اواخر دهه سی شمسی معلم دبستان باقری تو جبری بیدم که اکثر دانش اموزاش بچه های جبری و ظلم اباد بیدن بجزء تعدادی که بواهاشون بازاری بیدن بقیه صیادی و جاشوئی میکردن که آرزو داشتند بچه هاشون درس بخونند و گُت که بشن مثل خوشون جاشو و صیاد نشن که وقتی میرن دریا امیدی سی […]

اواخر دهه سی شمسی معلم دبستان باقری تو جبری بیدم که اکثر دانش اموزاش بچه های جبری و ظلم اباد بیدن بجزء تعدادی که بواهاشون بازاری بیدن بقیه صیادی و جاشوئی میکردن که آرزو داشتند بچه هاشون درس بخونند و گُت که بشن مثل خوشون جاشو و صیاد نشن که وقتی میرن دریا امیدی سی واگشتنشون نی مخصوصا زمسون که کارشون نبرد با امواج و طیفون های دریائی بید و دلشون نمی خواست بچه هاشون به سرنوشت بوا های ۱۶ نفر از بچه ها بشن که تو دریا غرق شده و یتیم شده بیدن .

یکی از دانش اموزا غلو بید که کُم و رون چاق و کله گُتی عینهو کله ماهی هامور داشت که اصلا اهل درس و مشق نبید ،فقط دل دی و بواش خش بید غلو میره مدرسه که سی خوش کسی بشه و همیشه خدا هم جیبش پر الوک ،بنک و کلخوند بید . درس که نمی خوند هیچ ارنک گری هم در می اورد و نمی نهاد بچه ها درس بخونن . سیش می گفتم اقا غلام تو که علاقه ای به درس و مشق نداری و درس هم یاد نمی گیری بوات گناه داره خرجت میکننه بیش از ای ضررش نزن برو تو بازار شاگردی یا پادوی بکن تا خوت اوسا بشی از حرف و نصیحتم بدش می اومد .
خردا تجدید اورد . شهریور دلُم سی دیِ و بواش سوخت، نمره قبولی سی چهارم دادمش هفته اول مهر هر چی چیش چیش کردم تو کلاس و مدرسه ندیدمش . پرس بچه ها کردم گفتند غلو روز تو بازار ماهی فروش ها شاگردی میکنه و شو هم میخواد بره اکابر تو دلم گفتم روز مالی نبی ،چه برسه به شو . اما خوشحال شدم که رفته دنبال کاسبی .
روزگار گذشت و دیرا دیر خبرش داشتم که دکون ماهی فروشی داره و روزگارش بد نی و مو هم بازنشسته شدم و خرید قاتق و ماچله خونه هم همیشه با ننه بچه ها بید مو غلو نمی دیدم تا یه روز مهمون از بالا سون سیم اومده بید و گفت بریم میگو و ماهی بخریم لباس بر کردم و باهاش رفتم تو بازار ماهی فروش ها چیشم به غلو افتاد که حالا گُت شده بید و حاج غلوم او هم مو دید به خوش نه اورد و زیر چیشی می پائیدم تا نزدیک مغازه اش شدم انگاری واگشت به پنجاه سال پیش که سیش گفتم برو شاگردی کن و بدش امده بید، یهو دست کرد تو دخلش و مشتی اسکناس در اوردو با دست تکونشون دادو کوکی کرد که مو متوجه بشم گفت ای دخل یه روز مونن ، نمیفهمم معلم بدبخت کلاس سومم چه میکنه ها

  • منبع خبر : نصیر بوشهر