“انسان هیچگاه آزاد نخواهد شد مگر آن که آخرین پادشاه با رودههای آخرین کشیش به دار آویخته شود” این جملهای معروف از “دنی دیدرو” از فیلسوفان انقلاب فرانسه است. دیدرو در سال ۱۷۴۹ در کتابی با عنوان “نامه یک کور” به طرح پرسشی درباره وجود خدا پرداخت و به همین دلیل سه ماه به زندان […]
در ژوئیه ۱۷۴۹ میلادی با پُر شدن قلعه باستیل او را به زندان دیگر در ونسن منتقل کردند. دیدرو در جایی مینویسد: “فاصله بین تعصب و بربریت چند گامی بیش نیست”. “لئون گامبتا” حقوقدان و سیاستمدار فرانسوی در جریان جمهوری سوم فرانسه شعار “روحانیت دشمن است” یا le cléricalisme, voilà l’ennemi را سر داده بود. اما چه شد که فرانسویها به چنین نتیجه رادیکالی رسیدند و خواستار اعمال چنین خشونتی علیه طبقات حاکم از جمله روحانیون شدند؟
امتیازات طبقه روحانیون در رژیم قدیم فرانسه
“رژیم قدیم” که در فرانسوی به آن “قانون قدیمی” نیز گفته میشود دورهای تاریخ فرانسه بود که سه قرن به طول انجامید و دو سلسله حکمرانی آمدند و رفتند. برای اکثر مردم فرانسه آن دوره زندگی سخت و نامطمئن بود و خطر عدم برداشت مناسب محصول همواره به عنوان تهدیدی بر فقیرترین روستاهای فرانسه سایه افکن بود.
در تضاد کامل با اکثریت دهقانان طبقات بالا از مزایای مالی و اداری عمده برخوردار بودند. در این میان، روحانیون مسیحی از مزایای چشمگیری برخوردار بودند. در واقع، درتقسیم بندی طبقاتی مورخان از جامعه فرانسه پیش از وقوع انقلاب کلیسای کاتولیک و روحانیون آن در بالاترین جایگاه طبقاتی قرار داشتند. طبقه دوم اشراف بودند و طبقه سوم که ۹۸ درصد جمعیت فرانسه را تشکیل میدادند دهقانان، پیشه وران و صاحبان مشاغل خُرد را شامل میشدند.
برای اعضای طبقه سوم جابجایی و ارتقاء طبقاتی ناممکن بود. در رژیم قدیم فرانسه اگر فردی فقیر بدنیا میآمد فقیر نیز از دنیا میرفت. از آنجایی که طبقه سوم گروههای مختلف زیادی از مردم را در بر میگرفت برخی ناگزیر از امکانات بیش تری نسبت به دیگران برخوردار بودند.
قرن هجدهم شاهد یک تغییر عمده در ثروت بخشی از اعضای طبقه سوم فرانسه بود. اقتصاد فرانسه عمدتا مبتنی کشاورزی باقی ماند، اما رشد اقتصادی در نیمه اول قرن هجدهم باعث ظهور طبقه تجاری تازهای شد: بورژوازی. اعضای بورژوازی میتوانستند عناوین نجیب زادگی طبقات بالا را خریداری کرده و از جایگاه اصلی خود بالاتر بروند. با این وجود، آنان از امتیازاتی که روحانیون و اشراف زادگان برخوردار بودند نفرت داشتند. این خشم و نفرت از عوامل اصلی وقوع انقلاب در فرانسه بود.
تفکیک حکومت در رژیم قدیم فرانسه به گونهای انجام شده بود که نفوذ در کلیسای کاتولیک تقریبا ناممکن است. کلیسا نظام آموزشی فرانسه را تحت کنترل داشت. اگر معیاری برای “فرانسوی بودن” وجود داشت پیروی از مذهب کاتولیک مهمترین مولفه محسوب میشد. همه چیز یا به خدا یا به آموزههای دینی نسبت داده میشد. روابط بین سلطنت فرانسه و کلیسای روم به اوایل قرون وسطی باز میگردد. پادشاهان از زمان کلوویس اول و شارلمانی خود را به عنوان مدافعان ایمان در قلمروهای خود معرفی کردند. تنشها گاهی بین ولیعهد فرانسه و پاپ شعلهور میشد مانند دوران پاپ آوینیون در قرن چهاردهم. با این وجود، محراب و تاج و تخت هرگز واقعا سعی نکردند از یکدیگر جدا شوند.
پاپها در رژیم قدیم فرانسه را “بزرگترین دختر کلیسا” قلمداد میکردند. اقلیتهای مذهبی، مانند پروتستانها و یهودیان، با آزار و اذیت روبرو بودند و نمیتوانستند عقاید خود را به طور علنی بیان کنند. از فرانسوای اول تا لویی چهاردهم و فراتر از آن هر دو سلسله والوآ و بوربون خود را به کلیسا پیوند زده بودند. از آنجایی که پادشاه مدعی بود اقتدار او از حق الهی برای حکمرانی نشئت کرفته این پیوند مستحکمتر میشد. قدرت سیاسی و اجتماعی کلیسای کاتولیک در سراسر فرانسه گسترده بود.
با ظهور اصلاحات پروتستانی وضعیت کلیسای کاتولیک در فرانسه در معرض تهدید قرار گرفت. کاتولیکها و پروتستانها در فاصله سالهای ۱۵۶۲ تا ۱۵۹۸ میلادی درگیر مجموعهای از جنگها شدند. این درگیری تنها زمانی پایان یافت که پادشاه آنری چهارم پروتستانی که به مذهب کاتولیک گردید فرمان نانت را در سال ۱۵۹۸ میلادی صادر کرد و به پروتستانهای فرانسوی حق آزادیهای مذهبی و حقوق اساسی همانند کاتولیکها اعطا کرد. با این وجود، لوئی چهاردهم نوه آنری به تدریج آزادیهای پروتستانها را محدود کرد. این امر با خروج بیش از ۱۵۰۰۰۰ پروتستان از فرانسه در طول دهه ۱۶۸۰ به اوج خود رسید.
صدها هزار پروتستان دیگر که در قلمروی پادشاهی فرانسه باقی ماندن مجبور شدند مذهب خود را پنهان کنند. آزار و اذیت آنان با گذر زمان کاهش یافت، اما تا سال ۱۷۸۹ میلادی آزادی نیایش و انجام مناسک مذهبی را نداشتند. از زمان لغو فرمان نانت در سال ۱۶۸۵ میلادی فرانسویها به صورت خودکار کاتولیک در نظر گرفته شدند و تمام سوابق تولد، مرگ و ازدواج در دست کشیشهای محله نگهداری میشد. کلیسا هم چنین قدرت سانسور را بر هر چیزی که به طور قانونی چاپ شده بود حفظ کرد. نقش کلیسای کاتولیک به قدری مهم و تضمین شده بود که بدون برگزاری آیینهای مذهبی کاتولیک رعایای پادشاه وجود قانونی و مشروع نداشتند فرزندان شان حرامزاده قلمداد میشدند و از هیچ گونه حق ارثی برخوردار نمیشدند.
پروتستانتیسم تنها تهدید مذهبی برای کلیسا و دولت در رژیم قدیم فرانسه نبود. یک جنبش اصلاحی در درون کاتولیسیسم نیز تحت عنوان یانسنیسم به وجود آمده بود. پیروان آن جنیش الهیات منحصر به فرد سلسله مراتب کلیسا را در مورد آن چه که به عنوان نوآوری در آموزه مسیحی میدانستند به چالش کشیدند. آنان به جای پیروی از کلیسا تاکید بیشتری بر روی باور به قضا و قدر و جبر الهی داشتند. برای لوئی چهاردهم و متحدان اش در کلیسا این مخالفتها تحمل ناپذیر بودند. لوئی چهاردهم صومعههای یانسنیست را تعطیل کرد و پیروان مذهبی آن را زندانی نمود. هر جا که تهدید مذهبی وجود داشت رژیم قدیم به دنبال اجرای جزمهای کاتولیک به هر قیمتی و با درجات مختلفی از موفقیت بود.
پرداخت مالیات به کلیسای کاتولیک
مالیات در رژیم قدیم دارای یک نقطه اشتراک بود. طبق قانون تمام فرانسویها از جمله طبقه اشراف باید سالانه ده درصد از درآمد خود (نظام عشریه) را به کلیسای کانولیک میپرداختند. به دلیل همین نظام مالیاتی کلیسا به یکی از ثروتمندترین نهادها در کل فرانسه تبدیل شد. البته بار مالیات بیشتر بر دوش اعضای طبقه سوم بود و اعضای طبقه دوم کمتر از هموطنان فقیرترشان مالیات پرداخت میکردند. این نظام مالیاتی نابرابر یکی از عوامل مهم بروز انقلاب فرانسه بود. اشراف به جای پرداخت مالیات هزینههای گزافی را برای بالماسکه، قمار و ساخت املاک باشکوه خرج میکردند. خشم نسبت به اشراف دلیل اصلی انقلاب فرانسه بود.
پس از فروپاشی نهایی امپراتوری روم غربی در سال ۴۷۶ پس از میلاد، خلاء ناشی از آن در اروپا باعث پیدایش فئودالیسم شد نظام سلسله مراتبی که بر زمین داریها یا شاه نشینها به عنوان منابع قدرت متکی بود. تا سال ۹۰۰ پس از میلاد حدود ۸۰ درصد از زمینهای قابل کشت اروپا توسط اربابان و خانوادههای شان اداره میشد که مالکیت آنها را از طریق ادعاهای موروثی یا قدرت نظامی به دست آورده بودند.
این طبقه حاکم از مالکان که به عنوان اشراف شناخته میشدند بر رعایا حکومت میکردند و در ازای ارائه حمایت نظامی رعایا بر روی زمینهای اربابان شان مشغول به کار بودند. کلیسای قرون وسطایی بر هر دو گروه نفوذ داشت و اعضای روحانیون از هر یک از دو گروه دیگر بودند. حداقل سه چهارم اسقفها و ردههای بالای روحانیون قرون وسطی از اشراف بودند در حالی که اکثر روحانیون بخش پایینتر از خانوادههای دهقانی بودند. از این سه گروه اجتماهی به عنوان نظم سه جانبه یاد میشد: کسانی که دعا میکنند، کسانی که میجنگند و کسانی که کار میکنند.
بسیاری از متفکران قرون یازدهم و دوزادهم میلادی باور داشتند این سلسله مراتب طبیعی و لایتغیر بشریت است. کسانی که نیایش میکردند یعنی روحانیون سزاوار کسب امتیاز و نفوذ به عنوان حافظان روح جامعه قلمداد میشدند در حالی که کسانی که میجنگیدند با ارائه ثبات به جامعه و حفاظت از آن جایگاه خود را به عنوان طبقه حاکم تثبیت میکردند و رعایای زحمتکش در مزارع اربابان شان کار کرده و مالیات آنان را میپرداختند.
روحانیون موظف به پرداخت مالیات به دولت نبودند
روحانیون فرانسوی خود را در یک نهاد بزرگ سازماندهی کرده بودند و یک مجمع عمومی ایجاد کردند که هر پنج سال یکبار برای نظارت بر منافع کلیسا تشکیل جلسه میداد. چنین مجمعی نماینده کل دارایی آنان بود. روحانیت کاتولیک دادگاه حقوقی خود را داشتند. این شکل از سازماندهی به کلیسا اجازه داد تا با هر تلاشی از سوی دولت برای محدود کردن آزادیهای مالی خود مبارزه کند و در نتیجه روحانیون مجبور به پرداخت مالیات به دولت نبودند.
کلیسا در اواخر قرون وسطی بسیار ثروتمند شده بود. ادعا شده است که یک سوم دارایی آلمان و یک پنجم و یا حتی میزان بیش تری دارایی فرانسه از آن کلیسا بود و در ایتالیا نیز یک سوم اراضی به نام ایالات پاپی به کلیسا تعلق داشت. این اموال و اراضی به روشهای گوناگونی مانند هدیه، وقف و اموال بی وارث به کلیسا میرسیدند. از آنجا که اموال کلیسا غیرقابل انتقال قلمداد میشد مقدار آن همواره رو به فزونی بود به گونهای که برای یک کلیسای بزرگ با یک صومعه داشتن چند پارچه آبادی امری عادی بود. برای نمونه صومعه سن مارتین در فرانسه بیست هزار سرف داشت و دیرِ لاس هولگاس در اسپانیا مالک ۶۴ شهر بود.
این ثروت فراوان دو آفت را برای کلیسا به دنبال داشت: یکی دنیازدگی و فساد که در سطوح و مراتب مختلف کلیسا رواج بسیار یافته بود و دیگری برانگیختن حسد و رشک امپراتوران و حاکمان سیاسی حسادتی که در بسیاری از مواقع موجب به وجود آمدن اختلاف میان کلیسا و دولتها بر سر ثروت و املاک میشد؛ مانند نزاع فیلیپ پادشاه فرانسه با پاپ بونیفاس بر سر اخذ مالیات از اموال پاپی در فرانسه.
این ثروت فراوان موجب بیاعتمادی مردم به کلیسا شده بود نهادی که در ظاهر خود را وارث زندگی ساده و بیآلایش عیسی میدانست. انتخاب کاردینالها کمتر بر اساس دینداری و پرهیزکاریشان صورت میگیرد بلکه آنان در عمل به علت ثروت، وابستگی به یک مقام سیاسی یا داشتن قدرت مدیریت به این مقام برگزیده میشدند.) سایر مقامهای مهم کلیسا نیز در چنبره و نفوذ قدرتهای سیاسی بودند اکثر اسقفهای فرانسوی از اشراف بودند و این روند در همه اسقف نشینهای مشابه وجود داشت برای نمونه در منطقه روتان خاندان دوهانگست به طور انحصاری امور کلیسایی و نیز تامین اسقف بیشتر مناطق اسقف نشین را در اختیار داشت.
یکی از راههای ثروت اندوزی پاپها فروش ادارات وابسته به کلیسا یا انتصاب اشخاص به مقامهای کلیسایی و حتی کاردینالی بود. پاپ الکساندر ششم هشتاد اداره جدید تأسیس کرد و از هر یک از اشخاصی که بر راس آن ادارات منصوب کرد ۷۶۰ دوکات دریافت کرد. پاپ یولیوس دوم کالج با دفتر خانهای که ۱۰۱ دبیر داشت ایجاد کرد و از فروش مناصب آن ۷۴ هزار دوکات درآمد کسب کرد. پاپها برای تامین هزینهها افزون بر داراییهای کلیسا به وجوهی که از مردم دریافت میکرد نیز نظر داشتند.
یکی از روشهای کسب درآمد فروش “آمرزش نامه” بود. در کلیسای کاتولیک آموزهای وجود دارد به نام برزخ (مَطهَر) که طبق آن آموزه فرد گناهکار با تحمل عذاب در دنیای پس از مرگ گناهان اش پاک میشود. از سوی دیگر، این اعتقاد نیز وجود داشت که به واسطه قدرتی که مسیح به پطرس و پطرس به پاپها و کشیشها داده بود کشیشان صلاحیت داشتند تا کسانی را که به گناه خود اعتراف میکنند با تعیین کفارهای برای گناهان شان ببخشند. بر همین اساس، کلیسا تبلیغ میکرد که روح میت به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی به اعانه گیران مجاز کلیسا با شادی و خرمی از برزخ رهایی مییابد. “جان تتسل” یکی از مبلغان معروف آن زمان میگفت:”آمرزش نامهها چنان موثر هستند که به محض آن که سکه در صندوق به صدا درآید روح از برزخ رهایی پیدا میکند”.
درهم تنیدگی قدرت مذهبی و سیاسی باعث ایجاد رنجش و سرخوردگی در میان اقشار مردم شد. ثروت و امتیازات کلیسا در تضاد کامل با فقر و مشقت گسترده بسیاری از شهروندان فرانسوی قرار داشت. علاوه بر این، همسویی کلیسا با سلطنت منجر به برداشتهایی از فساد، نخبه گرایی و فقدان پاسخگویی شد و به درخواست برای اصلاحات و تجدید ساختار دامن زد.
این گزارش ادامه دارد…
‘گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
- منبع خبر : فرارو
Saturday, 23 November , 2024