یادم میا ظهر عاشورا یک گرموی کرده بید که نفس کشیدن مشکل میکرد.هوا گرم و نم و شرجی در و دیوار خولیس کرده بید. لنگوتی بووام دور قد رو قدبندم سفت بسم و با دیم و کوکام مجید خدا حافظی کردم و کلون در سرا کشیدم وپا تو کیچه نهادم و بسم الله گفتم و […]
یادم میا ظهر عاشورا یک گرموی کرده بید که نفس کشیدن مشکل میکرد.هوا گرم و نم و شرجی در و دیوار خولیس کرده بید.
لنگوتی بووام دور قد رو قدبندم سفت بسم و با دیم و کوکام مجید خدا حافظی کردم و کلون در سرا کشیدم وپا تو کیچه نهادم و بسم الله گفتم و رونی خونی رفیقم عزیز و حبیب شدم. بعد با هم رونی مجت زیارتیها شدیم.محله خومو تو جبری.مجت زیارتیها که دمام زدن و سینه تموم شد.نصف شوو بید که از جبری رونی ظلم آباد شدیم.ازرو بلت که میره سی قصابخونه کر عمارت کوچیکی که پاسگاه نیرو دریایی بید خومو رسوندیم ظلم آباد.از کر بالاخونی کل عیوض رفتیم تو کیچه حاج نصوری که اذونگو محله بید خومو رسوندیم تو مجت.از در مجت که تو کیچه واز بید بین جمنا چلقیدیم تا خومو رسوندیم توبرهه مجت.
تو برهه خیلی غلگ بید بیشتر جمنا اهل دریا مال محله .از در مجت پشت سر هم سینه زنا خوشو میرسوندن تو برهه مجت. هنوز خیلی دیگه مونده بید سی دمام وسینه زنی.از در سمت دریا رفتیم رو بولتی که پشت بالاخونی مدینه رسولی مث بولتی پهن بید.اونجا سیل دریا وماشووی مویگیرا و جهازی تشاله و بوم وجهاز گته ای که رو لنگر راگی بیدن میکردیم و سی هم نقل کار سخت اهل دریا سی هم تعریف میکردیم. ظهر عاشوران و کار تنتو ودر و دروازه تعطیل.همه سیاه پوش زن ومرد گت و کوچیک رونی مجت محمد کل خورشید بیدن.
سی خاطر نوحه خونش محمد شریفیان بید.خدا رحمتش کنه روحش شاد و یادش گرامی باد.
پاپایک ،رفتیم رو بولت پس خونی دی رضای دایه.عزیز یهو رفت تو بهر کوکاش که چند سال پیش ،جهازشو از گتر میومده بوشهر که رو سر مطاف هوا پر میکنه و جهازشو غرق میشه و هر هشتا جاشو و سکونی و طباخ و شوفر وناخدا غرق میشن ولش هیچکموشو بر نمیرسن .یهو عزیز زد زیر گریه.گفت جهازشو محرم و صفر هیچ وقت سفر نمی رفتن.تو مجت تو بُر اول سینه بید. چقه از نوحه خوندن محمد شریفیان خوشش میومد.مو و حبیب گفتیم خدا رحمتش کنه.مرگ حقن.گلهلو دریا و موج و غرقی بیدیم که با صدای بوق ذهنمو از دریا پاک کرد و زور اوردیم سی مجت.حالا دیگه تو میدون و داخل مجت غلگ بید.صدای دمام و اشکون میبردت تو صحری کربلا.وداغ شهادت امام حسین علیه السلام وقافله همراش. صف دمام زنا قدم به قدم از در مجت داخل میرفتن و بعد ریتم آروم دمام تند و تند شد وبا صدای کشیده بوق صدا قطع شد.بعد به دستور یوسف دماما بردن داخل انباری کنار قلندرخونه که جای دمام و علم ها وبیرق عزا بید.
همه خولیس عرق بیدن و مث لگجی صورتشو سرخ شده بید.با صدای پیش خون بر اول سینه زنجیرش کامل شدو بُر درس کنا زنجیر بُر دوم آروم کامل کردن. ما هم رفتیم پیرنمو در اوردیم و لباسامو دادیم دس بچه عامو عزیز وحالا دیگه خومو رسندیم بُر پنجم.سینه گرمی و شتاب میگرفت که محمد شریفیان نوحه خون داخل سینه شد و رفت کر چندل وسط برهه همیطور که دس چپش تکیه داد بید قد چندل،نوحه خونی شروع کرد وپهنای صداش ریتم داد سی سینه زنا.غیر صدای سینه صدایی شنیده نمی شد.با صداش و نوحه های عاشورایی که فضای مجت ومحله پر کرده بید،شور و توان سینه زنا دوچندون کرده بید.اهالی محله که تو میدون سینه بیدن با نوای نوحه و ریتم و صدای گوش نوازش شوری دو چندون به سینه زنا میداد تا سنگین پا به زمین بکوبند و با وقار عزاداری کنند.
حالا دیگه با نوای غمبار نوحه خوان،صحن مجت صحرای کربلا بید.در و دیوار مجت علم و بیرق عزا و پرده های تمثال امام حسین و نوشته نام فرزندانش بود.مجت یکرنگ سیاه پوش بید.
نوحه خوان محمد شریفیان رفت بالای سکوی وسط برهه زانوی غم بغل گرفت و با صدای غمبار و حزین هم نوحه می خواند و هم روضه.جمنّا اشکبارون بیدن.
حالا دیگه سینه به اوج رسیده بید.زیر غرش رعد گونه ضربات سینه.نوحه خوان سکوت سنگینی وجودش را فرا گرفته بید.غم شهادت امام حسین وجودش فرا گرفته بید.یهو چند بار ناله داد وبونگ زد حسین ،حسین ،حسین جونم بقربونت….
فضای مجت غم و غصه واشک فرا گرفت و تنها صدای ناله و گریه بید .چه سینه سنگینی شده بید.نوحه خون اشک میرخت وتو سکوت سنگین یهو غمبار واحد گفت.چند نفر از سینه زنا یکی مث میش عبدالله و حاج رسول دهن واز کردن و گفتن یا حسین.عبدو گفت الله واحد.حالا دیگه ضربات سنگین پنج پنجه روی سینه صدای رعد میداد.ظهر عاشورا.غوغای عزاداری و سینه زنی…..
حالا دیگه با نوحهُ سنگین واحد که صحرای کربلا مث فیلم سینما در خاطر عزاداران و سینه زنا نقش می بست. تو اوج سینه حال عزیز بهم خورد و دسپاچه مث جهازی که همری موج مرما کنه از حلقه سینه در رفت.کر در قلندر خونه افتاد.مو و حبیب رفیقم از صف سینه در رفتیم و خومو رسندیم جمبش.حالش بد طوری به هم خورده بید.گرما نفسش کول کرده بید..همیطور که زیر بغلش گرفته بیدیم پاپویک خومو رسوندیم تو سایه بالاخونه میش مدینه رسولی .حالا دیگه دریا پر بید حد زده بید.دریا چنون پر شده بید که بوید غباب اوو دریا بیشی تا خوت برسونی مجت ظلم آباد جنوبی که بخشو نوحه میخونه….حالا دیگه نفس به نفس دریا گلهلو ظهر عاشورا .گوش به صدای غم انگیز وغمبار نوحه های عاشورا ی حسین داده بیدیم و بغض کرده بیدیم سی گریه. وختی صدای محمد شریفیان ،نوحه خون شنیدیم که گفت مرواتون همه سال خبردار شدیم که سینه تموم شده و با گل یا حسین گفتن سینه زنا ریتم سینه کم کم خاموش میشد وهمه پشت قافله و کُتل و حجله قاسم عزاداری میکردن….مرواتون همه سال
پایان
معنی کلمات.
گلهلو …..پریشون.
کلون……چهار چوبی که درون دو حلقه قرار میگرفت برای بستن دو لنگه در حیاط.
جاشو….ملوان
سکونی …کمک ناخدا
طباخ …آشپز.
شوفر مسئول موتور لنج
ناخدا…کاپتان
پاپویک….قدم به قدم.
بولت….سکو
کوکا….برادر
گتر….قطر
غلگ…..شلوغ
اشکون….در صف دمام کسی که ریتم دمام زدنش با دیگران فرق میکند.
جمنا….جمعیت
- منبع خبر : نصیر بوشهر
https://nasirboushehronline.ir/?p=3207
حمید
تاریخ : 7 - شهریور - 1399
خیلی زیبا بید. لذت بردیم