اسکندر احمدنیا شب است، شبی روشن از حضور ضیافت الهی ، نور هستی بخش الله بر روی این جهان مادی ، سی و یکم خرداد ماه است ،ماه روشنِ فیض الهی ، ماه عروج تو که علی وار به مناجات و دعا بر می خواستی ، غم پنهانت را به شب و صاحب شب می […]

اسکندر احمدنیا

شب است، شبی روشن از حضور ضیافت الهی ، نور هستی بخش الله بر روی این جهان مادی ، سی و یکم خرداد ماه است ،ماه روشنِ فیض الهی ، ماه عروج تو که علی وار به مناجات و دعا بر می خواستی ، غم پنهانت را به شب و صاحب شب می گفتی ، کجایی ای جنگجوی شجاع اسلام ، ای آنکه دل روح الله از تو شاد بود و بی تو دلش شکست ، بی آنکه بجز خود صدایش را کسی بشنود ، جهان را با حس مالک اشتر وارت رصد کردی و نهال ایثار و شجاعت را از خاک تا همه ی افلاک برافراشتی ، شب ، شب توست ، شبی حسین گونه که باب رحمتِ زلال زیستن را بر تمام اطلس جهان منقش نمودی و گلگون پیراهن ، طریق کهکشان معراجِ رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند را به یادگار گذاشتی ، امشب شب توست و فردای این شب است که هر ساله خورشید غمگین و افسرده ، اما سرمت از باده ی غیبی معنویت بی نهایت تو ، بیرق افشان، پیشانی بر دو سوی زمین می ساید و به سجده می آمیزد ، اکنون طنین همیشه ی نام توست ، که سنگ سنگِ دیار تشیع را به آرامش و سکون ، به همایش پر شکوه غیرت و شجاعت وانهاده است ، و اکنون این ماییم که بر سیطره ی نام تو ، قد می کشیم ، بر می خیزیم ، ترانه ی هستم هستم سر می دهیم و الله گویان ، می سراییم
سرودِ : هیهات من الذله !

۳۱خرداد ماه سال۱۳۹۶

اسکندر احمدنیا

  • منبع خبر : نصیر بوشهر