«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» «برای موفقیت در سفر زندگانی؛ پیش نویس و وضعیت زندگی مان را مثبت و مؤثر بنویسیم..!» ++در سفر زندگانی به صورت کلی؛دارای انواع پیش نویس هستیم که عبارتند از : ۱_ پیش نویس [تااینکه] اگر الگوی زندگی من بر اساس الگوی «تا اینکه» باشدشعار من در […]

«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»

«برای موفقیت در سفر زندگانی؛ پیش نویس و وضعیت زندگی مان را مثبت و مؤثر بنویسیم..!»

++در سفر زندگانی به صورت کلی؛دارای انواع پیش نویس هستیم که عبارتند از :

۱_ پیش نویس [تااینکه]

اگر الگوی زندگی من بر اساس الگوی «تا اینکه» باشدشعار من در زندگی این است:
(من تا اینکه این کار را تمام نکنم نمی توانم تفریح کنم)
(من تا اینکه دکترایم را نگیرم نمی توانم خوب زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم)
(من تا اینکه به سن ۴۰ سالگی نرسم نمی توانم ازدواج کنم و …..)
(من تا اینکه خانه ، ماشین و …. نداشته باشم نمی توانم تشکیل زندگی بدهم …)
الگوی تا اینکه هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت به اجرا در می آید ….
مثلا در کوتاه مدت مرد به همسرش می گوید:
(بسیار خوب ، من الان می آیم تا باهم چای بخوریم ، ولی اول چند دقیقه صبر کن تا من این دو صفحه کتاب را بخوانم یا فیش برداری کنم …)

۲_ پیش نویس [بعد از]

الگوی «بعد از» در واقع به انتها و سرانجام بیشتر
می نگرد،مثلا بر اساس این الگو ، شعار من در زندگی این است:
(بعد از اینکه فصل بهار تمام شد همه جا خشک می شود و سرسبزی طبیعت جان خودش را به فصل تابستان می دهد)

(عجب مهمانی خوبیه ! اما خدای من فردا صبح باید اول وقت بروم سرکار …)

(ازدواج خیلی عالیه ، اما بعد از آن انسان محدود می شود و زندگی فقط حلقه ای از تعهدات می شود …)

در الگوی بعد از : هماره این تصور مد نظر هست که (من می توانم امروز تفریح کنم و خوش باشم اما فردا چه پیش می آید و باید تاوانش را بپردازم)

در حقیقت این نوع نگرش به زندگی باعث می شود که انسان دائم دغدغه و اضطراب آینده را داشته باشد و نتواند از زمان حال لذت ببرد و استفاده کند چرا که بقول سهراب سپهری :
(زندگی ، آبتی کردن درحوضچه ی اکنون است)

۳_ پیش نویس [هرگز]

کسی که الگوی پیش نویس «هرگز» را دارد شعارش در زندگی این است: (من هرگز نمی توانم موفق بشوم…!)

(من هرگز نمی توانم آن چیزی را که می خواهم بدست آورم…!)

(من هرگز نمی توانم زندگی ایده آل را داشته باشم و ….)
شخصی که دارای الگوی پیش نویس «هرگز» است دارای تفکر منفی است و دائما منفی بافی می کند… به تعبیر حضرت علی (ع):(بداندیشی آفت زندگانی است…)

لیکن این شخص می تواند فقط با گام برداشتن در جهت اهداف و برنامه ها به چیزهایی که می خواهد برسد اما این کار را نمی کند و عبارت گالیور در فیلم کارتنی را تکرار می کند:
(من میدانم که موفق نمی شوم ….)

۴_ پیش نویس [همیشه]

کسی که دارای پیش نویس «همیشه» می باشد دائما چنین می گوید:
(چرا همیشه همه ی بلاها سر من می آید…!)

کسی که دارای الگوی همیشه هست به تعبیر عامیانه دائما می گوید:
(هر چه سنگه پیش پای لنگه…!)
شخصی که دارای پیش نویس «همیشه» هست نسبت به شخص دارای پیش نویس «هرگز» عامل تر هست اما از این مرحله به مرحله ی بعد با ناامیدی حرکت می کند و همیشه همه ی بدبیاری ها را به خودش نسبت می دهد!!

۵_ پیش نویس [تقریبا]

کسانی که دارای پیش نویس تقریبا هستند اصولا کارها را به صورت کامل به پایان نمی رسانند و کارها را نصف و نیم انجام می دهند…
مثلا:
(دوستی کتابی به رفیقش قرض داده است پس از مدتی آن رفیق به دوستش می گوید: از بابت کتاب بسیار متشکرم ، من همه ی آن را به جز فصل آخر خوندم..!)

(وقتی اتومبیلش را تمیز می کند آنرا «تقریبا» تمیز می کند و به جز چند لکه گلی که فراموش کرده آنها را تمیز کند…!)

(اسمش برای کاندیدای ریاست و مدیریت مطرح شده اما به آن کرسی نرسیده است…)

شخصی که دارای الگوی «تقریبا» است کارش دو وجه دارد، دقیقا مثل کوهنوردی است که تا دامنه کوه می آید اما قله را فتح نمی کند یا مثلا قلَه را فتح می کند اما هنوز استراحت نکرده می بیند که یک قلَه ی بلندتری وجود دارد و سریعا می خواهد به سمت آن قلَه حرکت کند بدون آنکه از فتح قلَه ی اول لذتی برده باشد.

۶_پیش نویس (بدون پایان)

شخصی که پیش نویس «بدون پایان» را دارد همانند کسی است که نمایشنامه نویس است اما انتهای نمایشنامه اش گنگ و ناپیدا است و صفحات آن گم شده است…!
در حقیقت برای اینچنین شخصی پایان و انتها مشخص نیست و همه چیز در یک خلاء بزرگی قرار دارد…!
مثلا من می گویم بگذارید بعد از چهل سال کار و دوندگی ، بازنشسته شوم و بعد از آن با خانواده لذت ببرم اما هنگامی که بازنشسته می شوم دائما احساس بی حوصلگی می کنم و نمی دانم چکار کنم …

شعار پیش نویس بدون پایان:
(هنگامی که من به نقطه و هدف خاصَی می رسم نمی دانم از آن به بعد با خود چه کنم..!؟)

++ برای موفقیت در سفر زندگانی باید وضعیت زندگی مان را مثبت بنویسم… !

به صورت کلی طبق دیدگاه اریک برن هر انسانی در زندگی اش یکی از چهار وضعیت ذیل را می تواند تجربه نماید که از دیدگاه ایشان شکل گیری این وضعیت در دوران کودکی و از ۳تا۷ سال است …
اما برخی دیگر از روان شناسان معتقدند که شکل گیری چهار وضعیت زندگی از دوران نوزادی و تعاملات فی مابین نوزاد و مادر شکل می گیرد و بسیار به حالات روانی بویژه مادر بستگی دارد……

+وضعیت اول:
(من خوب هستم ، شما خوب هستید..)

+وضعیت دوم:
(من خوب نیستم ، شما خوب هستید..)

+وضعیت سوم:
(من خوب هستم ، شما خوب نیستید…)

+وضعیت چهارم:
(من خوب نیستم ، شما خوب نیستید…)

•+وضعیت اول:
کودکی که وضعیت (من خوب هستم ، شما خوب هستید) را بر می گزیند ، احتمالا پیس نویس زندگی برنده ای را خواهد داشت ، او خود را خوب و دوست داشتنی می پندارد و در مورد دیگران هم چنین دیدگاهی دارد.
شخصی که می اندیشد من خوب هستم ، شما خوب هستید وضعیت [موفق] را یا برنده _ برنده را برگزیده است.

•+وضعیت دوم:
اگر کودکی وضعیت (من خوب نیستم شما خوب هستید) را داشته باشد به احتمال زیاد که او پیش نویس زندگی بازنده یا معمولی و پیش پاافتاده را بر آن خود بر گزیند.
اصولا چنین شخصیکه در وضعیت بالا قرار دارد [وضعیت انزوا و گوشه گیری[ را برای خود برمی گزیند چرا که در مقابل دیگران احساس کمبود و حقارت می کند.

•+وضعیت سوم:
وضعیت (من خوب هستم شما خوب نیستید)

ممکن است در ظاهر موفق و برنده به نظر برسد اما در حقیقت اینگونه نیست ! چنین شخصی در وضعیت (خود بزرگ انگاری) به سر می برد و اعتقاد راسخ دارد که باید همیشه یک پله از دیگران بالاتر باشد و دیگران را یک پله پایین تر از خود قرار دهد.

•+وضعیت چهارم:
وضعیت (من خوب نیستم ، شما خوب نیستد)

بیشترین احتمال برای پی ریزی یک وضعیت بازنده را دارد. چنین شخصی متقاعد می شود که دنیا بیهوده ، پوچ و پر از یأس و نومیدی است.
او خود را پایین تر از دیگران و دوست نداشتنی می انگارد و براین باور هست که هیچ کسی به او کمک نخواهد کرد زیرا دیگران نیز خوب نیستند.
چنین شخصی در وضعیت (پوچی و بیهودگی) زیست
می کند..!

  • منبع خبر : نصیر بوشهر