نصیر بوشهر – اصغر ابراهیمی – بپذیریم که گفتگو کنیم، “خرد گرایی میگوید شاید من اشتباه میکنم و شما بر حق هستید، در هر حال ، ما هر دو میتوانیم امیدوار باشیم که بعد از این بحث هر دو مسائل را روشنتر از قبل ببینیم، و این فقط تا زمانی است که به خاطر داشته […]
نصیر بوشهر – اصغر ابراهیمی – بپذیریم که گفتگو کنیم، “خرد گرایی میگوید شاید من اشتباه میکنم و شما بر حق هستید، در هر حال ، ما هر دو میتوانیم امیدوار باشیم که بعد از این بحث هر دو مسائل را روشنتر از قبل ببینیم، و این فقط تا زمانی است که به خاطر داشته باشیم نزدیک شدن ما به حقیقت مهمتر از آن است که کدامیک بر حق هستیم”.
علم حاصل کنجکاوی بشر است برای کشف حقایق طبیعت، تلاشی برای شناخت دقیقتر پدیدهها. بشر کنجکاو در پی شناخت است و آگاهی. محصول این کنجکاوی نظریه است و یک نظریه تا هنگامی که بتواند یک پدیده را به درستی توجیه نماید و فرایندها را قابل درک نماید قابل پذیرشاست. یکی از نقاط قوت اندیشه، استدلال و تعمیم نتایج و استقراء است، آیا منطق حاکم بر یک نظریه، قابلیت تعمیم به مسائل مشابه دیگر را دارد؟، البته که درستی یا به عبارت بهتر، پذیرش یک نظریه منوط به قابلیت استقرایی و تعمیمپذیری آن نیست، بلکه از امتیازات آن است، عقل سلیم حکم میکند تا یک نظریه قابلیت حل مسئلهای را دارد کنار گذاشتن آن بدون داشتن جایگزین ارجحتر عاقلانه نیست. در این میان تفکر انتقادی که کلید ابطالپذیری است موهبتی است قابل تقدیر .
پیشرفت بشر از نگاه و تفکر انتقادی او سرچشمه میگیرد، زندگی سراسر حل مسئله است، و مسئله در وهله نخست حاصل نیازمندی و آنگاه پس از رفع نیاز، حاصل کنجکاوی او و توسعه رفاه فردی و اجتماعی و در وهله بعد شکوفایی فردی و اجتماعی.
کارل پوپر، فیلسوف و اندیشمند اتریشی معتقد است معیار سودمندی و ارزشمندی یک نظریه در نقدپذیری و ابطال پذیری آن نهفته است، بدین معنی که نظریه باید بتواند در بوته آزمایش قرار گیرد، بتوان آن را با تجربه محک زد، نظریهای را میتوان چه در عرصه علوم طبیعی و چه علوم اجتماعی و سیاسی پذیرفت که پاسخگوی نیازها و ارضاء کننده نیازهای بشر در درک رفتارها، چه رفتارهای جهان پیرامون و چه رفتارهای سیاسی و اجتماعی باشد. لذا او ابطال پذیری را شرط مسلم مقبولیت فرضیهها میداند. نظریهها برای حل مسائل هستند، بروز و ظهور نظریه اساساً برای حل مسئله است، مسئله میتواند مربوط به علوم طبیعی نظیر فیزیک و ریاضیات و زیست شناسی و شاخههای مختلف مهندسی باشد یا برآمده از بطن اجتماع و زندگی جمعی انسان باشد. فلذا مقبولیت نظریه در گرو پذیرش آن توسط محیط و سیستم است، و شرط پذیرش ابطالپذیری است و همین ابطالپذیری است که پیشرفت را به دنبال دارد، او میگوید:
“تفکر انتقادی، اکنون میتوان حتی نسبت به بطلان فرضیهای ابراز مسرت کنم که سالها آرزومند تحقق آن به عنوان یک ابتکار بودم، چرا که چنان ابطالی خود یک موفقیت علمی است. ما همیشه چیزهای زیادی از طریق ابطال یاد میگیریم. ما نه فقط یاد میگیریم که یک نظریه بر خطاست، بلکه میآموزیم که چرا بر خطاست” و جای دیگری میافزاید:
“علم، نظامی از فرآوردههای ایدههای انسانی است. تا اینجا ایدهآلیسم بر حق است، اما وقتی که ایدهها با واقعیت محک میخورند احتمالا با شکست روبرو میشوند. به همین دلیل است که در پایان واقعگرایی (رئالیسم) حقانیت پیدا میکند”. یا به زبان حافظ شیرین سخن:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
ابطال پذیری یا همان محک خوردن چیزی نیست مگر پیاده سازی نظریه و راه حل در پدیده(در علوم طبیعی) و اجتماع(در علوم اجتماعی و سیاسی). اگر یک نظام سیاسی(به مثابه نظریه)، بتواند نیازهای سلسله مراتبی را پاسخگو باشد و همچنین تمکین بر جایگزینی نظام سیاسی اصلح (ابطالپذیری) را داشته باشد، میتواند مهر تأیید بر آن زد. حال این نیازها چیستند، ابراهام مازلو نیازهای بشری را با ترسیم هرم سلسله مراتبی خود بیان میکند، او میگوید نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند:
۱٫ نیازهای زیستی و فیزیولوژیک، مانند خواب و خوراک و سلامت.
۲٫ نیازهای امنیتی، شامل امنیت بدنی، سلامتی، اخلاقی، خانوادگی، شغلی و داراییها و نظایر اینها.
۳٫ نیازهای اجتماعی، پذیرش توسط اجتماع، دوستی، علاقه به دیگران، ازدواج و …
۴٫ نیاز به احترام، عزت نفس، اعتماد به نفس، موفقیت، احترام متقابل. این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛
۵٫ خود شکوفایی و خودانگیزشی، یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای آشکار و پنهان آدمی.
منتسکیو نظریه پرداز علوم سیاسی در کتاب وزین خود “روح القوانین” علاوه بر تعریف و بر شمردن انواع نظامهای سیاسی به منشاء و خواستگاه قوانین اساسی حاکم بر جوامع میپردازد، از منظر او قوانین و پس آمد آن نظامهای سیاسی بر آمده از نیازهای انسانها در اقلیمهای مختلف، متفاوتند، او معتقد است:
“ملتهای گرمسیر مستعد تنبلی و دیکتاتوری و استبداد و ملتهای سردسیر جاه طلب و خشن و ملتهای با آب و هوای معتدل آزادیخواه و دموکراسی خواه هستند”. منتسکیو نیازهای سلسله مراتبی را متاثر از اقلیم و جغرافیا میداند، ولی امروزه میدانیم این نیازها، برخی بین جوامع سوای جغرافیای زیستی مشترک، برخی متاثر از فرهنگ، و برخی نیز متاثر از آراء اندیشمندان هستند. موارد نقض نظریه منتسکیو بسیارند، نظام دیکتاتوری، کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی(جغرافیای سردسیر)، نظامهای فاشیستی آلمان نازی و دیکتاتوری موسیلینی در ایتالیا، و همچنین رژیم آپارتاید و نژادپرستانه آفریقای جنوبی موارد نقض نظریه منتسکیو هستند، امروزه خواستگاه روح و منشاء قوانین، آگاهی ملل هستند و مردمان خواستار آزادی و تعاملاند، و بنا به نظریه کارل پوپر، ابطالپذیری در درجه اول وضع قوانین و استقرار نظامهای سیاسی هستند، همو در این خصوص میگوید:
“یک کشور به لحاظ سیاسی آزاد محسوب میشود، اگر نهادهای سیاسی آن این امکان را در عمل به شهروندان خود بدهند که دولت را بدون خونریزی عوض کنند و این به شرطی است که اکثر شهروندان خواستار چنین تغییری باشند. یا اگر موجزتر بگوئیم ، ما آزاد هستیم ، اگر بتوانیم از شر حکام خود بدون خونریزی خلاص شویم”.
ابطال پذیری پوپر یا همان محک خوردن، همان تمکین به ذات پدیدها، انطباقپذیری با طبیعت و خواست اجتماع است. از دیدگاه کارل پوپر نمیتوان یک نظریه علمی، مجموعه قوانین و یک نظام سیاسی، را به جبر حاکم بر سیستم متناظر با آن نظریه نمود، زندگی سراسر حل مسئله است، راه حلی که قبلاً مسئلهای راه حل مینموده، اگر در شرایط نوینی نتواند آن را حل کند، در واقع آن مسئله تغییر ماهیت داده، راه حل قبلی را ابطال نموده و راه حل جدید میطلبد.
- نویسنده : دکتر اصغر ابراهیمی
- منبع خبر : نصیر بوشهر
Friday, 4 July , 2025