▪️اسطوره، خبر، حکایت، قصّه یا روایتی است که معمولاً نشانهای از نوعی اعتقاد مابعدالطبیعی و نوعی جهانبینی است در دورهای که فرهنگ سینه به سینه منتقل میشد. اسطوره دنیای مشترک هر قوم بود: پیشامدهای خوشایند و ناخوشایند، مفید و خطرناک را تمهید میکرد، رابطهٔ انسان (و قوانین این رابطه) را با نیروهای مابعدالطبیعه رقم […]
▪️اسطوره، خبر، حکایت، قصّه یا روایتی است که معمولاً نشانهای از نوعی اعتقاد مابعدالطبیعی و نوعی جهانبینی است در دورهای که فرهنگ سینه به سینه منتقل میشد. اسطوره دنیای مشترک هر قوم بود:
پیشامدهای خوشایند و ناخوشایند، مفید و خطرناک را تمهید میکرد، رابطهٔ انسان (و قوانین این رابطه) را با نیروهای مابعدالطبیعه رقم میزد، جهان فرهنگی بنیاد میگذاشت و با این فرهنگْ تصویری از عشق و نفرت، ثروت و قدرت، امرجنسی، مرگ و ترس و جز آن میساخت.
اشیا، طبقات اجتماعی، اصناف و خانواده و مشاهدهٔ طبیعت وارد یک دستگاه و نظام عظیم الهی – فلکی میشوند و خود منشأ تفکّر دربارهٔ جهان دیگر، آفرینش، اصل انسان و مقام او در عالم هستی و علت نیکی و بدی میگردند. بدینگونه معتقداتی در باب مابعدالطبیعه و طبیعت و اجتماع و اخلاق و جز آن ساخته میشود.
اسطوره، بیان و نمودگاری است از شناخت انسان از جهان که اکثراً گذشته از صورت ظاهری برای انسان دارای معنایی باطنی و پنهان نیز است، اسطوره از جهان، طبیعت، خدایان، دیوها و خلاصه از زندگی مادی و معنوی انسانِ پیشین سخن میگوید.
عقاید دورههای عتیق را دربارهٔ هستی از راه نظریههای مدون نمیتوان دانست، بلکه از راه اساطیر و آداب و رسوم، نماد و سرگذشتها (که خود اساطیری هستند) میتوان دریافت. وقتی از اساطیر صحبت میکنیم خواهناخواه به دین نیز توجه میکنیم، زیرا اسطورهها اکثراً به ادیان تکاملیافتهٔ بعدی راه یافتهاند؛ دینهای هندی یا سامی از این بابت مثالهای خوبی هستند. ادیان، بخش بزرگی از فرهنگ بشری را تشکیل میدهند خواه کسی مذهبی باشد و خواه نباشد بسته به محیطی که در آن زندگی میکند، از میراث فرهنگی خاصی بهرهمند است که دین در ساختن آن نقشی اساسی داشته و دارد.
راه دیگر ارتباط با اسطوره فرهنگ غیردینی است، یعنی فرهنگی که هدف اولیهٔ آن تعیین رابطه انسان با مابعدالطبیعه و عالم بالا نیست: ادبیات، موسیقی، نقّاشی غیرمذهبی، قصّهها و باورهای عامیانه، هنر و فولکلور و «معرفت» غیرعلمی.
انسان پیشین از راه اساطیر به طبیعت و مابعدالطبیعه معرفت مییافت. پس،
اسطوره وسیلهای است برای معرفت به تاریخ و فرهنگ خود اساطیر و، حتی، برای حصول معرفت به جهان ذهنیای که انسان امروز در آن به سر میبرد.
رابطهٔ حماسه با اساطیر بهحدی است که شناخت حماسه بدون آگاهی از اساطیر ممکن
نیست. اساساً اسطوره سرچشمهٔ حماسه است.
درآمدی به اساطیر ایران، بخش اول
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
- منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی
Sunday, 8 December , 2024