▪️یکی از کهنترین روشهای تفسیر اساطیر،[تفسیرِ] «تاریخی» است. در این نحوهٔ تفسیر، کوشش میشود که ریشههای تاریخی اسطورهها را بیابند و آنها را تا حد ممکن «عقلانی» و «معقول» کنند. این روش و طرز تلقّی، اسطوره را تاریخی میداند که نهتنها خود به صورت افسانه درآمده بلکه با خرافات افسانههای دیگر آمیخته شده است. […]
▪️یکی از کهنترین روشهای تفسیر اساطیر،[تفسیرِ] «تاریخی» است. در این نحوهٔ تفسیر، کوشش میشود که ریشههای تاریخی اسطورهها را بیابند و آنها را تا حد ممکن «عقلانی» و «معقول» کنند. این روش و طرز تلقّی، اسطوره را تاریخی میداند که نهتنها خود به صورت افسانه درآمده بلکه با خرافات افسانههای دیگر آمیخته شده است. باید حقیقت تاریخی اسطوره را از انبوه حکایات و قصّهها جدا کرد و بیرون کشید، بنابراین با تأمل در مثلاً تورات که تاریخ افسانهای قوم بنیاسرائیل است، باید تاریخ را از افسانه تمییز داد و بهویژه دید که افسانهها چه معنای تاریخی میتوانند داشته باشند.
از جانبی به اساطیر سامی که از راه تورات به مسلمانان رسیده رنگ و معنای تاریخی داده میشود تا محتوای کتابهای آسمانی از پیرایهٔ افسانه و قصّه بری باشد.
سلسلهٔ اساطیری کیانیان را نیز پارهای از دانشمندان، سلسلهای در اصل و تاریخی میدانند که طی قرنها رنگ افسانه گرفته است؛ از جمله هرتسفلت کوشید تا دلایلی در باب یکی بودن کوروش کبیر و کیخسرو و تطبیق بعضی پادشاهان کیانی با هخامنشیان بیاورد.
البته اسطوره و تاریخ در موارد زیادی با هم آمیخته شدهاند، اساطیر بنیاسرائیل (تورات) از این بابت مثال خوبی است.
شناخت عناصر تاریخی اساطیر البته به فهم عمیقتر اساطیر و تاریخ، هردو، کمک میکند ولی معنای اساطیر نهتنها به دریافتی صرفاً تاریخی منحصر نمیشود بلکه اساس و جوهر اساطیر در جنبههای تاریخی آن نیست.
ادامه دارد…
درآمدی به اساطیر ایران
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
- منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی
Tuesday, 3 December , 2024