▪️حرف بر سر چیست؟ جنگ بر سر چیست؟ در یک کلمه می‌توان گفت بر سر آزادی و اسارت. جان و جوهر تراژدی رستم را «مقاومت» تشکیل می‌دهد، نظیر همان مقاومتی که «پرومتئوس» یونانی در برابر زئوس به خرج داد؛ هر دو «نه» می‌گویند تا آنچه را که اصل و گوهر زندگی می‌دانند محفوظ بماند. […]

 

▪️حرف بر سر چیست؟ جنگ بر سر چیست؟ در یک کلمه می‌توان گفت بر سر آزادی و اسارت. جان و جوهر تراژدی رستم را «مقاومت» تشکیل می‌دهد، نظیر همان مقاومتی که «پرومتئوس» یونانی در برابر زئوس به خرج داد؛ هر دو «نه» می‌گویند تا آنچه را که اصل و گوهر زندگی می‌دانند محفوظ بماند.

مرد آزاد چه راهی باید در پیش گیرد؟ آیا زندگی را به هر قیمت که بود بپذیرد و یا خود در تعیین بهای آن دست داشته باشد؟ اگر رستم برای پاسخ دادن به این سؤال انتخاب شده است برای آن است که تواناترین و نامورترین فرد دنیای شاهنامه است؛ چنانکه از قول فردوسی در تاریخ سیستان آمده: «خدای تعالی خویشتن را هیچ بنده چون رستم نیافرید.»

اما توانائی و ناموری او در آن است که نمایندهٔ مردم است؛ پروردهٔ تخیّل هزاران هزار آدمیزاد است که در طی زمان‌های دراز او را به عنوان کسی که باید تجسمی از رؤیاها و آرزوهایشان باشد، آفریده‌اند.

اسفندیار که نمایندهٔ اتحاد دین و دولت است، او را بر سر این دوراهی می‌نهد:

یا دست به بنده بده و آسوده بچر، یا آزادی را برگزین و نابود شو!

ولی قضیه به همین سادگی تمام نمی‌شود؛ روزگار که بازیگر است راه سومی نیز در آستین دارد و آن این است که شکارگر آزادی خود نخست در دامی که نهاده بیفتد، تا سپس نوبت به گزینندهٔ آزادی برسد؛ کسی که آزادی را پذیرفت وقتی دست‌بسته نمرد، در هر حال فاتح است، زیرا آنچه را که خواسته به دست آورده، ولو به بهای زندگی خود.

 

داستان داستان‌ها

زنده‌یاد استاد محمدعلی اسلامی ندوشن

صص ۱۵–۱۴

 

  • منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی