نصیربوشهر – علیرضا بازدار:   در زندگی روزمره بندرت با کسانی در ارتباط هستیم که همواره مهربان و انسان دوست باشند. انسانهایی که با گفتار و کردار خویش آرامش را به دیگران و در هر جمعی تزریق میکنند. هم صحبتی با آنها نه تنها سبب خرسندی ،تغییر روحیه و انتقال انرژی مثبت می شود،بلکه باعث […]

نصیربوشهر – علیرضا بازدار:

 

در زندگی روزمره بندرت با کسانی در ارتباط هستیم که همواره مهربان و انسان دوست باشند. انسانهایی که با گفتار و کردار خویش آرامش را به دیگران و در هر جمعی تزریق میکنند.

هم صحبتی با آنها نه تنها سبب خرسندی ،تغییر روحیه و انتقال انرژی مثبت می شود،بلکه باعث تلطیف فکر و اندیشه آدمی می گردد.

ارتباط با این انسانها ودر شرایطی که جامعه با مشکلات اقتصادی روبروست و در معرض اثرات غیر قابل انکار اطلاع رسانی پیچیده و سرسام آور در عصر دیجیتال قرار دارد،بسی ارزشمند و قابل ستایش است.

نگاه حاکی از نوع دوستی اینان به زندگی به تعبیری مصداق بارز جمله ی عمیق و زیبای نویسنده معاصر برزیلی (پایولو کوییلیو)است که “مهربانی مهمترین اصل انسانیت است،اگر کسی از من کمکی بخواهد بدین معناست که من هنوز بر روی زمین ارزش دارم”.

اصالت خصلتی است که نه دادنی است و نه گرفتنی ،بلکه مانند دموکراسی و در گذر زمان و در شیوه ی زندگی خانواده و نحوه ی تعامل آنها با جامعه نسل اندر نسل یاد گرفته می شود و انتقال می یابد.

جان کلام این که ،انسان های اصیل و نوع دوست انگار زاده شده اند تا همواره مهربان ،شادی آفرین ،راهنما و در بزنگاه ها پشتیبان ودر خدمت دیگران برای حل مشکلات باشند.

این مقدمه به مناسبت گرامی داشت یاد مرحوم چاهیبخش ،یکی از کارمندان صادق و پاکدست شرکت توزیع نیروی برق استان بوشهر ،ورزشکار و مربی اصیل بوشهری نگارش یافته که در روز گار پوست اندازی فرهنگی جامعه در سال های پایانی دهه ی ۱۳۶۰ ازجمله افراد خوش شانسی بودم همکار ایشان شدم.

واکاوی شخصیت ایشان از دو بعد اشتغال در شرکت و حضور در صحنه ی فوتبال بوشهر برای نسلی که فقط در پی کسب پست و مقام و منفعت مالی در محیط کار یا ورزش است ،می تواند پند آموز و قابل تامل باشد.

الف-بطور کلی ایشان نه تنها با هم سن و سالان خود ارتباط خوبی داشت،بلکه با نسل جدید و جوانتر از خویش چه در محیط کار و چه در محیط ورزش فوق العاده با احترام تعامل می نمود و متقابلا مورد قبول آنان بود. در زمینه فعالیت های اداری و بخصوص ورزشی بین نسل جدید از اعتبار بالایی برخوردار بود و هرگز اختلاف سنی مانع از رفاقت و همکلامی با وی نمی شد. مهربانی،خنده رویی،شوخ طبعی ،بیان شیوای خاطرات شغلی و ورزشی با کلام و زبان خاص بدن خویش ،رعایت ادب و احترام نسبت به بزرگ و کوچک ،سادگی و صداقت در گفتار و کردار و کاریزمای بالا (حتی در میان رقبای ورزشی) از خصلت های ارزنده وی بودند. در برخورد با همکاران و ورزشکاران توصیه به سکوت در مقابل کری خوانی های رایج و سفارش به پرهیز از کشدار شدن تعلقات رنگی می نمود ،در عین حال به لباس قرمز باشگاه ایرانجوان علاقه و تعصب خاصی داشت ،تا جایی که هرگاه موضوع خرید لباس برای تیم های ورزشی شرکت پیش می آمد اولویت ایشان رنگ قرمز بود. از طرفی تعلقات رنگی هرگز باعث رنجش و جدایی وی از دوستان ورزشی و همکارانش نشد،بنحوی که تا آخرین لحظات عمرش هرگاه با وی هم صحبت می شدم از جوانمردی و همت والای مرحوم عبدالمحمد پوربهی(از بنیانگذاران شاخص باشگاه شاهین بوشهر) از جمله در تعامل با فدراسیون فوتبال وقت کشور در اواسط دهه ی ۱۳۵۰ جهت حضور تیم فوتبال ایرانجوان بوشهر در لیگ گرانسنگ تخت جمشید سخن می گفت و قدردان کمک های وی بود،در شرایطی که دو تیم شاهین (تابان)و ایرانجوان درآن سال ها در بوشهر دو رقیب سرسخت در میدان فوتبال بودند.

امروزه وقتی به نحوه ی تعامل هواداران تیم های ورزشی در فضای مجازی و حقیقی از نقطه نظر تاثیر گذاری اجتماعی و فرهنگی می نگریم ،اهمیت و ارزش نوع نگاه نسل چاهیبخش به پدیده ی فوتبال قابل تامل و درس آموز است.

ب-حضور مداوم در متن جامعه و صحنه ی ورزش بوشهر باعث اشراف کامل وی به افراد ،رفتارها و فرهنگ حاکم بر مردم محلات مختلف بوشهر شده بود. برای مثال وقتی که در مورد تیم فوتبال البرز که در محله ی قدیم ما (لیل) خدمات ارزشمندی به فوتبال بوشهر نموده صحبتی به میان آمد بلافاصله و بدون در نگ از بازیکنان برخاسته از البرز بخصوص استاد احمد نوشادی و زنده یاد عالی غریبی و…به نیکی یاد نموده و از اهمیت و جایگاه تیم البرز بعنوان تیمی بازیکن ساز سخن گفت.

وقتی در دهه ی پر تلاطم ۱۳۶۰ فضای جامعه و ادارات و به تبع آن ورزش دستخوش تغییرات گسترده گردید و برخوردها با افراد به علل متفاوت به امری عادی تبدیل شد،ایشان نیز از ترکش این برخوردها بی نصیب نماند و به اجبار متحمل مشکلاتی شد که در این مقال نمی گنجد.

وی با اتکا به شخصیت و مرام قابل احترام خویش ،صادقانه و با تلاش فراوان به متولیان امر فهماند که این گونه رفتارها شایسته وی نمی باشد.

تغییرات با سرعت وصف ناپذیر فضایی برای تنفس و فعالیت افراد صادقی مانند وی باقی نمی گذاشت .در این میان برخی با ریاکاری و تزویر برای اثبات خویش در محل کار یا ورزش به رفتارهای غیر فرهنگی و ناپسند دست می یازیدند.زنده یاد چاهیبخش در چنین فضایی مبنای تصمیمات خویش را هرگز تابعی از شرایط و وضعیت روزمره قرار نداد تا ناخودآگاه در میان همکاران اداری و جامعه ورزش به الگوی صداقت در گفتار و کردار مبدل شود.وی در واقع خودش بود و از دو شخصیتی معمول در میان افراد پرهیز می نمود.

ج- در یکی دو دوره که من همراه با سایر همکاران شرکت بمناسبت مسابقات فوتسال وزارتخانه افتخار شاگردی ایشان را داشتیم حرف اصلی و تکیه کلامش القای روحیه تلاش و احترام به رقبا بود. وی با شوخ طبعی خاص و آرامش مثال زدنی فضای تیم را از حالت استرس و اضطراب خارج می نمود.

با گسترش دانشگاه آزاد و هجوم فارغ التحصیلان آن به بازار کار ،فضای کاری افرادی مانند ایشان محدود و محدودتر گشت. همزمان در ادارات باند بازی نیز بشدت در حال شکل گیری بود و روابط در عزل و نصب ها نقش پر رنگتری نسبت به ضوابط می یافت. در سال های پایانی کار و قبل از بازنشستگی مدتی را در مجتمع انبارهای شهید ماهینی (حدفاصل نیروگاه گازی و درب پایگاه دریایی بوشهر)در سکوت بکار ادامه داد و سرانجام فردی که عمری را با صداقت و امانتداری در شرکت سپری نموده بود در سالهای میانی دهه ی ۱۳۸۰ بدور از هیاهو بازنشسته شد.

پس از بازنشستگی ارتباط خود را با همکاران ورزشی و فرزندان آنان در قالب امور ورزش صنعت آب و برق استان قطع ننمود و به علت تجربه بالا و کاریزما بعنوان سرپرست تیم های فوتسال در مسابقات سراسری وزارت نیرو حضور می یافت .

درحالیکه می توانست سالها به زندگی شرافتمندانه خویش ادامه دهد در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۹۹ بر اثر ویروس کرونا و عدم تامین بموقع واکسن با تفاوت زمانی اندک قبل از دوست دیرینه اش مرحوم عبدالمحمد پوربهی دار فانی را وداع گفته و در آرامستان امامزاده محمد باقر بوشهر به خاک سپرده شدند.

روحشان شاد

 

 

 

 

 

 

  • منبع خبر : نصیر بوشهر