📚برگی ازخاطرات زندان(۶) *🍂این قسمت محسن.* زندانیان از اقشارمختلفی اند، مالی،حالی، چک، قتل، مَهریه، ،آورنده مواد، ساقی، مصرف کننده، سرقت و و و … با افکار و فرهنگ های مختلف: مورد نظر نگارنده محسن است، کم سِن، کم تجربه، متأهل، اما تابگی کاری و مهربون، من مواظبش بودم ، اودرمیان زندانیان بکسانی کمک میکرد ک […]

📚برگی ازخاطرات زندان(۶)
*🍂این قسمت محسن.*
زندانیان از اقشارمختلفی اند، مالی،حالی، چک، قتل، مَهریه، ،آورنده مواد، ساقی، مصرف کننده، سرقت و و و …
با افکار و فرهنگ های مختلف:
مورد نظر نگارنده محسن است، کم سِن، کم تجربه، متأهل، اما تابگی کاری و مهربون، من مواظبش بودم ، اودرمیان زندانیان بکسانی کمک میکرد ک تشخیص میداد ازانجام امورشان حالا یابدلیل پیری یا نقص عضوعاجزند.
اما داستان خودش داستان دیگریست.
او ک قربانی ناجوانمردی دوست ناباب وشیاد و از انسانیت بدور شده،کمتراز سی سال سن داشت.
اون جوان صاف وساده وبی سوادی!!!! بودک
بعنوان یک ابزار مناسب مورد سوء استفاده باندی تبهکار قرارگرفته بود.
محسن ازیک خانواده کارگرِ ده سرعائله ای ک هیچیک ازآنها ازپدرگرفته تا محسن آخری ، ازشغل ثابت ومایه داری برخوردار نبودند.
ودر چرخیهء بی رحمیِ روزگارِ سخت و توانفرسای تورم وبیکاری امروزی، هوس دزدی بسرش میزند ودر کنارکارکشتگان قرار میگیرد. ودریک سرقت و یک سکانس مواد اورا جلو میندازند،بهره را میبرند واورا رها میکنند.
اینجا یک گله مندی جدی ویک اخطارجدی تر به خانواده ها دارم، خانواده هایی ک فرزندی صاف مثل محسن دارند وحتا فقر و فلاکت هم مچاله اشان کرده مواظب بچه هاشان باشند،آقا رُک وراست بشنوید،جامعه مادارد بسوی سیستم معیشت جنگلی پیش میرود یعنی *(بُکُش تازنده بمانی)* بخورتا تاخورده نشی، البته این چرخه بدلیل افول انگاره های اخلاقی ونزول جوانمردی حادث گشته ک کاریشم لااقل فعلن نمیشه کرد.
چرا چون تا یکی خدا خوب کرده میاید خدمتی بجامعه کند توسط بزه ورفتارنااهلان، او نیز در نوع خدمتش تجدید نگــر و پشیمانی میکند.
در قسمت اول ابراز داشتم ک فضای قضا در دستگاه قضایی دراستان وشهرستان دچار تحول و امور کیفی گردیده.
با جلوس راست کل دادگستری استان ک انصافن فردی شایسته ومسلط برامور است و دو جوان باتجربه ومسلط وباسواد و مردمدار برکرسی مدیریت قضائی شهرستان دشتستان ، فضای خوبی برای برگشت ب زندگی شرافتمندانه برای زندانیان مهیا گردیده.
من در زندگی ام گاهی شاهد تجلی محتوایی احادیث در جامعه هستم واینک تجلی حدیث *(شَرَفُ المکانِ بِالمَکّین)* هستم یعنی اینکه بعضی مکانها وجاها وصندلی ها،ارزشمندو شرافت پیدا میکند انگاه ک خوش اهلی،برآن جلوس کند. مصداقش خاک کربلا ومشخصن تربت حسین ع. آیا این زمین قبل از جلوس سیدشهدا هم همین قُــرب ومنزلت را داشت؟
باجدیت میگویم امروزبا ریاست مدیرکل دادگستری استان دراستان و جناب شاه صادقی وجناب رستگار، درشهرستان دشتستان، این حدیت تبلور وبار معنایی پیدا کرده است.
*🍂اما بنالم از نااهلان.*
با تغییر ایجاد شده ،رویکردی مهربانانه توام با رحمانیت الهی شامل زندانیان وخانواده ها وتاکید دارم خانواده هاشون گردیده.
جناب دادستان با رعایت دقیق قانون وتشخیص اینکه چ کسانی شایسته ترحمند.
با تقاضاهای مرخصی یا رای بازی انها از روی رآفت اسلامی وانسانیت خودش موافقت میکند.
اما متاسفانه بعضی افراد نانجیب و ناسپاس واز انسانیت فاصله دار ،در حین همین مرخصی ویا رای باز بودن اقدام ب سرقت یا بزه های دیگر میکنند واین بزرگترین خیانت ب جامعه و مسئولین شریف قضایی وخانواده وزن وفرزندان کسانی است ک مرخصی میگیرند، شرافت عمل نشان میدهند وبی هیچ خطایی روز موعود ،خودرا بزندان معرفی میکنند.
اون عده انگشت شمار ک تمرد میکنند باعث میشوند ک مسئولین محترم قضایی زین پس هیچ انگیزه ای برای تَـــرحُم ب سایر زندانیان نداشته باشند واین حق اوناست.
بیاییم فرهنگ زیستی مان را تغییر دهیم، بنظراین نگارنده مردم هم باید ب نمک نشناسانی ک باعث بی اعتمادی قضات شریف به سایر زندانیان میشوند ازخود برانندو طـــرد کنند.
🍁خدایاهرکس نداند توخوب میدانی ک برای فقط رضایت تومینویسم.
🍂حسین روئین تن. حـُــــر

  • منبع خبر : نصیر بوشهر انلاین