حسن بختیاری‌زاده، کارشناس‌ارشد روابط بین‌الملل ✍ آنگاه که محمد بو عزیزی، جوان تونسی، از روی خشم و ناامیدی و به‌عنوان اعتراض به وضع موجود، خود را به آتش کشید، تندبادی در خاورمیانه و شمال آفریقا وزیدن گرفت که بهار عربی نام گرفت و تأثیرات ملی و منطقه‌ای مهمی به همراه آورد. ✍ حکومت‌های مصر، لیبی […]

حسن بختیاری‌زاده، کارشناس‌ارشد روابط بین‌الملل

✍ آنگاه که محمد بو عزیزی، جوان تونسی، از روی خشم و ناامیدی و به‌عنوان اعتراض به وضع موجود، خود را به آتش کشید، تندبادی در خاورمیانه و شمال آفریقا وزیدن گرفت که بهار عربی نام گرفت و تأثیرات ملی و منطقه‌ای مهمی به همراه آورد.

✍ حکومت‌های مصر، لیبی و تونس سرنگون و سوریه، عربستان، بحرین، اردن و مراکش به میزان متفاوت دچار ناآرامی شدند.

✍ این دگرگونی و تحولات در سطح ملی، بر مناسبات حکومت‌های منطقه نیز تأثیر گذاشت. به‌گونه‌ای که اختلافات ایران و عربستان به‌ویژه به سبب تحولات و اعتراضات سوریه، عربستان و بحرین تشدید شد و بر رویدادهای یمن، تأثیر گذاشت و حکومت‌های عربی نیز در مقابل بشار اسد قرار گرفتند.

✍ این تغییرات ملی و منطقه‌ای در سطح خاورمیانه و شمال آفریقا، این انتظار را به وجود آورد که این بخش از جهان، شرایط جدیدی را تجربه کند.

✍ اکنون آشکار است که  بهار عربی هرچند تغییرات مهم و ناپایداری به همراه آورد؛ اما با آسان‌گیری می‌توان گفت زمان در خاورمیانه به عقب باز گشته است. شواهد زیر این گزاره را تأیید می‌کند:

الف- هرچند بهار عربی، تغییراتی را در برخی کشورها در سطح ملی ایجاد و حکومت‌ها را سرنگون و یا با تهدید، البته با درجات مختلف، روبه‌رو ساخت؛ اما خوش‌بینی‌ها و انتظارات ابتدایی درباره تداوم و پایداری آن تغییرات، رنگ باخته‌اند.

✍ نظامیان مصری، حکومتی را تشکیل داده‌اند که مختصاتی مانند حکومت حسنی مبارک دارد. عربستان، بحرین، اردن و مراکش، اعتراضات را مهار کرده‌اند، لیبی آینده‌ای مبهم دارد، پیش‌بینی تحولات آینده تونس- که صاحبنظران، با خوش‌بینی درباره آن سخن می‌گفتند- دست‌کم با بدبینی همراه است، بشار اسد توانسته بحران را پشت سر گذارد و یمن به ویرانه تبدیل شده است. بهار عربی- تا جایی که به شرایط داخلی کشورها مربوط می‌شود- به خزان نشسته است.

ب- بهار عربی سبب شد مناسبات برخی حکومت‌های منطقه، به‌ویژه به سبب آنکه آنها تلاش کردند از تحولات داخلی یکدیگر، در راستای منافع خود، استفاده کنند، با تنش همراه شد.

✍ اختلافات ایران و عربستان تشدید و به تقابل دو طرف منجر شد و مناسبات سوریه با حکومت‌های عربی، بحرانی شد.

✍ اما اکنون نشانه‌های مهمی وجود دارد که نشان می‌دهد تنش‌های منطقه‌ای، مهار شده است. ایران و عربستان، در راستای منافع و امنیت خود، روابط را بهبود بخشیده‌اند، حکومت‌های عربی، از جمله امارات و عربستان، در حال بازسازی روابط خود با بشار اسد هستند و آتش جنگ در یمن- که به آوردگاه منازعات منطقه‌ای طرف‌های خارجی تبدیل شده بود – فروکش کرده است.

✍ توجه به تحولات ملی و منطقه‌ای در خاورمیانه و شمال آفریقا، نشانگر آن است که نظام پیشین، در حال بازتولید خود است.

✍ تأثیرات داخلی بهار عربی، بی‌اثر شده و حکومت‌های پیشین حفظ شده‌اند و یا با مختصات گذشته، دست‌به‌دست شده‌اند. مناسبات منطقه‌ای نیز در مسیر بازگشت به گذشته است.

✍ چرایی بازتولید نظام گذشته را در سطوح ملی و منطقه‌ای در این بخش از جهان، می‌توان به فرهنگ سیاسی، ساختار اجتماعی، توازن قوای بازیگران ملی و منطقه‌ای و دخالت‌های فرامنطقه‌ای نسبت داد.

✍ اگر بپذیریم که نظام ملی و منطقه‌ای در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال بازتولید است و آینده آن، دست‌کم در میان‌مدت، بیش از آنکه مختصات و مشخصات جدیدی داشته باشد، به گذشته شبیه است؛ آن گاه درباره خوش‌بینی درباره پیامدهای عادی‌سازی روابط ایران و عربستان، محتاط خواهیم بود.

✍ بدون تردید، مهار تنش‌های تهران و ریاض، خبر خوبی است؛ اما اگر تصور کنیم که این موضوع، به‌عنوان مثال می‌تواند به تنهایی و بدون حل‌وفصل مشکل تحریم‌ها، به طور مؤثری به بهبود شرایط اقتصادی ایران کمک کند، به وهم و خیال دچار شده‌ایم.

✍ چرا که بهبود مناسبات تهران و ریاض، در خوشبینانه‌ترین شرایط، به معنای دوری دو طرف از تقابل است؛ اما  عربستان و ایران، همچون گذشته، رقیب یکدیگر هستند و قرار نیست عربستان برای کاهش فشارها بر ایران، اقدام کند.

  • منبع خبر : راهبرد