▪️الیوت می‌گفت: شاعرِ خام و بی‌تجربه تقلید می‌کند و شاعر پخته و خلاق می‌رباید. تمام تحوّلات و بدعت‌ها و بدایعِ شعرِ مدرنِ ایران تابعی است از متغیّرِ ترجمه در زبان فارسی. آنچه شعرِ اخوان و فروغ و سپهری و شاملو را در نمایشگاه بین المللی شعرِ جهان، به حدی رسانده است که مایهٔ سرشکستگی ما […]

▪️الیوت می‌گفت:

شاعرِ خام و بی‌تجربه تقلید می‌کند و شاعر پخته و خلاق می‌رباید.
تمام تحوّلات و بدعت‌ها و بدایعِ شعرِ مدرنِ ایران تابعی است از متغیّرِ ترجمه در زبان فارسی.
آنچه شعرِ اخوان و فروغ و سپهری و شاملو را در نمایشگاه بین المللی شعرِ جهان، به حدی رسانده است که مایهٔ سرشکستگی ما ایرانیان نباشد، همین پیوندی است که زبانِ فارسی، در شعرِ اینان، با «جهان شعری» مغرب زمین برقرار کرده است و می‌کوشد حافظه‌ای نو برای جامعه بیافریند، فقط و فقط از رهگذر چنین پیوند فرخنده‌ای امکان‌پذیر شده است و حاصل تلاش چندین نسل است، در طول یکصد سال.

شعر، مثل هر هنر دیگری، خیابانی است دوطرفه. از یک سو هنرمند در حرکت است و از سوی دیگر جامعه و تاریخ. اگر از طرف مقابل، نشانه‌ای از پذیرفتن دیده نشود، هنرِ راستین به سامان نرسیده است. در شکل یک‌طرفهٔ ماجرا، همه‌کس می‌تواند نظریه‌پردازی کند و به تعبیر ابن سینا، با زیرکساریِ دم‌بریده، خود را نامزد جایزه نوبل بداند. راه از آن طرف تا بی‌نهایت باز است. همیشه باز است. روزنامه‌ها خوراک روزانهٔ خود را همیشه می‌طلبند.

ولی شعر، شعر حقیقی، در تاریخ ادبیات هر ملّتی همان است که بر لبان همگان یا بخش‌هایی از جامعه جاری باشد، مثل شعرهای ایرج و پروین و فروغ و مثل شعرهای اخوان و شهریار و شاملو و بهار.

محمد‌رضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه
صص ۲۶–۲۵