دراین روز ها،حتماً،شما هم شنیده اید؛بانو آسیه ی پناهی ،مادر۵۸ساله ی کرمانشاهی در گذشت!. البتّه تلاش شد تا مرگ وعلت آن پنهان بماند ولی این راز از پرده برون افتاد و به برکت دنیای مجازی ،نه تنها ایران بلکه مرزها راهم درنوردید وبرهمگان هویدا شد. آنچه مسلّم است ؛مأموران شهرداری کرمانشاه برای تخریب منازل وخانه […]

دراین روز ها،حتماً،شما هم شنیده اید؛بانو آسیه ی پناهی ،مادر۵۸ساله ی کرمانشاهی در گذشت!.
البتّه تلاش شد تا مرگ وعلت آن پنهان بماند ولی این راز از پرده برون افتاد و به برکت دنیای مجازی ،نه تنها ایران بلکه مرزها راهم درنوردید وبرهمگان هویدا شد.
آنچه مسلّم است ؛مأموران شهرداری کرمانشاه برای تخریب منازل وخانه های شهرک فدک که به قول خودشان :غیر قانونی ساخت شده است ،اقدام‌نمودند ودرهمین راستا این حادثه ی تلخ رقم می خورد.دست اندرکاران امور به ویژه متوّلیان عدل و دادرسی درتلاشند تا به این اتّفاق رسیدگی کنند ودرنتیجه زوایه های مبهم هم روشن خواهدشد.امّا چند نکته دراینجا قابل یادآوریست.
۱-بدون شکّ،دست اندرکاران امر می توانستند بهترازاین برخورد نمایند وماجرا را گونه ای مدیریت نمایند که چنین حادثه ی تلخی پیش نیاید.
۲-هرچه باخود می اندیشم که رفتار شهرداری کرمانشاه چه توجیه عقل پسند و شرعی دارد ،ذهنم به جایی قد نمی دهد.از هر زاویه ای که به این داستان دقت وتوجه شود ،هیچ توجیه عرفی ،عقلی وشرعی به نظر نمی رسدوبه قول حضرت حافظ: ازهر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود!.
۳-بهترین دست آویزی که توجیه گران این حادثه دارند وخواهند داشت اینست که مأمو رند ومعذور؛وهدفشان اجراء قانون است وبس.
شگفتا ازاین توجیهات بی اساس!مگر هدف از اجراء قانون ؛عدل گستری واحیاء عدالت نیست؟!آیا دراینکه اجراء قانون ،منجرّ به بی پناه شدن ومرگ کسی شود؛یعنی روح عدالت احیاء شده است؟!
این مادر ،اگر توان داشت برای خانه ومنزلی درخور،نیازی نبود آلونک‌نشین باشد.چقد تفاوت است درجامعه ای که عده ای در شهرک باستی هیلز لواسان ،م أوا کرده اند وبرخوردار از حاشیه ی امنیت وبرخی دیگر مانند بانو آسیه ی پناهی ،حاشیه نشین بی حاشیه ی شهرک فدک آنهم در آلونک.به گفته ی نظامی:
منتظران را به لب آمد نفس
ای زتو فریاد به فریاد رس.
۴-گفتارم را باسخنی نورانی ازپیشوای تقواپیشگان؛امام علی -علیه السلام-به پایان می برم.
وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاءَه الْمُسْلِمَهوَ الْاءُخْرَى الْمُعَاهِدَه فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلا بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ الاِسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لاَ أرِیقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ انَّ امْرَأً مُسْلِما مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا اءَسَفا مَا کَانَ بِهِ مَلُوما بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرا فَیَا عَجَبا عَجَبا وَ اللَّهِ یُمِیتُ؛شنیده ام که یکى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنکه انّا لله … گوید و از او ترحم جوید چاره اى نداشته است . آنها پیروزمندانه ، با غنایم ، بى آنکه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ کرد بلکه مرگ را سزاوارتر است.(نهج البلاغه:خطبه ی ۲۷)

حجه الاسلام محمد محمودی

  • منبع خبر : نصیر بوشهر