میدانیم که متنها با روابط بینامتنی به دو دسته برون فرهنگی و درون فرهنگی تقسیم میشوند. روابط درون فرهنگی زمانیست که «متن مرجع دارای فرهنگ مشترکی با متن اصلی است و بینامتنی برون فرهنگی، هنگامیست که فرهنگ متن مرجع متفاوت از فرهنگ متن اصلی باشد»(نامور مطلق، ۱۳۸۵). یا متنهای گذشته بر متن حاضر تأثیر میگذارند […]
میدانیم که متنها با روابط بینامتنی به دو دسته برون فرهنگی و درون فرهنگی تقسیم میشوند. روابط درون فرهنگی زمانیست که «متن مرجع دارای فرهنگ مشترکی با متن اصلی است و بینامتنی برون فرهنگی، هنگامیست که فرهنگ متن مرجع متفاوت از فرهنگ متن اصلی باشد»(نامور مطلق، ۱۳۸۵). یا متنهای گذشته بر متن حاضر تأثیر میگذارند یا متن حاضر بر متن حاضر. این تأثیر به دوشکل صورت میگیرد: یا با واسطه یا بدون واسطه. این سخن درست است که تمام متنها به گونهای وامدار متون پیش از خودند. مثلاً تمام متنهای جهانِ قبل از شاهنامه، باعث تولید شاهنامه شدهاند. پس هر متنی چه با واسطه چه بیواسطه، متأثر از متون دیگر فرهنگهاست. حال ممکن است متن مرجع، امروزی باشد یا قدیمی. با واسطه باشد یا بیواسطه. درون فرهنگی باشد یا برون فرهنگی. از دیدگاه دیگر دو نوع متن داریم: متن کلامی مانند تمام هنرهای کلامی چون شعر و داستان و نمایش و… و متن غیرکلامی مانند متون دیداری و شنیداری و… . -خرافات در زیر مجموعه متون شنیداریاند-. برای اینکه متوجه شویم، تأثیرات میان فرهنگی بر همه گونههای متون دیگر فرهنگهاست یا بخشی از آن؟ باید به دو جنبه سبکی و مضمونی متن توجه کنیم که متن دارای دو جنبه است:۱-سبک ۲- مضمون. خب. تأثیر بینامتنی سبکی مانند پذیرش شکل شعر نوی ایرانی از اروپا یا ورود شکل غزل ایرانی در شعر روکرت آلمانی. و تأثیر مضمونی مانند نشر اشعار و فیلمهای سوررئالیسمی از اروپا به ایران.
خرافاتهای تمام مردم جهان در حقیقت یک نوع متن غیرکلامی مضمونی است که بنابر نیازهای شخصی و گاه حکومتی و گهگاهی هم عمومی بر مبنای روابط بینامتنیِ برون فرهنگی ساخته شده و انتشار یافتهاند. رنگ و لعاب و ظاهر این متون شاید متفاوت باشد، ولی در یک رویکرد بِدِه و بِستان بینامتنی فرهنگی در زمان اولیه بشر تولید شدهاند که همگی از یک آبشخور و یک سرچشمه نیاز جوامع به وجود آمدهاند. قصههای عجیب و گاه خندهدار که فقط شکل ظاهری ساختمانشان با هم متفاوتاند، همگی در طرح و ژرف ساختِ مضمونی، مساوی و برابرند. این قرضگیری توسط مردمانی صورت گرفته است که هرگز در مورد هم چیزی نشنیده و هیچ وقت همدیگر را ندیدهاند. و شاید هم به قول صادق هدایت مربوط به زمانی است که« بشر با هم میزیستهاند و هنوز از یکدیگر جدا نشدهاند».(هدایت، ۱۳۴۵: ۴۵۱). این ادعا را میتوان بر همه متونِ جهان، مانند حماسهها واسطورهها و قصهها و متونی با مضامینی چون مرگ و عشق و نفرت و… تسریّ داد.
منابع:
۱- نامور مطلق، بهمن ،(۱۳۸۵)«روابط میان فرهنگی در هنر»، روزنامه جام جم، ۲۲شهریور.
۲- هدایت، صادق، (۱۳۴۵)نوشته های پراکنده، چ۲، تهران، امیرکبیر.
- نویسنده : بشیر علوی
- منبع خبر : نصیر بوشهر
https://nasirboushehronline.ir/?p=3180
Thursday, 3 July , 2025