*بُـغونامه* قسمت دوم به ✍️حسین روئین تن. ….اولین شب حصر خانگی را دربیابان ومزرعه کشاورزی ام تجربه نمودم. شب سختی بود توقع،دلخوری، اجحاف، تهمت های ناروا بعنوان کیفرخاست ویاد گذشته درشب تاریک مزرعه کلافه ام کرده بود. بیش از دوساعت عمیق درخودم فرو رفته بودم. تمام غم ها وغصه برپیکرم سنگینی میکردند اما عقل نهیبم […]

*بُـغونامه*
قسمت دوم
به ✍️حسین روئین تن.
….اولین شب حصر خانگی را دربیابان ومزرعه کشاورزی ام تجربه نمودم.
شب سختی بود توقع،دلخوری،
اجحاف، تهمت های ناروا بعنوان کیفرخاست ویاد گذشته درشب تاریک مزرعه کلافه ام کرده بود.
بیش از دوساعت عمیق درخودم فرو رفته بودم.
تمام غم ها وغصه برپیکرم سنگینی میکردند اما عقل نهیبم داد تو پنــج سال را باید اینگونه سپری کنی پس توکل برخدا کن و خود رابا شرایط زمان وفق بده.
وچنین کردم، شب دوم حصر در مزرعه خودرابا کتابهایی ک باخودآورده بودم مشغول کردم.
شب دیجور دراز بودو حوصله من بمراتب کوتاه.
مطالعه سه جلد کتاب را دردستور کارخویش قرار داده بودم.
۱ ـ جامعه شناسی نخبه کشی ازعلی رضاقلی
۲ـ جامعه شناسی دینی ـ جاهلیت قبل ازاسلام اثردکتر یوسف فغانی
و۳ ـ هناسه ـ مجموعه شعرِ شاعرمورد
علاقه ام استاد محمدجععرنجدی (سیادوک).
برای هریک یکساعت وقت نهاده بودم وقتی آثر رضاقلی خسته ام میکردسراغ شعرهای سیادوک میروم وشعرِ:
*ای خُدی بالی سری ،سیمون یچی کو*
باخوندن شعر نجدی بزرگ وگرفتن روحیه ددباره سراغ جامعه شناسی دینی فغانی میروم.
شب وشب های مزرعه حالات خاص خودش رادارد.
صدای وحوش اطراف مزرعه مرا کمی مشغول خود میکند ک از دور دست ها صدای زوزه روباحی سکوت شب را میشکندو همزمان دیدمکی از فرازآسمان مزرعه میگذرد ومیگوید : *دیدمش دیدمش* و بهمی خاطر نام دیدمک براین پرنده نهاده شده وما روستایی ها به اون تیترون هم میگوییم و بیاد استادپرآوازه دیار سی طالب هاشمی میفتم ک میسراید: *بازامشو دیدنک ازنو چته/ هُی قییَه کمتر بُکُه کُشتی خوته/شک نداروم دیدمک دُز دیدیه/ ایقه تو هولُ ولا افتیدیه.*
درهمین حال صدای عوعو سگی ک کفتاریا گرگی دیده دیده منو ب تفکر وامیدارد.
باز سراغ رضاقلی میروم واین جمله منو بسختی درخود فرو میبرد ک میگوید: *…رعایت حقوق اجتماعی* *افراد،اعم از سیاسی و اقتصادی* *واجتماعی (ب معنی خاص) *راازقوانین* *ومجریان آن خواستن،*
*سفیهانه ترین برداشت مبارزاتی در یک جامعه است.* ازنوشتن ادامه این جمله صرف نطر میکنم چون بخاطر پرداختن ب همین امور اینجا محصورم.
کتابی بسیار پرمحتواست و من بسراغ جامعه شناسی دینی میروم و روی این جمله دقت میکنم ک :
*….ابن کلبی گفته:*؟* *هرخانواده* *درمَکّه دارای بت ویژه ای بود،ک درخانه خود انرا عبادت میکردند، چون یکی از اهل خانه راهی سفر میشد آخرین کارش درهنگام خروج از خانه این بود ک بت های خانوادگی را مسح کندو…..* وابن متعلق ب عصر جاهلیت است اما خوب ک دقت میونم امروز هم بنوعی دچار بت پرسیئی از نوع بت پرستی مدرن هستیم.
پایان★

  • منبع خبر : نصیر بوشهر انلاین