به پاس قدردانی از فعالان اجتماعی بوشهر
راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست ان جـــا جــز ان کـــه جـان بسپارند چـاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست… از ابتدای شروع بیماری کرونا بودند عزیزانی که عاشقانه آستین همت را بالا زدند تا با به خطر انداختن جان خودشان و […]
خانم فیس، فیسو
تو سالن اداره سکوت مطلقی حاکم بید طوریکه اگر سرم رو میز میذاشتم خووم می برد یهو در اتاق واز شد و خانمی کاغذ بدست امد طرفم و سراغ رئیس اداره ازم گرفت گفتم مهمون داره بفرما بشین کمی گپ که زد فهمیدم همکار جدیدمونن از سر و قیافه اش و گپ زدنش معلوم بید […]
راز سر به مُهر
در سالهای آخر پهلوی، سنه ۵۲ شمسی به بعد، من دانش آموز دبستان مهرگان بودم، دبستانی تاریخی واقع در اول محله جبری، مدرسه ای که خیلی خیلی دوستش داشتم. ساختمان مدرسه آن زمان در نوع خودش بسیار خوب و بی نظیر بود، بنایی دوطبقه با یک ردیف حدود ۱۲ تایی کلاس های بسیار بزرگ و […]
چه ولاتی مو دارم
چند روزی پدر نزد ما ماند و سپس عازم بوشهر شد. یک روز صبح زود درحالی که هوای سرد صبحگاهی شیراز بدنم را مثل میگو دولا کرده بود و و در خواب ناز بودم ، صدای مادر شنیدم که می گفت ممرضا بلند شو! من فکر می کردم که خواب می بینم دوباره و چند […]
به یاد راوی حماسه های نادرمهدوی و رزمندگان بسیجی
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا او را برای اولین بار در دوران دفاع مقدس در هنگام جابجائی گردان مالک اشتر از مناطق جنگی جنوب به جزیره خارک به منظور تمرین گردان های رزمنده بیسجی غواص و آبی خاکی بر روی اسکله ها […]
نصوری ها در جنوب
وقتی تاریخ جنوب را ورق میزنیم و میخوانیم، درمییابیم حوزه جنوبی در سالهای نه چندان دور با چالشهای عظیمی روبرو بوده است که دولت مردان آن روزگار و در آن عصر نه اینکه برای آن حوزه ، قدمی بر نداشته اند و کاری نکرده اند، بلکه آنها را از حقوق اولیه خود هم در تنگنا […]
چه ولاتی مو دارم
مسافر بعدی خسته،کوفته و گرما زده وارد شد.آفتاب گرم بندر چهره مهربانش را برشته کرده بود.لاغر تر و ضعیف تر به نظر می رسید.نای حرف زدن و خوش و بش کردن نداشت.با وجودی که سرو صورتش در آب های جاری رودهای دشت ارژن و خان زنیان و حسین آباد صفا داده بود،بوی عرق از پیکر […]
مردی با دو لباس رزم متفاوت/ جنگ بیولوژیکی از جنگ سخت، سختر است!
در شورهزارهای بوشهر متولد شدم، پدرم ملوان بود؛ ملوانها کارگران زحمتکش کشتی هستند برای کسب روزی حلال دل به دریا میزنند. دوران خوش آن ایام به خوبی در کنار پدر و مادر مهربانم سپری کردم و همیشه سعی کردم با کمترین دستمزدها هم کار کنم و مستقل باشم. در کنار کار به ادامه تحصیل هم […]
میرزا حسن خان وثوق (وثوق الدوله)پیوندگر پیمان نامه ۱۹۱۹٫م-بخش اول
“نقش تو در زمانه بماند چنانکه هست- تاریخ حکم آینه دارد هرآینه- “پیشکش به فرهنگی فرهیخته جناب آقای عبدالخالق مذکوری” وثوق الدوله” الف- “پیش گفتار”: “چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا-سنایی” شوربختانه؛ در یک صد و پنجاه سال واپسینه میهن ما، شماری صدراعظم، رئیس الوزرا و نخست وزیرانی چون امین السلطان و […]
انرژی تاریک، سفر به تضادها
چارلز دیکنز در مطلع داستان دو شهر می نویسد: “بهترین روزگار و بدترین ایام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بی باوری بود. بهار امید بود و زمستان نا امیدی. همه چیز در پیش روی گسترده بود و چیزی در پیش روی نبود، می گفتند همه به سوی بهشت می […]
Sunday, 22 December , 2024