«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در مصحف عظیم» {سفر زندگی….!!} ++ چند نکته ی اساسی و حیاتی در باب «سفر زندگی» از منظر شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت علی علیه السلام: ••نکته ی اول: مدام احساس کنیم که در زندگی این جهانی رهگذریم…! {الرحیل وشیک…} +رخت بر بستن از این خانه سریع هست؛نزدیک […]
«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در مصحف عظیم»
{سفر زندگی….!!}
++ چند نکته ی اساسی و حیاتی در باب «سفر زندگی» از منظر شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت
علی علیه السلام:
••نکته ی اول:
مدام احساس کنیم که در زندگی این جهانی رهگذریم…!
{الرحیل وشیک…}
+رخت بر بستن از این خانه سریع هست؛نزدیک هست…
ما بیاندیشیم که ممکن است آنی نباشیم و باید این خانه را ترک نماییم…!
آدمی فقط می تواند به واسطه ی حکمت و فلسفه ی حضور؛ در صحنه ی حضور اثری فاخر از خود به یادگار بگذارد که به واسطه ی همان اثر از او یاد کنند…
[آثارنا تدل علینا]
+همانند کاروان سالاری که کاروان سرا را ترک می نماید و پس از اقامتی کوتاه در هر منزلی که در آن اطراق نموده است؛ بار می بندد و فقط رد پایی از حضور خویشتن به جای می گذارد؛زندگی نیز بدین سان می باشد و گذرگاهی است جهت گذر…!
اما هنر حقیقی در آن است که اثر حضوری از خویشتن به میراث و امانت بگذاریم…
{بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر/که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند} «حافظ»
+رهیری معیری در تصویر سازی زیبایی مانا
می سراید:
{رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل/
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل}
••نکته ی دوم:
{تخففوا تلحقو…}
اگر میخواهید به مقصد برسید و ملحق شوید سبکبال و سبک بار شوید…
به تعبیر عارف بزرگ مولانا:
{وقت آن آمد که من عریان شوم/
نقش بگذارم سراسر جان شوم}
••نکته ی سوم:
بهترین توشه برای رفتن و رسیدن از نظرگاه حضرت علی علیه السلام؛
[تقوا و اخلاق] است…
{به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر/به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را}
«لسان الغیب حافظ»
••نکته ی چهارم:
شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت علی علیه السلام در تعبیری جاودانه می فرماید:
{خدا رحمت کند انسانی که بداند:
از کجاست؛به کجاست؛در کجاست…}
به تعبیر مولانا:
{روز ها فکر من این است و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/به کجا می روم آخر ننمایی وطنم}
••نکته ی پنجم:
وقتی که با حضرت علی«ع» مخالفت شد،سرسختی شد،کارشکنی شد و همراهی نشد؛ حضرت علی علیه السلام، با دو رویکرد سعی نمود مخالفین را همراه نماید:
«هنر مفاهمه و…سپس مجاهده…!».
«جاذبه+دافعه و گاها فاصله…»
••نکته ی ششم:
{مکتسبات سفر زندگی…}
+•توصیه به پرواداری و خودنگهداری
«حفظ حریم؛حرمت؛کرامت و عزت انسان ها؛عدم شکستن حریم ها؛
حفظ حریم خود و رعایت حرمت دیگران…!
به تعبیر فاخر و فخیم صائب تبریزی:
{درون خانه ی خود هر گدا شهنشاهی است/قدم برون منه از حد خویش و سلطان باش}
+•وجود خویشتن را به لباس های زیبا وپایای زندگی مزین نماییم؛
لباس های:
[اخلاق+تقوا+ادب+علم+حیا]
+•انسان ها در سفر و فرآیند زندگی؛ به دنبال سه چیز هستند:
[قدرت+مکنت+منزلت…!]
حضرت سلیمان هرسه ی اینها را دارا بود و در عین حال بسیار فروتن بود…
اما هنگامی که پیمانه ی او سرآمد؛ حتی فرصت نیافت بنشیند بلکه همانگونه که ایستاده بود جانش گرفته شد…!
+•مرگ با انسان هست،بیرون از انسان نیست،به تعبیر قرآن حکیم:
{مرگ همدم انسان هست}
+•هیچ چیز همچون مرگ اندیشی؛آزمندی انسان را تبدیل به قناعت
نمی نماید…!
+•انسان نمی خواهد بپذیرید که رفتنی هست…
به تعبیر زیبای حضرت علی علیه السلام:
{بمیرید قبل از آنکه مرده شوید؛
آدم ها؛خوابند هنگامی که مردند
بیدار می شوند…!]
+•هیچ چیز همچون مرگ اندیشی؛ ستمگری را به داد ورزی نمی کشاند…
+•هیچ چیز همچون مرگ اندیشی؛ پرده دری رابه پرده داری و حریم شکنی را به حریم داری نمی کشاند…!
+•هیچ چیز همچون مرگ اندیشی؛
تکبر را به تواضع تبدیل نمی کند…
+•آنجا که قرآن حکیم می فرماید:
«کل نفسه ذائقه الموت»
در حقیقت با ایجاد تلنگری به انسان می خواهد باعث حریم داری و پرواداری و داد یاری انسان شود و این اوج رحمت،محبت و مودت حضرت حق می باشد…
+•هرکجا باشید مرگ شما را دیدار خواهدکرد…
–بنابراین فکر کنیم که فردا نخواهیم بود پس امروز را درست زندگی کنیم…!
••نکته ی هفتم:
{عبرت آموزی…}
+حضرت علی علیه السلام خطاب به امام حسن مجتبی «ع»:
{پسرم فراوان به یاد مرگ باش…}
+•نکته ی اساسی و حیاتی:
در منطق حضرت علی علیه السلام؛فراوان به یاد مرگ بودن به معنای در افسردگی فرو رفتن نیست بلکه فراوان به یاد مرگ بودن،نشاط و شادابی زندگی ایجاد می کند…!
+•فراوان به یاد مرگ بودن؛به معنای کار زیاد،پرسرعت،وقت را غنیمت شمردن و درست استفاده نمودن است…
+سخن امیر مؤمنان حضرت علی«ع» این نیست که انسان با اندیشیدن به مرگ؛ دچار یأس و ناامیدی شود؛
و دست ازسعی و تلاش و کوشش بکشد…
بلکه حضرت علی علیه السلام، درعین اندیشه کردن به مرگ؛ الگوی تمام نمای همت بلند؛ عزم راسخ؛ پرکاری و تلاش بی مانند است….
+ملک الشعرای بهار در همین باب مانا می سراید:
{ز کوشش به هر چیز خواهی رسید/
به هر چیز خواهی کماهی رسید/
برو کارگر باش و امیدوار/که از یأس جز مرگ ناید به بار/
گرت پایداری است در کارها/
شودسهل پیش تودشوارها }
در پایان:
«آنهایی که بردند،خوردند و کشتند؛ کجا رفتند…!!»
- منبع خبر : نصیر بوشهر
ناشناس
تاریخ : 26 - اردیبهشت - 1400
بسیار عالی
ناشناس
تاریخ : 27 - اردیبهشت - 1400
عالی مثل همیشه