جناب رویین خوش آمدید… (برای حر مهاجر) عبدالرحیم کارگر بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود!! صائب تبریزی حر عزیز !!دوست گرانسنگ من !! که آزادگی برازنده ی نام توست؛ با شنیدن آزادیت هم خوشحال شدم و هم غمگین . خوشحال که از حبس بیرون آمده ای […]

جناب رویین خوش آمدید…
(برای حر مهاجر)

عبدالرحیم کارگر

بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود!! صائب تبریزی

حر عزیز !!دوست گرانسنگ من !! که آزادگی برازنده ی نام توست؛
با شنیدن آزادیت هم خوشحال شدم و هم غمگین .
خوشحال که از حبس بیرون آمده ای و غمگین که این آزادی موقتیست .ولی قدمت در این آزادی چند روزه را پاس می داریم و می گوییم .
عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود
بهر شاباش قدومش همه فریاد کنید.

روزگارت مرا یاد بهار و حبسیه هایش در زندان رضا شاه انداخت که مصداق بارز آزادگانی چون شماست که یک ایرانی پاک نهاد یعنی نجیب زاده ای از سرزمین آزادگانی .
در این دل نوشته برای حر می خواهم از بهار و شعرهایش وام بگیرم

بهار می گوید :
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

فصل گل میگذرد همنفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید

اکنون ما شما را در این مرخصی چند روزه چون عندلیبی در باغ دل مردم میبینیم که آشیانه ای از جنس آزادی و مهربانی را روی درخت عشق برای خودت ساخته ای و این مردم بی شک به یادت خواهند بود.

وقتی حبسیه ی دیگر بهار را مرور می کنم انگار تاریخ برای حسین ها تکرار می شود .
بهار در حبسیه ی دیگرش می گوید :

راست گر خواهی گناهم دانش و فضل من ‌است

در قفس ماند بلی چون مرغ خوش الحان بود

چاپلوس و دزد و حیز آزاد و من در حبس و رنج

زانکه فکرم را به گرد معرفت جولان بود

تو جرمت دانش و فضل است ،اگر مختلس بودی در حبس نبودی.
آری حسین جان دلم برای دلنوشته هایت که از بلفریز و باغ و کشتزارها می گفتی تنگ شده .برای قلمت که بوی سبزی و طراوت می دهد .
باید بگویم بند و زندان‌ سزاوار خردمندان نیست ولی افسوس که روزگار بدکردار دیگریست .
در همین جا هم یادی می کنم از دوست عزیز فرهنگی شیرازیم جناب رهنما که او هم به خاطر فعالیت صنفی اش پنج سال حکم گرفته و به همراه دیگر فرهنگیان شیرازی در عادل آباد است .
و اما ای کسانی که قلبتان برای آزادگانی چون حر می تپد حسین ها را در زندان ها فراموش نکنید واین شعر بهار را یادآوری می کنم .

یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان
چون تماشای گل لاله و شمشاد کنید

امیدوارم حاکمان ما این بیت بهار را سرمشق خود قرار دهند که :

گر شد از جور شما خانه موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید

  • منبع خبر : نصیر بوشهر آنلاین