در روزهای دشوار جنگ و ناامنی، گاه یک تصویر بیش از هزاران تحلیل سخن می‌گوید. صحنه‌ای از تلاش یک آتش‌نشان ایرانی برای بیرون کشیدن پیکر یک جوان از زیر آوار، نه تنها بازتاب فاجعه، بلکه نماد عمق همدلی مردمی است که در سخت‌ترین شرایط، همچنان در کنار یکدیگر ایستاده‌اند. این صحنه‌ها، نشانگر جوهره‌ای هستند که […]

در روزهای دشوار جنگ و ناامنی، گاه یک تصویر بیش از هزاران تحلیل سخن می‌گوید. صحنه‌ای از تلاش یک آتش‌نشان ایرانی برای بیرون کشیدن پیکر یک جوان از زیر آوار، نه تنها بازتاب فاجعه، بلکه نماد عمق همدلی مردمی است که در سخت‌ترین شرایط، همچنان در کنار یکدیگر ایستاده‌اند. این صحنه‌ها، نشانگر جوهره‌ای هستند که نام آن را می‌توان «سرمایه اجتماعی» نهاد؛ سرمایه‌ای که در هیچ خزانه‌ای ذخیره نمی‌شود، اما اساس پایداری هر نظامی را تشکیل می‌دهد.

ایران، در میانه شرایط بی‌سابقه‌ای از تهدیدهای خارجی، فشارهای اقتصادی، نااطمینانی‌های سیاسی و تنش‌های منطقه‌ای، همچنان بر ستون‌های اعتماد و همدلی مردم خود استوار مانده است. مشارکت‌های داوطلبانه، حمایت‌های مردمی، و شبکه‌های غیررسمی امداد و پشتیبانی، در حالی عمل می‌کنند که ساختارهای رسمی گاه دچار اختلال یا تأخیر می‌شوند. این واقعیت، حامل یک پیام راهبردی است: *تداوم حیات ملی، پیش و بیش از هر چیز، نیازمند تقویت اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی است.*

مروری بر تجارب سایر کشورها، مؤید این نکته است. در یوگسلاوی سابق، نبود وفاق اجتماعی میان اقوام و شکاف عمیق میان مردم و حکومت، موجب فروپاشی ساختار ملی در بستر بحران شد. در سوریه، خلأ اعتماد عمومی نسبت به دولت مرکزی، به تشدید خشونت‌ها و تسلط گروه‌های افراطی انجامید. در مقابل، تجربه اوکراین طی بحران‌های اخیر نشان داد که همبستگی اجتماعی، ولو در شرایط فقدان کامل ثبات سیاسی و اقتصادی، می‌تواند عاملی کلیدی در مقاوم‌سازی جامعه در برابر تهدیدهای بیرونی باشد.

اکنون پرسش بنیادین پیش روی مسئولان جمهوری اسلامی ایران آن است که تا چه میزان برای حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی برنامه‌ریزی شده است؟ و تا کجا می‌توان به این همدلی طبیعی مردم اتکا کرد، بی‌آنکه زمینه‌های مشارکت رسمی، شنیده‌شدن صداهای مختلف، و رعایت کرامت انسانی تقویت شود؟

بی‌تردید، هیچ حکومتی در میانه بحران، نمی‌تواند تنها بر توان نظامی، اداری یا رسانه‌ای خود تکیه کند. *سرمایه واقعی هر نظام سیاسی، میزان اعتماد و همدلی مردمی است که در روزهای سخت، به جای فاصله گرفتن، دست در دست یکدیگر و در کنار ساختارهای رسمی، به حفظ انسجام ملی کمک می‌کنند.*

اکنون بیش از هر زمان، ضروری است که حاکمیت ایران با درک ژرف از اهمیت این سرمایه گران‌بها، به جایگاه واقعی مردم در معادلات امنیتی، سیاسی و فرهنگی توجه كرده و احترام به شأن مردم، تقویت فضای گفت‌وگو، شفافیت در مدیریت بحران، و پرهیز از رویکردهای تقابلی كه نه فقط اقتضای اخلاق، بلكه شرط عقلانیت راهبردی در عصر بحران‌های پیچیده است را مد نظر قرار دهد.

  • نویسنده : مینا خویینی نصیر بوشهر