه‌سازی عمومی را به سمت رفتار‌های تقابلی بین مجلس و دولت سوق دهد.

‌به هر حال اگر قرار باشد، متهمانی برای این افتضاح مدیریتی پیدا شود، یک پای این اتهامات متوجه مجلس یازدهم است. شما بحث امضای ۲۲۰ نماینده در سال ۱۴۰۰ برای دعوت از ابراهیم رییسی را عنوان کردید. در همان زمان بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند با چنین رفتار‌هایی مجلس به جای وکیل‌المله بدل به وکیل الدوله می‌شود. اگر به سال ۱۴۰۰ بازگردید، دوباره پای آن برگه را امضا می‌کنید؟

محال است کسی به گذشته بازگردد و نمی‌توان این فرضیه را مطرح کرد، خود شما و هر فردی در این عالم اگر به گذشته بازگردید، تصمیمات متفاوتی می‌گیرید. اما با فرض سال ۱۴۰۰ معتقدم تصمیمات فرق نمی‌کرد. در آن زمان فرض این بود که اگر آقای رییسی بیاید و کابینه‌ای مقتدر با استفاده از وزرای کارآمد و انقلابی تشکیل دهد، اتفاق خوبی می‌افتد. اما واقعا در انتخاب کابینه، استانداران، مدیران و… آنچه در این ۲ سال دیدم به جای شایسته‌سالاری و کارآمدمحوری نیرو‌های انقلابی، انتخاب و انتصاب رفقا و دوستان باب شده است.

‌حرف من، جایگاه مجلس و نمایندگان است که باید فراتر از رویکرد‌های حزبی و جناحی باشد از این منظر من پرسش قبل را مطرح کردم.

بله، اما باید توجه داشته باشید، نمایندگان می‌توانند افتخار کنند که به رغم آن دعوتنامه و ۲۲۰ امضا، هر جا اشتباهی از دولت دیدند، دادشان به آسمان بلند شد و اعتراض و انتقاد کردند. البته برخی نمایندگان هم هستند که هر عملکردی که دولت داشته باشد از دولت دفاع می‌کنند که حساب این‌ها جداست.

‌بحث خالص‌سازی این روز‌ها بسیار گرم شده است. مجری این ایده اعضای جبهه پایداری هستند که اتفاقا قرابت نزدیک با جریانی که شما آن‌ها را جریان انحرافی یاد کردید، دارند. این طیف در دولت احمدی‌نژاد هم خسارت‌های فراوانی شکل دادند. این گروه که پروسه خالص‌سازی و تصفیه گسترده را دنبال می‌کند، چه سرنوشتی خواهند داشت؟

از جنبه سیاسی، خالص‌سازی اگر به معنی خالص‌سازی پست‌ها و مقام‌ها و مسوولیت‌ها برای دوستان و رفقا و هم‌دانشگاهی‌ها باشد، همان رانت‌خواری مدیریتی و توزیع پست به عنوان غنیمت جنگی بین رفقا و حلقه خالص دوستان است. این غیرشرعی و غیرقانونی و غیراخلاقی است. مسوولیت‌ها امانت‌هایی هستند که ملت طی ۴۵ سال اخیر تفویض کرده‌اند. اینکه جریانی بخواهد این پست‌ها را مانند غنیمت جنگی بین دوستانش در یک دانشگاه خاص توزیع کند، یعنی لگدمال کردن همه آرمان‌های انقلاب و مردم و شهدا. از جنبه عام هم اگر خالص‌سازی به این معنا باشد که در میان مردم فقط دوستان ما خوب و خالص هستند، یعنی نقطه مقابل فرمایشات رهبر معظم انقلاب.

وقتی رهبری بر جذب حداکثری تاکید دارند، خالص‌سازی جریان انحرافی یعنی دفع حداکثری. یعنی همه باید حذف شوند جز حلقه نزدیکان ما. این هم غیرقانونی و غیرشرعی و غیراخلاقی است. این رویکرد در میان اکثریت مجلس اصولگرا جایی ندارد. اگر داشت مجلس این اندازه مورد تخریب و فحش و اهانت این جریان قرار نمی‌گرفت. معاون معزولی که کنار می‌رود و بعد بیانیه ۹ ماده‌ای این فرد در خبرگزاری رسمی دولت منتشر می‌شود، یعنی بخشی از نمایندگان در راستای رسالت خود گام برداشته‌اند. حرف‌هایی که معاون معزول سیاسی وزیر کشور درباره قانونگرا بودن خودش و دولت می‌زند، خنده‌دار است. ما برای نخستین‌بار شاهدیم که در یک دولت، رسما در برابر رای دیوان عدالت اداری علیه میثم لطیفی و خروج او از دولت، موضع‌گیری و از خروج او جلوگیری می‌شود. در واقع حکم قضایی مورد تمسخر دولت قرار می‌گیرد. بعد چطور دولت می‌تواند ادعای قانونگرایی کند؟

‌فکر می‌کنید، دولت ابراهیم رییسی را می‌توان یک دولت دو دوره‌ای تلقی کرد؟

‌باید بمانیم و ببینیم در ۱۴۰۴ چه شرایطی حاکم است و چه افرادی ثبت‌نام می‌کنند بعد تحلیلی از احتمالات داشته باشیم. در حال حاضر دشوار است که درباره ۲ سال بعد تحلیل درستی داشته باشیم.

‌جریانی که شما از آن‌ها با عنوان جریان محفلی انحرافی یاد کردید و طیف‌هایی از جبهه پایداری، برخی مدیران دولتی و برخی جمعیت‌ها مثل عدالت‌خواهان و… در آن مشارکت دارند، قبلا هم در اتمسفر سیاسی حضور داشتند و مشکلات بسیاری را ایجاد کردند. این جریان چطور دوباره توانست به صفوف اصولگرایی نفوذ کند؟

ممکن است مهره‌های اتاق فکر این جریان انحرافی جدید، دقیقا عین جریان انحرافی قبلی نباشند، اما الگو‌ها و مدل حرکتی یکسانی دارند. این جریان، جریانی است که در برابر نظام، ولایت فقیه، در برابر همسویی و همدلی قوای سه‌گانه، مسیر خدمتگزاری بی‌حاشیه و در برابر رای مردم، حاشیه‌سازی کرده و دکان جدیدی ایجاد می‌کنند. این جریان به جای اینکه در مسائل اعتقادی، دنبال‌روی علما، مراجع و ولایت فقیه باشند، دنباله‌روی افراد بی‌مایه و فاقد تحصیلات علوم دینی هستند. در مباحث سیاسی به جای همدلی، کمک به آرامش کشور و تلاش برای حل مشکلات مردم به سمت درگیری‌های سیاسی، انگ‌زنی، اتهام‌زنی و… پیش می‌روند. این الگو‌های مشابه میان این دو جریان انحرافی باعث شده تا برخی اعلام کنند این جریان در تداوم جریان انحرافی قبلی در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ است.

‌تداوم حضور جبهه پایداری و جریانی که شما از آن‌ها با عنوان جریان انحرافی یاد کردید تا چه زمانی است؟

بالطبع حیات این جریان تداوم ندارد. کلیت نظام در سطوح عالی و روسای سه قوه ناگزیر به سمت عقلانیت، مدارا و حل مشکلات مردم و تفاهم پیش می‌روند؛ لذا افراد و جریاناتی که در لایه‌های پایین‌تر به سمت حاشیه‌سازی می‌روند بیشتر شبیه کف روی آب هستند.

‌دو جریان اصلی در ایران که امروز به عنوان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان از آن یاد می‌شود، شرایط متفاوتی را تجربه می‌کنند. امروز به نظر می‌رسد که فضا برای فعالیت و کنشگری اصلاح‌طلبان بسیار تنگ شده است. شما به عنوان یک نماینده و فعال سیاسی برای افزایش مشارکت و ایجاد زمینه برای حضور همه طیف‌ها چه پیشنهاداتی دارید؟

در فضای رقابت‌های سیاسی معتقدم در هر شرایطی، چهره‌های برجسته سیاسی باید اصل حضور را دنبال کنند. ثبت‌نام در انتخابات و مشارکت در انتخابات کمترین کاری است که افراد سیاسی می‌توانند انجام دهند. نباید صحنه را خالی کنند. در سوی دیگر هم باید امکان کنشگری برای همه طیف‌ها فراهم شود. باید تلاش کنیم میزان مشارکت در همه شهر‌ها و همه حوزه‌ها بالا برود و مردم بتوانند مطابق سلیقه خود، فرد مناسبی را انتخاب کرده و به آن رای دهند. در این صورت میزان مشارکت در انتخابات هم بالا می‌رود.

  • منبع خبر : فرارو