فارغ از گفتوگو در مورد رویکردی که تیم جدید مستقر در کاخسفید در مواجهه با مسائل جهان، جهانی شدن، اتحادیه اروپا، خاورمیانه، مسائل شرق و بالاخص ایران خواهد داشت؛ باید گفت که در حال حاضر، دموکراسی آمریکا، در مسیری ولو سخت و دشوار، اما کاملا عملیاتی، در حال ترمیم بیماری خطرناکی است که با نگاه […]
فارغ از گفتوگو در مورد رویکردی که تیم جدید مستقر در کاخسفید در مواجهه با مسائل جهان، جهانی شدن، اتحادیه اروپا، خاورمیانه، مسائل شرق و بالاخص ایران خواهد داشت؛ باید گفت که در حال حاضر، دموکراسی آمریکا، در مسیری ولو سخت و دشوار، اما کاملا عملیاتی، در حال ترمیم بیماری خطرناکی است که با نگاه افراطگرایانه و نژادپرستانه در دل و جان بخشی از آمریکا لانه کرده بود و کاراکتر خودشیفتهای هم با نورمشکنیهای مرسوم و مالوف خود در شکل کاملا عریان، آن را به نمایش گذاشته بود.
دونالد ترامپ چنان عمل کرد که حتی صدای جمهوریخواهان و کنسرواتیوها هم درآمد. چنانکه کاندولیزا رایس، مشاور امنیتی پیشین کاخسفید در یک انزجار آشکار گفت: “ای کاش کسی جلوی این احمق را بگیرد…”.
اولین سفر ترامپ، به ریاض در آغاز زمامداریاش و رقص شمشیر او با بنسلمان و… بهوضوح نشان داد که او برای حیثیت جهانی آمریکا کوچکترین ارزشی قائل نیست و غیر از دلارهای نفتی عربستان در خاورمیانه، به چیزی نمیاندیشد.
مهم برای او کسب آن دلارها و پورسانتهای کلانی است که نصیب دامادش، جرالد کوشنر، میشود؛ همویی که سناریوی خیمهشببازانه “معامله قرن” را به دست دارد.
نوع مواجهه ترامپ با مسائل جهانی و ادبیات متبختر و خستهکنندهاش در مقابل اتحایه اروپا و… کار را به جایی رساند که آنگلا مرکل، صدراعظم سیاستدان و سیاستخوان آلمان، وجود او را در بخشی از مهمترین حکمرانی جهان، بدتر از بلای “کرونا” دانست.
از قضا همین بلای کرونا هم در بیرون رفتن وی از اریکه قدرت، بیتاثیر نبود و به قول سعدی، رقبایش سر مار را به دشمن کوفتند که از احدیالحسنین خالی نبود.
مردمان اگرچه از دست مار کرونا نرستند؛ اما سر خصم با آن نیش آن بهشدت شکست و زهرآگین گشت. طوریکه با همه سختجانی، بالاخره در حال تسلیم شدن به قاعده بیرحم کالجهای الکترال است. او با همان نردبانی که بالا رفته بود، در حال پایین آمدن است.
باری؛ در شرایطی که با سپری شدن دو روز از برگزاری انتخابات آمریکا، لحظه به لحظه بخت پیروزی از اردوگاه ترامپ رخت برمیبندد و به رقبای وی چراغ سبز نشان میدهد؛ اکنون با احتمال نزدیک به یقین میتوان گفت که در جامعه بهشدت دوقطبیشده آمریکا، دونالد ترامپ و تیم دستاندرکار او چند ماهی بیش مهمان خانه سفید نخواهند بود تا دفتر و دستک آن اقامتگاه را به مستاجرانی جدید تحویل دهند.
به کسانی که شخص دونالد ترامپ هرگز چشم دیدن آنها را نداشت و هیچ فرصتی را در طول چهار سال گذشته از دست نداد تا همه بافتههای آنها را پنبه کند.
پرونده یکی از این پنبهکردنها در خروج او از پیمانهای مختلف بینالمللی و پشتپا زدن به آداب قراردادها و… دامن ایران را هم گرفت و با خروج غیرمتعارف وی از برجام، ظالمانهترین تحریمها علیه ملت ایران اعمال شد تا بهزعم خود، باب تسلیم ایران را بگشاید.
اما این تاجر ناآشنا به تاریخ و سیاست، فراموش کرده بود که “با یک ایرانی نباید به زبان تهدید سخن گفت”.
مقاومتی که ملت ایران در مقابل آن رویکرد یکجانبهگرایانه و ظالمانه تیم کاخسفید نشان داد؛ شگفتی جهان را برانگیخت و ناکامی بزرگی را در پرونده ترامپ ثبت کرد که اگر واقعبینانه ارزیابی شود، در عدم توفیق راهیابی مجدد او به کاخسفید بیتاثیر نبود و بلکه تاثیر تام و تمام داشت.
دموکراتها چه بخواهند و چه نخواهند، باید دانند که کامیابی آنها برای پایان دادن به زعامت چهار ساله ترامپ به مقدار زیاد، مرهون هزینههایی است که ملت ایران در مقاومت خود و ناکام گذاشتن ترامپ در منویات یکجانبهگرایانهاش متحمل شده است و چنانچه آنها بخواهند این واقعیت را نادیده بگیرند، باید در فرصتهای مناسب دیپلماتیک بر آنها مکرر در مکرر، یادآوری شود.
زبان دیپلماسی ایران برای بیان این مهم، کاملا گویاست و درحالیکه قاعده روابط بینالملل بر استفاده از فرصتها و حتی تبدیل تهدیدها به فرصتهاست؛ ما هرگز نباید فرصتهای خود را به تهدید تبدیل کنیم.
برگشتن آمریکا به برجام از مقولههای مورد انتظار است؛ اما تمام انتظار ایران نیست. انتظار واقعی ایران، فراتر از آن است.
تیم جدید امریکا باید راههای عاقلانه و عادلانهای برای جبران خسارتهایی به روی ایران بگشاید که در طول چهار سال به نحو ظالمانهای در حق ملت ایران اعمال شده است.
دستگاه دیپلماسی ایران برای تفهیم و تبیین این مهم به ساکنان بعدی کاخسفید، مسئولیت خطیری برعهده دارد.
Friday, 11 October , 2024