سالی که پشت‌سر گذاشته شد، سالی سخت برای سیاسیون بود، بخصوص ماه‌های آخر سال که جنگی به واقع خونین در فضای مجازی و رسانه‌ها بر سر قدرت شکل گرفت. یکی از مجروحان این جنگ سخت قدرت، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس فعلی بود که ضربات مهلکی بر پیکره سیاسی او وارد شد. دشمنان قالیباف کم نیستند! […]

سالی که پشت‌سر گذاشته شد، سالی سخت برای سیاسیون بود، بخصوص ماه‌های آخر سال که جنگی به واقع خونین در فضای مجازی و رسانه‌ها بر سر قدرت شکل گرفت.

یکی از مجروحان این جنگ سخت قدرت، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس فعلی بود که ضربات مهلکی بر پیکره سیاسی او وارد شد.

دشمنان قالیباف کم نیستند! /حاشیه سازی های مداوم مشاوران

قالیباف، دشمنان خود را در طیف‌های وسیعی تعریف کرده است؛ البته آنها کم هم نیستند. از پایداری‌چی‌ها گرفته تا دولتی‌ها و گنگ رائفی‌پور و رسایی. هرچند قالیباف از ابتدای مجلس یازدهم در معرض ضربات سنگین جبهه پایداری بود، اما در ماه‌های منتهی به انتخابات، جبهه‌های دیگری علیه او گشوده شد؛ جبهه‌هایی که بعضا ناشی از دشمن‌تراشی مشاوران قالیباف نیز بود.

در نیمه دوم سال کمتر هفته‌ای پیدا می‌شد که یا محمود رضوی، یا مهدی محمدی، یا دیگر مشاوران رییس مجلس، برای دفاع از او، حاشیه و دعوایی در فضای مجازی دست و پا نکنند. در واقع دشمن‌تراشی‌های مستمر مشاوران قالیباف، باید یکی از فاکتورهای اصلی در گشایش جبهه‌های جدید نبرد قدرت درنظر گرفته شود.

به عبارت ساده‌تر، ضربه‌ای که قالیباف از جبهه پایداری در طول مجلس یازدهم متحمل شد، به مراتب کمتر از ضرباتی بود مشاورانش به واسطه گلاویز شدن‌های مجازی به او تحمیل کردند؛ آنها منتقدان عملکرد قالیباف را بجای آنکه از زمره منتقد بیرون و حداقل وارد دسته بی‌طرف‌ها کنند، از زمره منتقد، آنها را تبدیل به دشمن کردند.

همه رفتند به جز حدادعادل و محسن رضایی

یادداشت‌ها، توییت‌ها، استوری‌ها و پست‌های اینستاگرامی و فعالیت‌های رسانه‌ای رسانه‌های نزدیک به او، مجموعا باعث شد تا قالیباف در میان جنگ قدرت، تنها بماند و فقط حداد عادل و محسن رضایی برای او بمانند؛ دو چهره‌ای که خودشان نیز برای ماندن در عرصه سیاست و وزن کشی انتخاباتی نیازمند یک یار کمکی بودند.

به عبارت ساده‌تر، تیم قالیباف در طول ۴ سال مجلس یازدهم، نتوانستند منتقدان را کنترل و جذب کنند؛ در کنار این موضوع، آنها از کادرسازی و ساختارمند کردن اطرافیان رییس مجلس نیز عاجز ماندند. از همان زمان که چند شب قبل از انتخابات مجلس یازدهم ائتلافی شکننده و از سر اجبار میان تیم قالیباف و جبهه پایداری و با ریش‌سفیدی حداد عادل شکل گرفت، مشخص بود که قالیباف در طی چهار سال آینده‌اش، روزگار خوش و آرامی نخواهد داشت؛‌ که همین هم شد. قالیباف شانس اول ریاست مجلس را داشت و در نخستین انتخابات هیات رئیسه مجلس توانست بازی خوبی انجام دهد؛ با جنگ رسانه‌ای از سوی منسوبان به جبهه پایداری مواجه شد.

قالیباف در طول این سال‌های مجلس یازدهم، یک روز با ماجرای خرید سیسمونی نوه‌اش دست و پنجه نرم می‌کرد؛ روزی با متهم شدن به دستکاری در بودجه؛ ‌روز دیگر با ادعای مخالفت با لایحه عفاف و حجاب؛ مدتی دیگر با رسوایی اعطای خودروهای شاسی بلند به برخی مجلسی‌ها و …

این بار فرق می کرد!

او این سال‌ها زیر فشارهای سنگینی بود اما در طول ۳-۴ ماه منتهی به انتخابات قضیه فرق داشت؛ یا به قول طیفی از دشمنانش، «این بار فرق می‌کند». فرق هم داشت؛ سنگین‌ترین فشارهای سیاسی به قالیباف از ناحیه مخالفان و دشمنان جدید و قدیمی‌اش در ایام انتخابات وارد شد.

یک طیف از آنها، قالیباف را با وعده‌ها، مدیریت مجلس و عملکردش زیر ضرب برده بودند اما طیفی دیگر با افشاگری‌های خانه خراب‌کن. مهمترین افشاگری انجام شده، انتشار اسناد درخواست فرزند کوچک رییس مجلس برای اقامت دائم کانادا بود؛ این درخواست مانند پتکی بر برنامه‌های انتخاباتی قالیباف فرود آمد.

قالیباف از همه‌سو تحت فشاری سنگین و از سوی افکار عمومی خواستار توضیح درباره این موضوع قرار گرفت؛ اما قالیباف شخصا وارد میدان نشد و افکار عمومی را قابل ندید تا برای تنویرش توضیحی بدهد. او در این رابطه همان استراتژی قدیمی‌اش را اجرا کرد و مشاورانش را در فضای مجازی به میدان فرستاد؛ آنها هم تا توانستند ماجرا را بدتر کردند؛ توجیهاتی نظیر درخواست اقامت دائم برای کاهش هزینه تحصیل در کانادا، بدترین توجیهی بود که مشاورانش می‌توانستند به کار ببرند تا ماجرا بدتر شود! فهرست سفرهای متعدد اروپایی آقازاده‌ی قالیباف به پاریس و آمستردام و … کار را بدتر کرد؛ اوضاع دیگر اصلا قابل کنترل نبود. منتقدان و مخالفان و دشمنان به کنار؛ این افشاگری‌ها افراد بی‌طرف را هم حتی به میدان آورد.

قالیباف بازی خورد؛ آنهم از پایداری ها

از سوی دیگر قالیباف از سوی جبهه پایداری بازی خورد؛ از این طریق که این تشکل تندرو، برای ائتلاف با فهرست شورای ائتلاف وارد مذاکره شد؛ او و حدادعادل فکر می‌کردند با ائتلاف پایداری‌ها دیگر همه طیف‌های اصولگرایی همراهشان خواهد شد؛ اما این ائتلاف باعث شد تا چندین نفر از افراد منتسب به قالیباف و حداد از فهرست خارج شوند و پایداری‌چی ها جایگزین شوند. اما این افراد وارد فهرست‌های دیگر هم شدند و باعث شدند تا هم مهره‌های حداد و قالیباف حذف شوند و هم آن ۸ پایداری‌چی به همراه افراد سایر فهرست‌ها بتوانند وارد مجلس شوند.

او در دور اول انتخابات نتوانست حتی یک فرد از نزدیکان خود را به مجلس ببرد، در جریان ائتلاف با پایداری‌چی‌ها به هر شرط آنها تن داد و یاران نزدیکش را به خواسته‌ی جبهه پایداری حذف کرد.

زلزله‌ای که در جریان انتخابات قالیباف را تکان داد، چهارم شدن او بود؛ پایین‌تر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی. این امر تزلزل قالیباف را بیش از پیش کرد. نشان داد که او اگر انصراف ندهد و وارد مجلس شود، روزهای سختی را در پیش خواهد داشت.

منتظر افشاگری های جدید باشیم؟

قالیباف در سال ۱۴۰۳، اگر بخواهد برای ریاست مجلس وارد گود شود، قطعا افشاگری‌ها از طریق نقاط ضعف متعددش بیشتر خواهد شد. او این بار جنگ قدرتی محدودتر اما سنگین‌تر را در خرداد ماه تجربه خواهد کرد.

قالیباف با تن دادن به شروط پایداری‌چی‌ها از یکسو اعتماد حلقه‌های نزدیک به خود را از دست داد و آنها بر این تصور شدند که قالیباف برای منافع خودش، دوستانش را قربانی می‌کند؛ از سوی دیگر تک و تنهاتر از همیشه در مجلس روبروی دشمنان دیرینه و جدیدش خواهد بود؛ قالیباف در این انتخابات نشان داد که بازی را بلد نیست و مشاورانش به مراتب بیشتر از رئیسشان بازی را بلد نیستند؛ با از دست دادن اعتماد حلقه نزدیکانش و گیر افتادن میان دشمنان، او را باید مصداق چه قبل از انتخابات و چه بعدش، دچار خسران شده است.

  • منبع خبر : خبرفوری