نصیربوشهرآنلاین – مهدی شاد:   استاد کاتوزیان در کتاب ایران جامعه کوتاه مدت، عدم انباشت سرمایه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را یکی از دلایل مهم عقب ماندگی جامعه ایران در قرون اخیر معرفی می‌کند. مثال جالب ایشان در در این نظریه اینست که وقتی غربی‌ها یک ساختمان دارای قدمت را به مالکیت درمی‌آورند، در شاکله […]

نصیربوشهرآنلاین – مهدی شاد:

 

استاد کاتوزیان در کتاب ایران جامعه کوتاه مدت، عدم انباشت سرمایه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را یکی از دلایل مهم عقب ماندگی جامعه ایران در قرون اخیر معرفی می‌کند.
مثال جالب ایشان در در این نظریه اینست که وقتی غربی‌ها یک ساختمان دارای قدمت را به مالکیت درمی‌آورند، در شاکله و کلیت آن ساختمان تغییری ایجاد نمی‌کنند و به اقتضا زمان،مد روز و نیازمندی‌های بهره‌بردار، تغییراتی باب میل خود ایجاد می‌نمایند. این در حالیست که در ایران عموما یک ساختمان بیست ساله را کلنگی می‌دانند و خریدار جدید با کلنگ به جان سازه می‌افتد.
همین الگوی رفتاری را ما در شئون مختلف مدیریتی و کنش‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه مشاهده می‌کنیم.
ما ملت نقطه سر خط‌ها و نقطه پاراگراف‌های تازه و به تعداد بی‌نهایت پریدن به فصل جدید و در یک کلام ملت اول در آمار کتاب‌های نیمه خوانده هستیم!
میتوان حداقل در تاریخ معاصر یا قریب به معاصر خودمان ده‌ها مثال از این پرش‌ها و جهش‌ها و مسئله‌ای که اسمش را انقطاع گفتمانی می‌گذارم ،را شاهد آورد.
جامعه ایرانی یک الگوی قوی تایید کننده تاثیر و ثمربخشی این پیوستگی گفتمانی و انباشت سرمایه اجتماعی را در پیوستگی فرهنگی خود تجربه نموده‌ که با تمام فراز و نشیب های تاریخی تنها به دلیل این پیوستگی انباشت گفتمان و دیدگاه فرهنگی توانسته‌ایم فرهنگ اصیل ایرانی را حفظ و به آینده‌گان بسپارد.
اما جامعه ایرانی اهم از زمامداران، نخبگان و عامه، متاسفانه در عرصه سیاست‌ورزی اغلب دچار افراط و تفریط شده‌ و خمودگی‌های بی‌جا، زیاده‌خواهی‌های طیفی، کنش‌های افراطی و عدم درک شرایط و مقتضیات زمان و مکان، ما را همیشه بدون رسیدن به هدف غایی به نقطه اول برگردانده است.
عدم انباشت سرمایه‌های اجتماعی، تجربیات سیاسی و انقطاع گفتمانی که شدیدترین آن را امروزه در حوزه بین نسلی شاهد هستیم و متاسفانه این نقصان سبب تبدیل شدن این درز‌ها بین‌ نسلی به یک گسل و شکاف عمیق بین نسل جوان و نسل‌های قبل گردیده است.
انقطاع گفتمان توسعه‌ و سیاست و ناپیوستگی نسلی موجب عدم انباشت تجارب و سرمایه‌های جامعه، جهت جلوگیری از تکرار اشتباهات و حتی بهره‌مندی و بلوغ نقاط قوت در کنش‌های اجتماعی گردیده است. این معضل آنچنان شدید گردیده که ما شاهد انشقاق و گذرهای مکرر از مانیفست‌ها و گفتمان‌ها حتی درون اردوگاه های سیاسی واحد در کمترین زمان ممکن در قالب عبور یا استحاله یا ضدیت با آرمان‌های اولیه و بدون هیچ دستاورد نیز هستیم.
جامعه ایران باید بداند تحولات گذار دموکراتیک در دیگر کشورهای پیشتاز در عرصه گفتمان اجتماعی و دموکراسی، یک شبه نبوده و چندین و چند دهه و چند نسل، این گذار به دموکراسی زمان برده و هیچ کنش اجتماعی یک‌شبه شدنی نیست و اگر هم از سر حادثه یا شور موقتی یک جامعه، این گذار رخ دهد، مانند انقلاب فرانسه و انقلاب وآیمار آلمان و حتی مشروطه خودمان، بدلیل نداشتن عقبه و فلسفه و پایگاه گفتمانی قوی قطعا پایداری و استمرار و اثر بخشی نخواهد داشت.

اپوزیسونی که امروز خواهان عدم مشارکت است باید منطق خود از عدم مشارکت، راهبردهایشان و زمان گذار مد نظرشان را به جامعه اعلام کرده تا جامعه بعد از تحلیل آن تصمیم گیرد. نمی‌شود بدون راهبرد روشن و چشم‌انداز روشن فقط عدم مشارکت کورکورانه را توصیه نمود.
عدم مشارکت در دموکراسی حاوی پیام است و برای بی محتوا نشدن این ابزار می‌بایست هدف داشته باشد، در انتخاباتی که صحنه تفاوت گفتمانی و تضارب آرا مدیریتی کلان نباشد، میتوان مسئله مشارکت در آن را به جهت تغییر سیاست حاکمیت موثر دانست، اما زمانی که تفاوت گفتمان و دیدگاه در سطح کلان و سوابق و سلایق و راهبردها وجود داشته باشد، باید برای عدم مشارکت دلیل قویتری از قهر وجود داشته باشد.
استمرار گفتمان سیاسی و پرهیز از افراط و تفریط قطعا ما را به مسیر بهتری در گذار به جامعه مطلوب خودمان می‌رساند. و این انباشت سرمایه های اجتماعی ما بزرگترین دستاورد یک جامعه بیدار و کنش‌گر است و نرفتن به سوی این الگو دیگر جای گله‌مندی ندارد و باید تاثیرات و تبعات اجتماعی سیاسی و اقتصادی آن را غمگنانه گردن گرفت .
فرصت های تاریخی در بستر گذار تکامل اجتماعی همیشه هم راحت بدست نمی‌آید و جامعه و جوانان ما باید قدر فرصت‌ها را بدانند که روی دیگر سیاست همین شکار و بهره‌مندی از فرصت‌هاست.
زدن کلنگ بر پیکره صندوق و کنار رفتن کلی از میدان کنش‌گری سیاست، ادامه اشتباهات جنبش اصلاحی و نهضت بیداری جامعه ایرانی از مشروطه تا کنون است و باید با نگاه به گذشته و عبرت از درس‌های تاریخی این مسیر از تکرار و تحمیل هزینه‌های آن بر جامعه جلوگیری کرد.
انتخابات پانزده تیر میدان نبرد دو دیدگاه انفعال اجتماعی با قهر از صندوق در این بزنگاه تاریخی و دیگری کنش موثر و مسئولانه و آگاهانه برای انتخاب بین تفکری انزوا‌طلب و انحصارگرا و تفکری برپایه کنش‌گری فعال جهانی با عقلانیت سازمانی در داخل است.
امیدواریم که تمام رویگردانان از صندوق در این دوره، اینک که پیام محکم و رسای خود را به نظام سیاسی رسانده‌اند، در این مرحله با کنش فعالانه و مشارکت در انتخاب سرنوشت جامعه، پیامی دیگر مبنی بر رویکرد جامعه در انتخاب مسیر اداره کشور بر محور عقلانیت و خرد کارشناسی و دیدگاه مردم محور را، به داعیه داران اداره امور باب میل اقلیت برسانند.

به امید مشارکت آگاهانه و پرجوش برای ایران و آبادی ایران با طبیب ایران.

 

  • منبع خبر : نصیر بوشهر آنلاین