نصیر بوشهر – حسین حشمتی -از همان هنگام که جمشید جم به یاری مردم کوچه و بازار بر دیوهای انسان نما و زور گویان زمان خویش فائق آمد و پیروزی خویش را جشن گرفت وازقضاآن روزمصادف بودبانخستین روز،ازفروردین که طبیعت نیزدراعتدال قرار داشت وتنهابامدادی درسال شمسی بودکه شب و روزش یکسان است، ایرانیان آن روز […]

نصیر بوشهر – حسین حشمتی -از همان هنگام که جمشید جم به یاری مردم کوچه و بازار بر دیوهای انسان نما و زور گویان زمان خویش فائق آمد و پیروزی خویش را جشن گرفت وازقضاآن روزمصادف بودبانخستین روز،ازفروردین که طبیعت نیزدراعتدال قرار داشت وتنهابامدادی درسال شمسی بودکه شب و روزش یکسان است، ایرانیان آن روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند وتاامروزکه به روایتی بیش از شش هزارسال ازآن زمان میگذرد، همچنان پا بر جاست ونه تنها درکشور پهناور ایران که در ممالک همجوار وهمزبان ما، با آداب ورسوم خاص خودبرگزار می گردد.
یکی ازآن مراسم کُهن و عبرت آموزکه درقرن اخیر به بوته فراموشی سپرده شده و باید سراغش راازکتب تاریخی گرفت،مراسم بسیار زیبای میر نوروزی است که ازدیرباز درمیان بعضی از اقوام ایرانی و برخی ازهمسایگان ایران رواج داشته که همه ساله به مناسبت فرارسیدن نوروز با تشریفات وشکوه خاصی برگزار می گردیده است.
میر،یاحاکم موقت که ازبین عامه ی مردم انتخاب می شده وظایف مهمی برعهده داشته که رسیدگی به شکایات شاکیان، دادخواهی آنان ونیز یاری رسانیدن به درماندگان و مستمندان ازآن جمله بوده است،نکته ی جالب اما، این که،،میر،،از شروع تاپایان حکومت نمادین خویش حق خندیدن و حتی تبسم کردن راهم نداشته زیرا به موجب مقررات،مردم وظیفه داشته اند به محض مشاهده ی کوچک ترین اثر خنده بر لبان،، میر،،اورا باخشونت و تحقیر از مقام،میرنوروزی،خلع نمایند
همچنین مردم شهرامکانات موردنیازرادراختیاراو و یارانش قرارمی دادند و دستوراتش راکه غالبادرجهت فراهم ساختن شادی ونشاط ورفاه عموم اهالی بوده بارضایت کامل اجرامی نموده اند.
اعضای به اصطلاح،کابینه ی میر،عبارت بودند از:
۱-شخص میر که دارای اختیارات و بسط یدکامل بود.
۲-کُهن وزیر که مشاورت وی را برعهده داشته وازافراد سالمند، بذله گو و نکته سنج انتخاب می شده.
۳- وزیر دست راست که صدور اوامرخیر واحسن با او بوده.
۴- وزیر دست چپ که صدور دستورات شرو غیرعادی ومضحک را برعهده داشته.
۵-میرزا که کارهای منشی گری و کتابت احکام را انجام میداده است.
۶-مردکوپال سیمین که همیشه گُرز آهنین در دست داشته و فرمان های امیر را ابلاغ می نموده.
۷-دلقک و مجلس آرا که لباسی از پوست پشمی حیوانات می پوشید و زنگوله های متعدد به آن می آویخته، این شخص با خنده وشوخی، موجبات شادمانی مردم را فراهم می ساخته وبه جزمیر، همه ی مردم را به بادشوخی و تمسخر می گرفته و هیچ کس از تیغ زبان او در امان نبوده.
۸-گروه خدمت گزاران و نیزه داران که لباسهایی ویژه و بیشتر سرخ رنگ برتن داشتند ونقش کاردویژه را ایفا می نموده اند
۹-نوازندگان ورامشگران هم البته در رکاب امیر حضور داشتند که با نواختن و خواندن سرودهای نشاط آور برکاروان میر،جلوه ای خاص می بخشیدند.
باری،میر نوروزی بادبدبه وکبکبه ی طی روزهای حکومت موقت تصنعی خود همراه با گروه هایی ازمردم،در کوی و برزن و اماکن عمومی شهربه گردش می پرداخت و فرمان های متعددومتنوعی صادرمی کرد که بعضی از آنها جدی ودرجهت مصلحت همگانی و راهنمایی اهالی به انجام کارهای پسندیده وصلح وصفاوآتشی کنان بود و بعضی هم به منظورخنداندن و سرگرم کردن اهالی محلات در روزهای جشن بهاری صادر می گردید که این کارهاالبته به مذاق برخی ازحُکام وقت خوش نمی آمدولاجرم درصدد برهم زدن کاروان اوبرمی آمدند که توسط مردم از تعدی آنان جلوگیری می گردید.
همانطورکه درسطورپیشین اشاره شد،کوچک ترین خنده یاتبسم امیر،موجب عزل او می گردیدوبه همین دلیل در روز های پایانی جشن نوروز، بزرگانی که ازاو دلخوربودند نوکران خویش را وا می داشتند تابه انحاء مختلف،میر را بخندانندامااوکه براین ترفندآگاهی داشت دربرابر دلقک بازیها مقاومت می کرد تا این که در فرصتی مناسب فرار را بر،قرار ترجیح داده وبه مکانی امن یاسرای یکی از بزرگان شهر پناه می برد تا خودراازگزندکسانی که در دوره کوتاه امارت وی رنجشی پیدا کرده بودنددرامان بدارد.
به نظر می رسد که این نمایشنامه ی کُمدی از نهادهای عهدجمشید نبوده واز ساخته های دوران ضحاک ماردوش باشدکه کاتبان به دستور وی چنین نمایشنامه ای را نوشتند تااصالت جشن های نوروز را به تمسخر آلوده سازند،آنچه که این فرضیه را به واقعیت نزدیک می کند،سوء عاقبتی است که میان جمشید ومیر نوروزی به تصویر کشیده شده بدین قرارکه،جمشید پس ازانهمه دادگری و برقراری مساوات درمیان مردم ناچار می شودازتخت وکاخ شاهی بگریزد وبه خانه ی یکی از بزرگان سیستان پناهنده شود، میرنوروزی نیز پس ازچند روز نیکوکاری بالاخره در منزل یکی ازامرای شهر پناهنده می شودتابه وساطت آن بزرگ، از خشم حاکم وقت درامان بماند.
منابع
کتاب نوروز جمشید
گاه شمار ایرانیان

  • منبع خبر : نصیر بوشهر