علی رهنما در کتاب جامع خود “ظهور استبداد مدرن در ایران” تحلیلی جامعه شناسانه و روانشناسانه از شاه و ایران طی سال‌های ١٣٣٢ تا ١٣۴۶ ارائه می‌دهد و به این نتیجه می‌رسد که شاه بعد از کودتای آمریکایی-انگلیسی ١٣٣٢ پله پله به شاهی مستبد تبدیل شد که در سال ١٣۴۶ و بعد از مراسم تاج‌گذاری […]

علی رهنما در کتاب جامع خود “ظهور استبداد مدرن در ایران” تحلیلی جامعه شناسانه و روانشناسانه از شاه و ایران طی سال‌های ١٣٣٢ تا ١٣۴۶ ارائه می‌دهد و به این نتیجه می‌رسد که شاه بعد از کودتای آمریکایی-انگلیسی ١٣٣٢ پله پله به شاهی مستبد تبدیل شد که در سال ١٣۴۶ و بعد از مراسم تاج‌گذاری خود، دیگر هیچ گوش شنوایی نداشت و گویی خدا را هم بنده نبود.

نویسنده حوادث اجتماعی و سیاسی بعد از ١٣٣٢ را در کنار تغییرات روحی و عملکردی شاه به مثابه تکه‌های پازل در کنار هم می‌گذارد که منجر به ظهور پدیده‌ای در ایران می‌شود که می‌توان نامش را استبداد مدرن گذاشت. علی رهنما ۵ فاز متوالی برای حوادث سیاسی اجتماعی از سال ٣٢ تا ۴۶ مطرح می‌کند

مرحله اول از ٢٨ مرداد ٣٢ در صورتی آغاز شد که زاهدی به نام شاه و در غیاب او قدرت را به دست گرفت. این دوره تلاش و تمرکز بر احیای اقتدار سلطنتی و مهار مخالفان مصدقی و پیامدهای داخلی و خارجی کودتا گذشت.

مرحله دوم با انتصاب منوچهر اقبال به عنوان نخست وزیر در سال ١٣٣۶ و کنار رفتن علاء از این سمت آغاز شد. شاه روز به روز به حلقه افراد نزدیک خود اعلام می‌کرد دیگر وفاداری صرف کافی نیست و دیگر نیازی به سیاستمداران مستقل ندارد.

مرحله سوم ترکیبی از عملکردهای متناقض میان شاه و نخست‌وزیر بود. انحلال مجلس از یک طرف و تلاش علی امینی نخست وزیر مورد حمایت لیبرال‌های آمریکا و طرفدار آزادی های سیاسی از طرف دیگر. در نهایت در این فاز نیز ترس از یک ایران نایسونالیست و مصدقی آمریکا را وادار کرد به ناچار روی شاه اجماع کنند.

مرحله چهارم در مسیر حرکت شاه به سمت استبداد مدرن با نخست وزیری اسدالله علم سال ١٣۴١ آغاز شد. در این مرحله بود که شاه با انجام انقلاب سفید شاه و مردم خود را پدر تاج دار مردمی مطیع معرفی می‌دانست.

اما در مرحله پنجم و آخر، شاه میخ نظام استبدادی خود را محکم‌تر بر زمین کوبید و با در پیش گرفتن سیاست “اخته کردن و خنثی سازی سیاسی” شهروندان را به خواجه‌های سیاسی تبدیل کرد. این گذار با عنوان آریامهر سال ١٣۴۴ و تاج گذاری در آبان ١٣۴۶ تکیمل شد و راه برگشتی برایش قابل تصور نبود.

علی رهنما این تکه‌های پازل را کنار هم گذاشته و به این نتیجه می‌رسد شاه مسیر استبداد را نه یک روزه که در چندین سال پیمود و لاجرم خود زمینه‌های اجتماعی و سیاسی انقلاب ١٣۵٧ را فراهم کرد