((به نام خداوند جان و خرد/کزین برتر اندیشه بر نگذرد)) با خواندن مقاله آقای دکتر!! سهراب طاووسی با عنوان( نقدی بر شاهنامه فردوسی) در پایگاه خبری_ تحلیلی نصیر، ابتدا حس بسیار بدی به من دست داد و مثل کسی بودم که به ناموسش توهین شده است_ که بی شک شده بود_ چرا که شاهنامه هویت […]
((به نام خداوند جان و خرد/کزین برتر اندیشه بر نگذرد))
با خواندن مقاله آقای دکتر!! سهراب طاووسی با عنوان( نقدی بر شاهنامه فردوسی) در پایگاه خبری_ تحلیلی نصیر، ابتدا حس بسیار بدی به من دست داد و مثل کسی بودم که به ناموسش توهین شده است_ که بی شک شده بود_ چرا که شاهنامه هویت من،ناموس من و همه چیز من است که به ان می بالم ودر جهان سرم را بالا می گیرم و افتخار می کنم که این کتاب به زبان من سروده شده است، اما بعد که کمی آرام شدم، دانستم که نباید زیاد دلخور باشم،زیرا فهمیدم که ایشان اصلا معنی نقد را نمی دانند و کلا با این شیوه ادبی بیگانه اند و گر نه کسی که یک منتقد منصف باشدهیچگاه چنین قضاوت چندش آوری در مورد نشانه هویت یک ملت نمی کند، که از اصول نقد این است که اگر معایب گفته می شود، باید محاسن نیز بیان گردد و به قول حافظ: (( عیب من جمله چو گفتی،هنرش نیز بگو/ نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند)) اما اینکه ادعا کرده ای همواره شاهنامه را می خوانده ای، اطلاعات شما از شاهنامه بیانگر این مسئله نیست و به نظر می رسد اطلاعات شما از این کتاب در حد یک کودک دوره ابتدایی یا نهایتا یک دانش آموز کم تجربه دبیرستانی است، پس دوست عزیز به قول لسان الغیب(( ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود می بری و زحمت ما می داری)) شما در نوشته خود ادعا کرده اید که شاهنامه پر از خشونت و دروغ است، کدام اثر حماسی را سراغ دارید که بیانگر دلاوری های ملتش نباشد که شما از این دلاوری های پهلوانان تعبیر به خشونت کرده اید. آیا در حماسه های ادیسه،ایلیاد،رامایانا،مهاباراتا و… صحنه های دفاع از قوام ملی وجود ندارد و ایا شما از آنها هم به خشونت تعبیر می کنید که اگر اینگونه باشد باید تمام اثار ارزشمند ملت ها را نفی کرد و دور ریخت، اما اینکه فردوسی را به دروغگویی متهم کرده اید نهایت بی انصافی و عدم شناخت شما از این ابر مردعرصه حماسه و ادبیات سرزمین اهورایی و سپند ایران کهن است، من در پاسخ به تهمت شما مبنی بر دروغگو بودن فردوسی به این دو بیت خداوند حماسه اکتفا می کنم که گویی این دو بیت را در پاسخ به تهمت شما سروده است و می دانسته است که در آینده کسی مثل شما او را به دروغگویی متهم می کند. (( تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یک سان روشن در زمانه مدان. ازو هرچه اندر خورد با خرد/ دگر بر ره رمز معنی برد)) در مورد اتهام شما مبنی بر ناسیونالیسم افراطی و شوونیست بودن فردوسی، به شما پیشنهاد می کنم تا تاریخ قرون اول،دوم و سوم هجری را بخوانید وببینید که چگونه این سرزمین مقدس وهویت ملی آن، لگد مال متجاوزان بیگانه شده بود و فرهنگ و زبان وقومیت ایرانی در آستانه فروپاشی و انحلال کامل بود و فردوسی همه ثروت،هستی و عمر خویش را فدای حفظ هویت وفرهنگ ایران زمین کرد (( بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی)) تا امروز شما او را یک ناسیونالیست افراطی شوونیست بنامید، این نهایت بی انصافی است و من نمی دانم شما که ادعای خواندن شاهنامه را دارید،چگونه به خود اجازه این تهمت را داده اید، هر چند به قول مولانا: (( کی شود دریا ز پوز سگ نجس/ کی شود خورشید از پف منطمس)) دکتر!!! عزیز، شما در مقاله تان فردوسی را متهم به نژاد پرستی کرده اید و نوشته اید:(( کتابی که هیچ حقی برای فرودستان، سیاه پوستان و دیگر اقلیت های نژادی، زنان، هم جنس خواهان وکلا رفرمیست های اجتماعی قایل نشده است.)) خوب شد که فردوسی امروز زنده نیست و گر نه شما خواستار محاکمه او به عنوان یک (( کوکلس کلان)) افراطی می شدید. دوست من شما که ادعای شاهنامه خوانی را دارید کدام شاهد مثال برای نژاد پرستی او دارید،دوست ارجمند شما که شاهنامه را خوانده اید به نظر شما (( کاوه آهنگر)) به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارد؟ آیا کاوه نماد افراد فرودست جامعه نیست که در مقابل ستمگر زمانه، ضحاک، قیام می کند تا جایی که اندیشمندان معاصر داستان قیام کاوه را با انقلاب کبیر فرانسه برابر دانسته اند یا می خواهی ادعا کنی و واقعیت را تحریف نمایی وبگویی این داستان سروده فردوسی نیست. شما فردوسی را متهم کرده اید که هیچ حقی برای زنان قایل نشده است،آیا شجاعت و دلاوری های گرد آفرید،تلاش های فرانک برای نجات فریدون و… نشانه هایی از ارزش گذاری هایی برای زن در شاهنامه نیست،شما در کدام اثر بزرگ ادبی این همه ارزش و احترام را برای زن می بینید. دکتر!!! عزیز، بازی کردن با کلمات و اظهار فضل کردن و آوردن واژه هایی همچون (( شوونیسم)) و(( رفرمیست اجتماعی)) نمی تواند به نوشته شما ارزش ببخشد. شما در جایی از مقاله تان ادعا کرده اید که (( شاهنامه از نظر تکنیک های ادبی نیز از ضعیف ترین آثار غول های ادبیات ایران و جهان است، با تشبیهات و قافیه های تکراری و شخصیت پردازی متزلزل…)) ادعایی از این مسحره تر نیست،آیا شما در این زمینه خود را عقل کل و علامه می دانید؟ اگر ادعای شما درست باشد پس باید به حال پژوهشگران بزرگ ایرانی مانند: جلال همایی،محمد علی فروغی،ذبیح الله صفا،احمد علی رجایی،عبدالحسین زرین کوب،غلامحسین یوسفی،اسلامی ندوشن،پرفسور فضل الله رضا و شرق شناسانی چون: ادوارد براون، یان ریپکا،هانری ماسه،برتلس و… گریست که بدون تلمذ در محضر شما در مورد ارزش های ادبی و زبانی و تکنیک های این اثر جاویدان و فاخر قلم فرسایی کرده اند و گفنه اند: (( کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست/ که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم)) باید به حال این بزرگان گریست که بدون کسب اجازه از محضر شما، شاهنامه را در یک کلام (( شاهکار ادبی)) معرفی کرده اند.
- نویسنده : اکبر نهاری
- منبع خبر : نصیر بوشهر
https://nasirboushehronline.ir/?p=2654
حسین منصورنژاد
تاریخ : 2 - تیر - 1399
درود
با خواندن مطلب جناب سهرابی دریافتم که ایشان علاوه بر نداشتن اطلاعات درست دربارۀ حماسه سرایی از سجایای ادبی و اخلاقی که برای یک منتقد ضروی است، بی بهره است. به فرمایش شیخ سعدی، محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند.
محسن قیصیزاده
تاریخ : 6 - تیر - 1399
نوشتههای هر دو بزرگوار را خواندم. نوشتهی جناب آقای کاووسی خیلی کُلی و گذرا و بیمصداق بود و هیچ توضیحی در مورد آنچه ادعا کرده بود، نداشت و واقعاً اینگونه نوشتهها تا شنیدن و خواندن شرح مبسوط و ذکر کردن دلایل، قابل توجه و استناد نیست.
و اما نکتهی قابل تاسف در نوشتهی جناب کاووسی این است که ایشان با این دیدگاه نسبت به شاهنامه، عنوان کرده بودند که این درس را در دانشگاه تدریس میکنند!!! واقعاً باید به حال آن دانشگاه و دانشجویان گریست که استادی با چنین دیدگاه، درسی را تدریس میکند که اعتقاد و باوری به آن ندارد! نقد شاهنامه و دیگر آثار بزرگان ادبی را لازم میدانم، اما نه با یک نوشتهی کُلی و چندسطری. از آقای کاووسی تقاضا دارم دلایل خود را به صورت مبسوط شرح دهند.
از طرفی بزرگترین اشتباه جناب کاووسی و بسیاری دیگر این است که فردوسی را خالق شاهنامه میپندارند، در صورتی که فردوسی، به جز داستانهای انگشتشماری مثل رستم و سهراب که خود به شاهنامه افزوده، در اصل به نظم درآورندهی شاهنامه از منابعی چون شاهنامه نثر ابومنصوری و… است و حتی دقیقی مقتول قبل از وی به این کار میپرداخت.
ناشناس
تاریخ : 6 - مهر - 1400
احسن بر شما حق مطلب را ادا نمودی