تاریخ دریانوردی و تجارت شهرستان دشتی با تاریخ و گذشته بندر لاور گره خورده است. ابن بندر دقیقاً در میانه خلیج فارس، روبروی شیخ‌نشین‌های امروزی بحرین و قطر و در نزدیکی برمودای خلیج فارس، یعنی رأس مطاف قرار دارد. به گفته نویسندگانی چون لوریمر و وادالا، لاور در قرون گذشته میلادی، مهمترین بندر دشتی، دارای […]

خاطرات کودکی تا جوانی (۱۴) ✍️ مهرور بوشهر اصولا خاطرات گذشته رویاهای تلخ و شیرینی بازگو میکنند که وقتی به اعماقشان سیر می‌کنیم انسانها را از درون هیجانی ، و در مواردی با اشک و لبخند و گاهی با تبسمی می یابیم ، که *ای کاش به گذشته بر می گشتیم* ، و افسوس های […]

خاطرات کودکی تقدیم دریا دلانی که با کمترین امکانات دل به دریا زدند ولی اکنون دربین ما نیستند. از ناخدا عبدالرضا تا برادران حیدر. بخاطر اینکه مطلب به دراز نکشد وخاطر شما مکدر نسازم دراینجا نامی از این عزیزان اورده نمی شود. ولی یادشان همیشه درخاطرمان جاوید است. رمی وادالا. نایب کنسول فرانسه دربوشهر در […]

قسمت دوم ✍️. مهرور بوشهر با خاطرات کودکی *زنده ایم* و با همه کمبودهایش اما حس و حال خوبی در بزرگسالی *بجا* میگذارد . اصولا خاطرات گذشته *برگ زرینی* از زندگی فعلی مان را شکل میدهند که میتواند *چراغ راه آینده* مان باشد هر چند که گذشته ها دیگر بر نمی گردد اما دنیایی از […]

اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر واقع در عمارت کازرونی بوشهر یکی از عجیب ترین عمارت های بوشهر است که از سال ۸۸ تاکنون هر مدیرکلی که دست به تغییراتی در آن زده است، سریعا عزل شده است، امری که هم اکنون میراث دار آن اسماعیل سجادی منش است که وی هم در حال انجام تغییرات بنیادی در آن است.

تقدیم به دوستداران اثار وابنیه تاریخی هم چنین لاورهای مقیم بوشهر که با استقبال وافر نسبت به زادگان نیاکان خویش وعلاقه مندی بیش ازحد به بندرلاور ساحلی در گذر زمان ابراز لطف نموده بسی مایه مباهات است. قلعه دختر درسال ۱۴۰۱ به ۵ قسمت مطرح کردم . خدای را سپاس که در سایه الطاف او […]

*به صدو ، خیرو ، مانو و زینو هایی که ثبت اند در زمانه و حافظه من* ✍️. مهرور بوشهر در خاطرات کودکی : دنیایی از *زیبایی ها* نهفته است . اصولا کودکی : دنیای تکرار *نشدنی* پاکی هاست در جاری زلال رود رونده زیستن بر گستره بودن خاطراتی پاک، قهری های بی دوام و […]

داستان دریشکت ۲ بعد از ضرب و شتم کدخدارسول توسط صفر علی منی، دیگر، هیبت واقتداری برای کدخدا نماند. مردم همه جا نشستند و قدرت کدخدارسول را کوچک جلوه دادند. خبرها از گوش کدخدا هم دور نماند. او به حرکات مردم حساس شده بود. اگر می‌دید دو نفر با یکدیگر حرف می‌زنند، فکر می‌کرد دارند […]

تقدیم به زنان و مردانی که سختی‌های روزگار را به امید فردایی بهتر تحمل می‌کنند. یکی از صحنه‌های دل‌انگیز بندر لاور در روزگاران گذشته دیدن دسته‌هایی از زنان و دختران با لباس‌های سنتی و رنگارنگ در صبگاهان و شامگاهان بود که بقچه‌هایی مملو از البسه یا ظروف خانگی روی سر داشتند و مسیر خانه به […]

خاطرات کودکی تقدیم به روح پاک تمام مادران و پدران هم‌ولایتی‌ام؛ کسانی که با کمترین امکانات و در سخت‌ترین شرایط، در گرمای طاقت‌فرسای ۵۰ درجه، از صبح تا غروب، برای لقمه‌ای نان تلاش می‌کردند. خاطرات آن‌ها در ذهن ما جاودانه است. از سالیان دور تا دهه ۶۰، وقتی هوا گرم می‌شد، مردم شب‌ها روی پشت‌بام‌ها، […]