نصیربوشهر – محمد غمخوار: تجربه های جدید در همان حال که بسیار هیجان انگیز و جالب توجه هستند به همان میزان ترسناک هم هستند .ترس از ابهام ها و ناشناخته ها همواره می توانند ما را از کسب تجربه های نو وتازه دور نگه دارند. اما سفر ویژگیهای بسیاری دارد که می توان در […]
نصیربوشهر – محمد غمخوار:
تجربه های جدید در همان حال که بسیار هیجان انگیز و جالب توجه هستند به همان میزان ترسناک هم هستند .ترس از ابهام ها و ناشناخته ها همواره می توانند ما را از کسب تجربه های نو وتازه دور نگه دارند. اما سفر ویژگیهای بسیاری دارد که می توان در دل سفر به آن ها دست یافت .از ویژگیهای سفر این است که شما شهامت امتحان تجربه های جدید را بدست می آورید .با آدم های دیگری آشنا می شوید .فرهنگ ها و آداب و رسوم جدیدی را تجربه می کنید .غذاهای جدیدی را امتحان می کنید .در سفر با لذت های کوچک و بزرگی آشنا می شوید که شادی و لذت را برایتان به ارمغان می آورد .با آدم های جدیدی آشنا می شوید که قبلا آن ها را ندیده و نشناخته بودید .با طبعیت و جغرافیای جدیدی هم داستان می شوید و پی میبرید که طبیعت چقدر زیبا و دل نواز است و با مرور خاطرات سفر و گذر از باغ ها و مرتع ها و کوهها و آسمان آبی دل تان کوک می شود و سمفونی زیبای زندگی در شما جوانه می زند. گفته مشهوری وجود دارد که سفر تنها چیزی است که شما را ثروتمند تر می کند در حالی که شما برای آن هزینه می کنید .
?️ در طول عمر خود به سفرهای زیادی رفته ام و با آدم های زیادی در این پهنه خاکی آشنا شده ام .اما در سال جدید به سفری کوتاه رفتم که برای من جذابیت صد چندانی داشت. داستان از آنجا شروع شد که دوستی دعوت مان کرد به یاسوج برویم . مرکز کهکیلویه و بویر احمد .سرزمین زیبا و پایتخت طبعیت بکر ایران .بار و بندیل مختصری بستیم و از بوشهر راهی جاده شدیم .بعد از طی مسیری تقریبا طولانی و گذر از جاده های پر پیچ و خم به یاسوج رسیدیم . شب شده بود و با میزبان تماس گرفتم که گفت باید به سمت کاکان بیایید .چنین نامی به گوشم آشنا نبود .از اهالی سوال کردم .گفتند حدود ۲۵ کیلومتری یاسوج است .به سمت کاکان روانه شدیم .جاده باریک و پرپیچ و خم و کوهستانی در دل تاریک شب ما را به سمت و سوی سرزمینی بکر می برد که تاریخ گویایی از عشق و مهربانی و محبت و سخاوت را در دل مردمان لر زبانش نهفته داشت و ما روزهای بعد این سخاوت و مهمان نوازی را با تمام وجود لمس کردیم و به خود افتخار کردم که چند روزی مهمان مردمانی بودم که نهایت عشق ورزی را به منصه ظهور و بروز رساندند .قوم لر برایم عجب جاذبه ای داشت و چقدر پر وسعت و پرعمق بودند .
?️ قبل تر ها در خصوص شجاعت و شهامت قوم لر مطالعاتی داشتم .می دانستم این قوم آنقدر دلیر و شجاع و ظلم ستیز بودند که در زمان حکومت مظفرالدین شاه تا اوایل سال ۱۳۰۰ خورشیدی دولت مرکزی ، نفوذی در مناطق لر نشین نداشت و حتی ماموری از جانب دولت به این مناطق فرستاده نمی شد .لر ها هیچگاه زیر بار زور نرفته و همیشه در مقابل زورگویی و دشمنان با تمام وجود و قدرت به نبرد پرداخته اند . مردمی که با شرایط بسیار سخت در زیر آفتاب سوزان و سرماهای استخوان سوز و سخت زندگی می کردند و هر از چندگاهی با حوادث طبیعی و عیر طبیعی روبرو بودند ، سرسخت و شجاع و نترس بار آمدند. اما این سرسختی با دیگر ویژگی ها و صفات زیبایی مثل مهمان نوازی ، راست گویی ، صداقت و وفای به عهد و لبخندهای رنگی به سان لباس های رنگارنگ و لبریز از عطوفت زنان لر عجین گشته است که جز حیرت و تحسین از این همه مولفه های یک قوم سلحشور و عاری از ریا و تزویر به ذهن متبادر نمی کند .
?️ ساعت حدود نه شب دوازدهم فروردین به منطقه کاکان رسیدم .ابتدا فکر کردم کاکان تنها یک روستا است . اما متوجه شدم دهستانی از روستاها با نام های زیبایی همچون منصور خانی ، حاج عباسعلی خانی ، غضنفر خانی ، حمزه خانی و تل خانی و زرد خونی و چندین و چند روستای دیگر است با ویژه گیهای منحصر به فرد .روستاهایی سر سبز و دیدنی که درختان گردو و سیب و رودخانه های فصلی و کوههای بلند و مرتع های سرسبز با تالاب ها و چشمه ساران فراوان آنها را احاطه کرده اند . از ویژگیهای دیگر منطقه کاکان وجود کانی های زیر زمینی مانند گوگرد و نمک است که وقتی بر بالای دشت ها می روید معادن آن خود را نمایان می سازند .
بیشتر مردم کاکان به کشاورزی و دامداری و باغ داری و استفاده از معادن نمک مشغول هستند که همین روحیه ساده و بی پیرایه روستایی در تمام حرکات و سکنات و خلق و خوی آن ها نمایان است .
?️ میزبان ما خانواده ای بودند از لرهای اصیل و مهربان که مرد خانواده با خودرو به ابتدای جاده اتصالی کاکان با جاده اصلی آمد و ما را به همراه خود به باغی پر از درختان پیر و جوان سیب برد . هوا سرد بود و برودت زمستان هنوز از آسمان باغ پر نکشیده بود . برای ما که از بوشهر آمده بودیم سرمای غریب و استخوان سوزی بود که با عطر شکوفه های سیب در هم آمیخته و فضا را همراه با متانت طبع و وقار و مهمان نوازی میزبان تلطیف میکرد . رفقای زیادی از قوم لر دارم اما تا کنون میسر نشده بود که چند روز مهمان آن ها باشم و تا با قوم و قبیله ای از نزدیک مراوده نداشته باشید نمی توانید تمام زوایای رفتاری آن ها را درست و آگاهانه قضاوت نمایید .
آنچه برای من و خانواده ام در این سفر جالب و خاطره انگیز بود حضور تعداد زیادی از اقوام میزبان در ابتدای خوش آمد گویی به مهمانان بود .پدر و مادر و فرزندان کوچک و بزرگ و پدر بزرگ و مادر بزرگ و دایی ها و عموها و سایر اقوام آمده بودند .انگار همگی از یک خانواده بودند و برای من هماهنگی و تشریک مساعی و مهربانی و خودمانی بودن همه آنها اندکی تعجب برانگیز بود. چنان با شعف و مهربانی خوش و بش می کردند که انگار سالهاست ما را می شناسند و ما جزیی از پیکره خانواده آن ها هستیم .جالب تر از تمام ماجراها اصرار اقوام به اینکه حتما باید به خانه تک تک آن ها نیز مهمان شویم و من درک میکردم و ایمان داشتم که این تعارفات از صمیم دل است به طوری که خیلی زود با میزبان و اقوام شان انس و الفت گرفتیم و احساس نزدیکی کردیم .انگار در خانه خودمان هستیم .روح بزرگ قوم لر و آنچه در تواریخ نوشتاری در مورد این قوم برجسته خوانده بودم به ناگهان همگی در ذهن و فکرم جولان می داد و من خود را بخشی از این زیبایی تاریخی می دیدم .شخصیت های بزرگ قوم لر مانند بی بی مریم سردار بزرگ از مبارزان مشروطه ، علیمردان خان ملقب به شیر علی مردان ، مهرداد اوستا شاعر مورد علاقه من همگی در ذهن و جان من در همین باغ پر از شکوفه های سیب انگار صف بسته بودند و من در ذهنم آن ها را هجی می کردم و خدماتی که این قوم بزرگ به ملک و مملکت نموده اند و گاهی نغمه ای از یکی از اساطیری ترین و مشهورترین ترانه های لری را که از زمان جنگ به یاد داشتم زمزمه می کردم .# دایه دایه وقت جنگه#
لرها به دلیل زندگی در محیط طبیعی و حضور در طبیعت از پیچیدگی های رایج مردمان شهرهای بزرگ دور هستند به همین دلیل سادگی و بی پیرایگی در بند بند وجودشان ساری و جاری است و زود اعتماد می کنند و بی شیله و پیله هستند و خیلی زود خودمانی می شوند احساسات خود را به آسانی بروز می دهند که این خصایص از بزرگی و سخاوت و انسان دوستی آن ها حکایت می کند که تمام این خصوصیات به کمال و شایستگی در تک تک میزبانان ما وجود داشت و مایه مباهات و خرسندی ما می گردید . سفر ما با گشت و گذار در دامنه کوههای بلند و گاها پوشیده از برف و لابلای درختان گردو و سیب و رودخانه های فصلی و پرچین های سرسبز و با طراوت و چشمه ساران و برم های با شکوه در کنار مهر و محبت و پذیرایی میزبان شیرینی و حلاوت خاصی داشت که یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین سفرهای من بود و این چند خط پایان تقدیم بزرگ مردان و بزرگ زنان لر زبان هموطن که تاثیر آن ها در تاریخ غنی این سرزمین هیچگاه فراموش نخواهد شد .
* در قلب زمین تکه ای جا مانده از بهشت جای دارد که نامش کاکان است . در آغوش باغ های گردو و سیب و چشمه ساران لغزنده بر دامن کوههای بلند با مردمانی بغایت عاشق و سلحشور و مهربان .مردمانی که از صخره های غیرت و مردانگی بالا می روند و روزگاران مدیدی است همنشین جاودانه این قطعه زیبا و دلربا در قلب زمین هستند *
- منبع خبر : نصیر بوشهر
شهامت جعفری
تاریخ : 25 - فروردین - 1401
با سلام، ضمن احترام به عزت و سربلندی تمام مردم کشورم به ویژه لر زبانان عزیز، از قدردانی و نگاه تیز بین شما که با قلمی بی تکلف و زیبا نگاشته اید تشکر می کنم. جعفری از اردبیل