اخیراً در بعضی از اماکن بخصوص
روستاها باب شده که عده ای :
با بستن چفیه ای دور کمر
گذاشتن کلاهی عرقچین بر سر
افراشتن بیرقی سیاه بظاهر با دردسر

برای اینکه سرپوشی روی عملکرد فاسد گذشته خود بگذارند بانی نذوراتی میشوند که نه خدا و نه رسول خدا آنرا می پسندند و جالب‌تر اینکه یک ریال هم در آن هزینه نمی کنند و با *شگردهای* متفاوت از مغازه داران محلی مواد غذایی بصورت قرضی بخوانید بعداً فی سبیل الله بند می کنند و بدون اینکه بی چاره آن مغازه دار *راضی* باشد .!

و یا اینکه با شگردی دیگر از طریق
رابطه قبلی وارد شده و به بهانه
*شراکت* در نذورات آنها را *سر کیسه*
و‌ وادار می کنند که فرد مورد نظر
*هزینه غذای ۱۰ نفر را متقبل شود*
که در اکثر این موارد فرد را با رو در
بایستی در یک *تنگنا* قرار میدهند .

حال اگر ماهیت این افراد بیشتر
بررسی شود اکثرا *کلاهبردار* بوده و
یا حتی بعضا پرونده ای در دادگاه
داشته که از این طریق امرار معاش
کرده و یا اینکه میخواهند *سبقه* خود
را بنوعی دیگر *پاک* کنند اما غافل از
اینکه مردم دیگر فریب این افراد *هفت رنگ* را‌ نمی خورند هر چند که بعضی از
فروشندگان محلی آن روستا باید سالها
پیگیر مطالباتی باشند که به این کاسب
کاران ریا کار داده اند گرچه بعید است
در دریافت آن موفق شوند زیرا که ذات
و سرشت این قوم و جماعت علاوه بر
ریاکاری ، *غارتگری* است .