▪️جان زندگیبخش رویدادهای شاهنامه، از همه دست _حتی عاشقانه_ کردار است. کردار سرشت حماسه و خونی است که اگر در رگهای آن ندود داستان هر رزم و بزم از نفس میافتد و خاموش میشود. نقش کردار در هر رویداد حماسی و حتی در کار دلدادگان نیز پیداست. در شاهنامه حسیات (احساس و عاطفه) از […]
▪️جان زندگیبخش رویدادهای شاهنامه، از همه دست _حتی عاشقانه_ کردار است. کردار سرشت حماسه و خونی است که اگر در رگهای آن ندود داستان هر رزم و بزم از نفس میافتد و خاموش میشود.
نقش کردار در هر رویداد حماسی و حتی در کار دلدادگان نیز پیداست. در شاهنامه حسیات (احساس و عاطفه) از برکت وجود کردار و در جریان رویدادی «بیرونی» پدیدار میشود.
▪️در زال و رودابه و مهرورزی کوتاه رستم و تهمینه نیز «کردار» کارساز آشکار است. و طرفه آنکه _ به خلاف سنت فرهنگ و ادب فارسی_ چهبسا در کار و بار عاشقی، زنانِ شاهنامه پیشگام و از مردان بیپرواترند. رودابه، بیتاب عشق زال، راز دلش را نزد پرستاران غمگسار میگشاید و میگوید:
که من عاشقیام چو بحر دمان
ازو بر شده موج تا آسمان
پر از پور سام است روشن دلم
به خواب اندر اندیشه زو نگسلم
همه خانهٔ شرم پُر مهر اوست
شب و روزم اندیشهٔ چهر اوست
و میافزاید که چارهای بیندیشید و «دل و جانم از رنج» آزاد کنید. آنها او را سرزنش میکنند که سروی، نگاری دلارام چون تو از هندوستان تا به چین نمیتوان یافت، چگونه دختری سرافراز چون تو دل به پیرزادی مرغپرورد و کوهی میسپارد. رودابه چون گفتار آنان را شنید، «به خشم و به روی دژم بانگ زد: نه فغفور چین و نه قیصر روم، که
به بالای من پور سام است، زال
ابا زوی شیر و با برز و یال
گرش پیر خوانی همی یا جوان
مرا او بهجای تن است و روان
رودابه در پس پرده نمینشیند و آه بکشد، تا روزی بختش باز شود، خود همتی میکند و از ندیمان همدمش میخواهد که آنها هم کاری بکنند.
▪️این نیز بد نیست گفته شود که زنانِ شاهنامه نهتنها در خطرگاه عشق و عاشقی، که در رایزنی و برآمدن از دشواریها نیز، مانند سیندخت، گاه از مردان داناتر و جگردارترند. در شورش بهرام چوبین و خیال خام او که هرمزد را براندازد و خود به پادشاهی نشیند، خواهرش گردیه، به خلاف سران سپاه بهرام، به وی هشدار میدهد که در هوای پادشاهی جان خود و کار و نام دودمانت را بر باد میدهی.
باری، اندکی دور افتادم، سخن بر سر نقش «کردار» بود در ساخت و پرداخت داستانهای رزمی و بزمی و رویارویی هماوردان یا دلدادگان. بهخلاف غزل و شعر تغزلی که در آن کردار «درونی» است نه بیرونی و در ساحت روح رخ میدهد.
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
ارمغان مور، ص ۲۴۴_۲۵۰
- منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی
Thursday, 21 November , 2024