یکی از مباحث عمده ی تاریخ بشر مقوله ی اعتقاد به جبر و یا اختیار در زندگی بشر است. قبل از آنکه در بین متکلمین و فلاسفه اسلامی مباحث اینکه امور و عملکرد انسان ها از سر جبر است یا اختیار،اوج بگیرد این مباحث در قبل از اسلام در دارالعلم ها و دانشگاه های جندی شاپور و چند مرکز علمی دوران ساسانیان و قبل از آن بحث روز بوده است و نحله های فکری هر کدام دلایلی بر رد یا قبول یکی از آن ها داشته اند.....

یکی از مباحث عمده ی تاریخ بشر مقوله ی اعتقاد به جبر و یا اختیار در زندگی بشر است.

قبل از آنکه در بین متکلمین و فلاسفه اسلامی مباحث اینکه امور و عملکرد انسان ها از سر جبر است یا اختیار،اوج بگیرد این مباحث در قبل از اسلام در دارالعلم ها و دانشگاه های جندی شاپور و چند مرکز علمی دوران ساسانیان و قبل از آن بحث روز بوده است و نحله های فکری هر کدام دلایلی بر رد یا قبول یکی از آن ها داشته اند.

شاید در جهان اسلام بتوانیم شروع مباحث جبری را از ابوالحسن اشعری در قرن دوم هجری و ومعتزله را با واصل بن عطا بدانیم و این تفکر که کارهای روزمره ای که بشر انجام می دهد از سر جبر است و یا از سر اختیار، توانسته است دو دیدگاه جبرگرایان و اختیار گرایان (تفویض) را دائما ایجاد کند. طرفداران دیدگاه اول را جبریون و طرفداران دیدگاه دوم را معتزله یا اختیاریون نامیده اند.

طرفداران تفکر اول معتقدند که هر کاری را انسان انجام می دهد از سر جبر است و باید انجام بگیرد و هیچ اختیاری در انجام آن ندارد و طرفداران نظریه دوم معتقدند که تمام اموری را که بشر انجام می دهد از سر اختیار است و هیچ امر جبری وجود ندارد و خداوند انسان را مطلقا مختار آفریده است و هر کدام از این دو گروه بالاخص بعد از اسلام دلایلی از قرآن (کلام خداوند) و یا احادیث بر اثبات ادعای خود آورده اند.حال سؤال اینجاست که آیا تصادفات جاده ای درون شهری و برون شهری که سالانه به طور متوسط جان ۲۰۰ هزار نفر را در کشور می گیرد و صدها مصدوم و مجروح بر جای می گذارد در جهان بیش از ۳۰۰/۱ میلیون نفر قربانی و بیش از ۵۰۰ میلیون نفر را نیز مجروح می کند و به تبع آن خانواده های بسیاری بی سرپرست و بدون نان آور شده و عوارضی که بر فرزندان و فقر جامعه و مطابق فرهنگ عام باید چنین اتفاقی بیفتد وفرار از آن ممکن نیست؟ و سرنوشت چنین عواقب آن افزوده می شود، آیا جبری است یا اختیاری؟ فردی تصادف است و رهایی از آن ممکن نیست و روز ازل در پیشانی قربانی تصادف نوشته شده که باید در فلان روز و با فلان اتومبیل و اینگونه تصادف کند و جان خود را از دست بدهد و فرد قربانی هرگونه عمل می کرد سرنوشت محتوم او این بود که باید این گونه کشته می شد؟ و یا نه این مرگ جبری نیست و فرد می توانست با تمهید مقدماتی و رعایت مقرراتی جلو این مرگ و تصادف را بگرفت؟برای پاسخ به چنین برداشتی قبل از هر چیز باید بدانیم که در تمام عوالم و تقسیم بندی آن در نظریه ی فلاسفه یا عرفا همه چیز را خداوند خلق کرده است و نظم داده است یعنی او خالق و ناظم مطلق است و همه چیز در طول اراده خداوند است نه در عرض است؛ یعنی خودکار من که می نویسد، علت آن دست من است و دست من علت دیگری دارد، ماهیچه ها و رگ ها و خون و آن ها هم علتی دیگر دارند و آن اراده من و اراده من هم علتی دیگر در اشاره ی مغز و غیره و همه این ها به اختیار من بر می گردد؛ ولی اختیار من که آفریده شده به دست من نبوده است؛ بلکه انسان جبرا موجودی اختیاری آفریده شده است همانگونه که حرکت درخت جبرا جبری است.پس درست است که خلقت ما به دست خودمان نبوده است و اختیار ما هم به دست ما نبوده است و همه چیز به خداوند ختم می شود،ولی از اختیار به بعد هر فعلی دیگر از اراده و اختیار ما سرچشمه می گیرد این است که در کلام خداوند داریم : ((وَ اِن لیسَ لِلانسانَ الّا ما سعی)) یعنی هر عایدی که نصیب انسان می شود چه مادی و چه معنوی حاصل تلاش و کوشش خود انسان است و مزد را مجانی و بدون کار نمی دهند؛ پس مقوله ی تصادف هم به یک سلسله علت ها بر می گردد که از اختیار انسان نشأت می گیرد: ((جاده-وسیله نقلیه-انسان-ابزار و …)) که اگر هر کدام ضعف داشته باشد و ما با اختیار خودمان آن عیوب را بر طرف نکنیم، تصادف اتفاق خواهد افتاد.مثلا اگر اتومبیلی در یک هوای گرم و آسفالت گرم با سرعت زیاد و لاستیک بدون آج باشد احتمال ترکیدن لاستیک آن نسبت به یک ماشین دارای لاستیک سالم و سرعت مطمئنه بیشتر است.

و یا یک راننده سالم که خوب هم استراحت کرده و خوابیده باشد نسبت به یک راننده ی خسته و خواب آلود ،تسلطش بر وسیله نقلیه و کاهش انحراف و یا تصادف بیشتر است که همه به اختیار بشر بر می گردد اگر کسی ماشین معیوب ،در جاده ی معیوب و یا سرعتی زیاد و خستگی مفرط رانندگی کند و تصادف کند نمی تواند این امر را جبر و سرنوشت محتوم بداند و خداوند را مقصر کند که سرنوشت مرا چنین رقم زده است،خداوند ما را خلق کرده –عقل داده اختیار داده (تا اینجا جبری)، که تمام عیوب ماشین را بر طرف کنیم مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت کنیم ،خواب آلوده نباشیم ((اینجا اختیار ماست)).

سؤال اینجاست که مطابق آماری رسمی که منتشر کرده اند در ایران به ازای ۱۰۰ هزار شهروند بیش از ۳۵ نفر سالانه جان خود را در حوادث رانندگی از دست می دهند که نسبت به کشورهای دیگر رقمی چشمگیر است و در کشورهای((مصر-عراق-افغانستان-امارات متحده عربی-سنگال-قزاقستان))بیشترین آمار قربانیان جاده ای را داشته ایم.آیا فقط جبر به سراغ این کشور ها رفته است و به کشورهای دیگر کاری ندارد.

مطابق گفته «کریستین سالازار، رییس دفتر یونیسف در ایران» : سال گذشته در ایران نزدیک به ۲۸ هزار نفر یعنی حدود ۶۰% تمامی مرگ های ناشی از جراحت در کشور، در اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست داده اند. و همچنین گفتند که : «نزدیک به ۲۷۰۰ کودک زیر ۱۵ سال در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) در اثر تصادفات جاده ای جان سپردند در همان حال نزدیک به ۹۵ هزار کودک و نوجوان زیر ۲۰ سال در اثر تصادفات رانندگی مجروح شدند.»

پس چنین نتیجه می گیریم؛ آیا این قربانیان جبری بوده اند و امری است محتوم یا اینکه دست بشر دخالت داشته است؟ چرا برای ایران و چند کشور مشابه؟ یعنی اگر جبری اتفاق افتاده است پس دفتر یونیسف هم نباید برنامه ای برای ایمن جان ها و رانندگی برای کودکان و نوجوانان در ایران و جهان داشته باشد و نباید روی این امر تاکید کرد و یونیسف و سازمان راهداری و خود رانندگان دیگر نباید به برنامه های آموزشی- امنیتی و ترویج قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و راه ها و جاده ها بپردازند. چون یک امر جبری است آموزش و اعتبارات بی تاثیر است.

نه چنین نیست؛ ما باید تمام جوانب را ببینیم، همه ی ادارات و ارگان ها و سازمان ها باید جانب احتیاط و مقررات را ببینند. باید منابع فنی و مهندسی ایمنی، آموزش و قوانین و مقررات- افزایش فرهنگ عمومی در جامعه- رفتارهای رانندگی ایمن و مسوولانه، محتوای استانداردهای مبتنی بر شواهد علمی آموزش مدارس حاشیه جاده ها و آموزش موتورسواران ایمن  همه و همه افزایش یابد و باید همه به کمک سازمان و ادارات کل راهداری و حمل و نقل جاده ای بشتابند و این تفکر به جای تفکر سنتی جبرگرایانه نهادینه شود که همه چیز به برنامه ریزی- دقت – مراقبت – بهسازی جاده ها – رفع نقص وسایل نقلیه و افزایش اطلاعات و آموزش رانندگان و دانش آموزان حاشیه جاده ها و اختیار انسان ها ارتباط دارد. اینکه گفته اند :  که ۴۰۰ هزار نفر از مرگ ها و بیش از ۴ میلیون نفر از مجروهان فقط در آسیا رخ می دهد و اگر بدانیم که ۸۵ درصد مرگ ها و ۹۰% ناتوانی ها در کشورها با درآمد متوسط و کم اتفاق می افتد به اختیار، برنامه ریزی و توجه جدی به این مقوله معتقدتر می شویم. و اگر نوشته اند : که «حوادث رانندگی» به طور متوسط در هر ۲ سال تلفاتی به اندازه های تلفات زلزله ۵/۶ ریشتری به همراه دارد و هم اینک در کشور مهم ترین عامل تهدید کننده سلامت مردم می باشد به گونه ای که مرگ های ناشی از آن در رتبه نخست مرگ های غیرطبیعی و پس از بیماریای قلبی و عروقی در رتبه دوم کل مرگ ها قرار دارد. ما را متوجه این امر می کند که تصادفات و قربانیان جاده ای یک امر اختیاری است و نیاز به توجه و مراقبت فردی و اجتماعی و اداری است اینکه تلاش شده یک پیام واحد به گوش همگان برسد «حوادث ترافیکی قابل پیشگیری اند – ایمنی راه ها تصادفی نیست» این شعار بر این واقعیت تاکید دارد؛ ایمنی راه ها بر اثر تصادف رخ نمی دهد؛ بلکه از طریق تلاش های سنجیده افراد و بخش های مختلف جامعه اعم از بخش های دولتی و بخش های مختلف جامعه اعم از بخش های دولتی و غیردولتی امکان پذیر است. «همه حکایت از اختیار دارد» و اینکه می گویند شانس و اقبال ایشان چنین بوده توجیه کاستی ها، نواقص و عوامل فردی و اجتماعی است که بشر می تواند آن کاستی ها را کاهش دهد، ولی توجه نکرده است. محقیقن چنین نوشته اند : « در دهه ۸۰ خورشیدی (سال های ۸۹ – ۱۳۸۰) مجموع ۲۴۱،۲۳۶ نفر در اثر حادثه رانندگی در ایران کشته شده اند، بیش ترین کشته ها مربوط به سال ۸۴ (۲۷،۷۵۵ نفر) و کم ترین کشته ها در سال ۸۰ (۱۹،۷۲۷ نفر) اتفاق افتاده است. تعداد کشته ها طی سال های ۸۴- ۱۳۸۰ روند افزایشی داشته و از ۱۹،۷۲۷ نفر به ۲۷،۷۵۵ نفر رسیده است. در سال در سال ۸۵ این رقم ۲۷،۵۶۷ نفر بوده و در سال ۸۶ با کاهشی در حدود ۱۷ درصد به ۲۲،۹۱۸ نفر رسیده است؛ سپس تا پایان سال ۸۹ تقریبا روالی ثابت داشته و حدود ۲۳،۰۰۰ نفر در سال بوده است. بیش ترین تعداد کشته های مجموع این ۱۰ سال به استان های تهران (۲۸،۴۰۸ نفر)، خراسان(۲۴،۴۱۶ نفر) و فارس (۱۸،۰۰۶ نفر) و کم ترین تعداد کشته های متعلق به استان های ایلام (۱،۷۵۸ نفر)، کهگیلویه و بویراحمد (۱،۷۷۲ نفر)و چهارمحال و بختیاری (۲،۵۱۶ نفر) تعلق داشته است. براساس یافته ها بیش از ۸۰ درصد قربانیان را مردان تشکیل داده اند؛ تعداد ۱۹۳،۹۲۱ نفر مرد در مقابل ۴۷،۳۱۵ نفر زن. استان خراسان (منظور از استان خراسان در اینجا، استان های خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی می باشد) طی بازه ی زمانی مذکور بالاترین رقم قربانی زن (۵،۷۲۴ نفر)و استان تهران بالاترین تعداد قربانی مرد (۲۸،۴۰۸ نفر) را داشته است. بیش ترین نسبت قربانیان مرد و زن مربوط به استان بوشهر (۳۴/۶) و کم ترین نسبت مربوط به استان سمنان (۴۵/۲) است.تصادفات و سوانح رانندگی منجر به مرگ سالانه حدود ۳/۱ میلیون انسان و مجروح شدن حدود ۵۰ میلیون نفر می گردند. این معنای مرگ ۳۰۰۰ نفر و معلول شدن هزاران نفر در هر روز می باشد. مطالعات مختلف نشان داده است که یکی از گروه های اصلی از قربانیان حوادث جاده ای که نیاز به برنامه ریزی مستقل جهت پیشگیری از این حوادث را دارند، کودکان می باشند. حداقل هر ۳ دقیقه یک کودک در جهان در سوانح ترافیکی جان خود را از دست می دهد. مرگ و میر کودکان در زیر ۵ سال در جهان می باشد. در حالی که مرگ و میر کودکان و نوجوانان زیر سن ۱۸ سال در حوادث و سوانح جاده ای بالغ بر ۱۸۶ هزار نفر در سال در جهان برآورد شده است، تعداد مجروحین در این رده ی سنی چندین میلیون در سال می باشد. علاوه بر اثرات اجتماعی و اقتصادی  ناشی از این حوادث، از دست دادن جمعیتی در این حد، به نوعی از بین رفتن منابع انسانی جامعه در نسل های بعدی خواهد بود. میزان کشته ها و تلفات حوادث جاده ای در کشورهای در حال توسعه دو سوم کل تلفات و مجروحین را شامل می شود.» اینکه بیش از ۸۰% قربانیان جاده ای را مردان تشکیل می دهند حکایت از اختیار انسان و دخالت قطعی اوست زیرا اگر راننده ی آن وسایل زن بودند و اگر این رانندگان شغلی مثلا به مانند پشت میز نشینی داشتند آیا باز هم ۱۹۳،۹۲۱ مرد در مقابل ۴۷،۳۱۵ زن بود. پس نتیجه قطعی می گیریم آن شغل انتخابی با اختیار انسان و عوامل دخیل در تصادفات غالبا به اختیار انسان و به دست انسان انجام می گیرد. پس یادبود روز حمل و نقل (۲۶ آذر) و روز جهانی یادبود قربانیان حوادث و سوانح رانندگی بهانه ای شد تا یادآوری شود. قلم به دستان بنویسند، سخنرانان سخنرانی کنند و مسؤولان به هوش باشند و رانندگان بدانند که با اختیار خود می توانند تصادفات و قربانیان را کاهش  یا افزایش بدهند. 

  • منبع خبر : نصیر بوشهر