به هنگام گشایش مشکلی از ملت ات؛ به هنگام گشایش معضلی از خودت؛ به هنگام پیروزی کشور و وطن ات؛ به هنگام دیداری از محبوبی از پس سالیان؛ کدامین نیروی شگرف است به نام غرور و یا بغض که گلویت را از درون می فشارد؟ کدامین انرژیست که به سان مروارید از چشمانت بر روی […]

به هنگام گشایش مشکلی از ملت ات؛
به هنگام گشایش معضلی از خودت؛
به هنگام پیروزی کشور و وطن ات؛
به هنگام دیداری از محبوبی از پس سالیان؛
کدامین نیروی شگرف است به نام غرور و یا بغض که گلویت را از درون می فشارد؟
کدامین انرژیست که به سان مروارید از چشمانت بر روی گونه ات سرازیر می گردد؟

از آغاز پیدایش و خلقت آدمی، قدرت تفکر و اندیشه ورزی، انسان را از سایر موجودات متمایز ساخت. ویژگی های منحصر بفرد انسان را می توان در دو بعد خلاصه نمود، ویژگی های شناختی و ویژگی های تکاملی.
این دو ویژگی از بدو خلقت انسان با او بوده اند، کنجکاوی در شناخت جهان، پی بردن به رموز هستی، و شناخت قوانین طبیعی و اکتشاف اصول حاکم بر جهان هستی که خود منشأ تدوین علوم طبیعی نظیر فیزیک، نجوم، شیمی و سایر علوم پایه گردیدند، سئوالاتی نظیر از کجا آمده ام، به کجا می روم، آمدنم بهر چه بود، و نظائر آن باعث گسترش فلسفه و حکمت و منطق گردید. علوم طبیعه و مابعدالطبیعه را نمی توان در ظرف تقدم تأخری گنجاند، گرچه پیشرفت انسان در علوم طبیعی باعث گردید پرسشهای فلسفی او نیز شکل بهتری بخود گیرند، ولی حتی قبل از اینکه انسان با علوم پایه آشنا گردد، پرسشهای فلسفی در ذهن او غلیان می نموده و در پی پاسخ بوده است.
ابن طفیل اندلسی در کتاب گرانسنگ خود، “حی بن یقضان یا زنده بیدار” ، داستان شگفت انگیز آدمی را به تصویر می کشد که در جزیره ای دور افتاده به تنهایی و به دور از جوامع بشری حتی بی خبر از وجود هم نوعی چگونه طی طریق می کند و همه ابعاد وجود بشری را کنکاش می نماید و راه تکامل را به تنهایی در می نوردد، ابن سینا و سهروردی نیز داستانی مشابه حی بن یقظان دارند که استاد بدیع الزمان فروزانفر همگی را یکجا در مکتوبی ارزشمند عرضه داشته است.
دکتر ویکتور فرانکل نیز در ماجرایی مستند سرنوشت خود و رهایی و نجاتش از اردوگاه کار اجباری آشویتس به یاری بعد روحانی وجود خود به زیبایی در کتاب “ انسان در جستجوی معنا” به رشته تحریر در آورده است.
انسان از جمله موجوداتی است که ویژگی تکاملی در او همواره پر رنگ بوده است و در درازنای تاریخ نمود داشته است، غیر از انسان موجودات دیگری نیز هستند که زندگی جمعی دارند، زنبور عسل، مورچگان و نظایر آن. ولی تفاوت فاحش انسان از سایر موجودات تلاش در تکامل بخشی به این زندگی جمعی و حتی فردی بوده است، زندگی جمعی سایر موجودات خود دنیایی شگفت انگیز است ولی این شگفتی در ذات آن موجود است و از همان ابتدا وجود داشته و تفاوت چندانی در طول تاریخ حیاتشان نداشته است. لیکن انسان، با قدرت اندیشه، اعصار مختلف تاریخی برای خود آفریده است، عصر مفرق و آهن، عصر کشاورزی و عصر پیشا مدرنیته و عصر مدرنیته(با محوریت اتم) و پست مدرنیته(با محوریت فناوری ارتباطات، IT). اگر انسان با سایر موجودات تفاوت نداشت، تا کنون در همان مراحل اولیه باقی می ماند و دوره های تکاملی را طی نمی نمود.
حال وجود آدمی چه ابعادی دارد و هر کدام چه ویژگی ای دارند خود جای بحث و گفتگوی بسیار دارد، بطور کلی وجود آدمی را در دو بعد جسمانی و روحانی خلاصه می کنند، افلاطون معتقد بود بُعد روحانی جوهری است قدیم که قبل از بُعد جسمانی، موجود بوده و بعد که بُعد جسمانی پدید آمد، روح از مرتبه خود تنزل می کند و به بدن تعلق می‌گیرد. این نظریه به وسیله ارسطو، درهم شکسته شد، وی معتقد بود که در نظریه افلاطون به جنبه وحدت و وابستگی بعد روحانی و جسمانی توجه ای نشده است و نمی‌توان علاقه روح و بدن را سطحی انگاشت، ارسطو، رابطه روح و بدن را از نوع علاقه صورت و ماده دانست. بوعلی سینا، نظریه ارسطو را تأیید می نماید، با این تفاوت که به یک نوع وحدت و ارتباط واقعی و جوهری میان بعد روحانی و جسمانی قائل است.
و در ادامه صدر المتألهین، بر اساس حرکت جوهری، معتقد است که مبدأ تکوین نفس و روح، ماده جسمانی است، و هیچ مانعی ندارد که یک موجود مادی در مراحل ترقی و تکامل خود به موجودی غیرمادی تبدیل شود و به تدریج خاصیت مادی بودن را از دست بدهد.
حال دانشمندان و اندیشمندان حوزه انسانی و روانشناسی، مراتب نیازهای بشر را در ابعاد مختلف وجودی انسان مورد کنکاش قرار داده و به مطالعه آن پرداخته اند، شیخ فریدالدین عطار هفت وادی عشق را پیش می کشد که بیشتر جنبه روحانی دارد و بُعد جسمانی را در سایه بُعد روحانی می بیند و آبراهام مازلو آمریکایی هرم سلسله مراتبی نیاز انسان را مطرح می کند که وزنه ترازوی مازلو به سمت بُعد جسمانی کشش دارد، هر چند در هردو نظریه هر دو ابعاد وجود دارند.
در هر حال به نظر می رسد بیشتر مصایب بشر مربوط است به نگرش غیر متوازن فردی و اجتماعی او به ابعاد وجودی خودش، در نگاه فردی، اگر شخص فقط به بُعد جسمانی معطوف باشد، ممکن است از جسمی سالم و قوی برخوردار باشد، ولی همین فرد سالم و بی عیب و نقص از منظر جسمانی در صورتی که به ابعاد روحانی نظیر عواطف و احساسات و علائق روحانی بی تفاوت باشد، دچار امراضی روانی می گردد که این امراض، به مرور به بُعد جسمانی نیز کشیده شده و بدن را بیمار می گرداند، و بلعکس، اگر شخص فقط به بُعد روحانی متمرکز گردد، بُعد جسمانی مختل گردیده و اختلال در بُعد جسمانی، قدرت بُعد روحانی را به زوال می کشاند.
از منظر اجتماعی نیز امور به همین منوال است، هرم سلسله مراتبی مازلو، نگاه دارد به نیازهای اجتماعی بشر و نیازهایی از جنس جسمانی با رگه هایی از نیازهای روحانی. جوامع غربی خواسته یا ناخواسته، الگوی سلسله مراتبی مازلو را دنبال نموده اند.


انسان کامل از نگاه فردی و آرمان شهر از نگاه اجتماعی الگوهایی هستند که به تمام ابعاد زندگی بشر نگاه متوازن دارند. انسانی که تک بعدی بیاندیشد ، چه بعد جسمانی و چه بعد روحانی محکوم به شکست است و جوامعی نیز که ابعاد مختلف نیاز انسان را مد نظر نداشته باشد، باز محکوم به فروپاشی اند، رویکرد متوازن چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، حرکتی بی نقص بسوی تکامل و راه وصول به انسان کامل و ساخت آرمان شهر خواهد بود.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر