*با بحران مهاجران بی پناه افغانستانی چه کنیم* حمید آب آذر گرفتار شده ایم بد جور. زمانه نامردی می کند با ما. تورم و فلاکت کم بود حالا ما به میدان عجیبی هم کشانده شده ایم. از سر بدبختی و فلاکت و کمبود منابع، مجبور شده ایم عذر مهمانان بی پناه همسایه را که از […]

*با بحران مهاجران بی پناه افغانستانی چه کنیم*
حمید آب آذر

گرفتار شده ایم بد جور. زمانه نامردی می کند با ما. تورم و فلاکت کم بود حالا ما به میدان عجیبی هم کشانده شده ایم. از سر بدبختی و فلاکت و کمبود منابع، مجبور شده ایم عذر مهمانان بی پناه همسایه را که از داغ و خنجر طالبان به ما پناه آورده اند، بخواهیم. ما چهل سال است میزبان با معرفتی بوده ایم. سخت است نه؟ چقدر کم آورده ایم که ایرانی باشی و نتوانی از مهمان بی پناهت پذیرایی کنی و بخواهی خانه ات را ترک کنند. چون اگر بمانند کار بدتر می شود. تقابل شدیدتر می شود. امنیت مهمان و میزبان آشفته تر می شود.
کاش ما زمانی که امریکا و دولت اشرف غنی و طالبان در قطر گرد هم می آمدند نتیجه خروج جمهوری نیم بند و بر سرکار آمدن طالبان را می دانستیم. فرش قرمز برای طالبان در تهران پهن نمی کردیم. طالبان بی معرفتی که ای کاش به ازای هر مهاجر حداقل روزی یک لیتر حق آبه ما را در سیستان می داد به ازای مصرف آب، مردم آواره اش در ایران.
ما داریم تاوان سیاست های غلط طالبان در حکمرانی را می دهیم. جور تندروی های طالبان با مردمش را ما داریم می پردازیم. چرا تند روی نکند وقتی می بیند بار زندگی میلیون ها شهروندش را مفت و مجانی بر دوش ایران می اندازد.
گول خوردیم. با سکوت خود به این نقشه پیوستیم. جمهوری خواهان افغانستانی را تنها گذاشتیم.
طالبان آمد. پناهندگان حداکثر سه میلیونی پنج سال پیش، به حداقل هشت میلیون اکنون رسیده است.
اگر قبل از این طبقه کارگر کم توقع و پرکار افغانستانی مهمان ناخوانده ما بود اینک جوانان موبایل به دست هندزفری در گوش نازک نارنجی زودرنج و البته آشنا به حقوق انسانی خود هم مهمان ناخوانده ما شده اند. اینک ماهانه ده ها هزار پناهجو با زن و بچه خود به میان ما می آیند. بچه ها مدرسه هم می خواهند پارک هم و…
تورم فقط ما را به ستوه نیاورده است بر جان آنها هم سنگینی می کند. این جمعیت عظیم هم گرفتار کرایه خانه گران شده اند. دستمزد دریافتی کفاف زندگی آنها را نمی دهد برای همین خسته می شوند عصبانی می شوند. اگرچه اکثریت شریف و صبورند اما اندکی از آنها چاقو می کشند، دزدی می کنند آدم می کشند. مهاجرت حساب و کتاب دار در دنیا برای جلوگیری از همین مشکلات است. کشورها، مرز را باز و رها نمی گذارند. اول به فکر مسکن و بیمه بیکاری مهاجر هستند تا پس از ورود مبادا از سرناچاری و گرسنگی دزدی کنند یا…
مردم ایران گرفتار و غرق مشکلات هم کم کم آن نگاه مهربان قبلی خود به مهاجرین بی پناه را از دست داده به جایش اعتراض دارند و حتی تمسخر و شاید نگاه نژادپرستانه.
تلاقی دو خشم افغانستانی و ایرانی آنهم در تمام شهرها و روستاهای ایران دارد به بمب های خطرناک تبدیل می شود. نازک اندیشانشان بی شرم بد جور در سایه غفلت مسئولین، ما را گرفتار مرزهای شرقی خود کردند.
باز در سطح ملی، این جمله منحوس را دوباره باید تکرار کرد
*چه باید کرد؟*

  • منبع خبر : نصیر بوشهر انلاین