کلکی رجبو نویسنده: ماشا الله زنگنه اکثر زنهای محل نون تو سراشون می پختن و چون اوضاعی تش و پیش و دید بید نون توهه یا تیری یه هفته خونه میپختن و معمولا یه کیسه ۵۰ کیلوئی سی پانزده روز تا بیست روز یه خانواده ۵ نفری بید و ارد هم از دکون ارد فروشی […]

کلکی رجبو

نویسنده: ماشا الله زنگنه
اکثر زنهای محل نون تو سراشون می پختن و چون اوضاعی تش و پیش و دید بید نون توهه یا تیری یه هفته خونه میپختن و معمولا یه کیسه ۵۰ کیلوئی سی پانزده روز تا بیست روز یه خانواده ۵ نفری بید و ارد هم از دکون ارد فروشی تو خیابون نادر میخریدن و ارد ها هم تو کیسه سفید و با پارچه متقال بید که ری کیسه اسم کارخونه و تاریخ تولید و وزن اش نوشته بید که اکثرا کیسه ها ۵۰ کیلوئی بید که نوشته بید وزن خالص ۵۰ کیلو
دی رجب هم نون هفته اش تو سراش میپخت و کیسه اردی هم که تموم می شد خوب تکونش میداد که هیچ اثری از ارد تو گونی نباشه بعدش می شستش خشک که می شد با حوصله و بقول خود دی رجب با قاعده با قیچی وازش میکرد باهاش یه کلکی یا شورت مامان دوز سی پسر ها ش و رجب می دوخت
توسون ها ما از صبح الاطلوع تا ظهر جامون تو دریا بید صبح ناشتا خورده و نخورده می رفتیم دریا و از دریا تا خونه می رسیدیم لار و بدنمون عینهو دفتر نقاشی شوره میزد و نقش تمام جک و جونور ها رو کوم و کمر ما بید واز بس لارمو ( بدن) افتو خورده بید عینهو ادم های افریقائی قبیله میو میو شده بیدیم یه روز صبح از تو سرا که در امدم و از میدون خونمون گذشتم و کج کردم طرف خونه میشت عیوض که برم طرف دریا صدای رجبو که هی داد میزد ماشو ماشو سرجام میخکوبم کرد و سرم واگرداندم تا رجب ان کومش سیاه ولی از کمر تا زانو سفید میکنه نزیک که شد فهمیدم گونی اردی شو تموم شده و دی رجب شورت مامان دوز یا کلکی بجای مایو شنو سی رجب دوخته چند قدمی با هم که رفتیم یهو رجب قدم هاش تندتر کرد و از مو جلو افتاد که چیشم خورد به باسن مبارک رجب رجبی که ری هم رفته به زور کوم و کله ۳۵ کیلوش می شد دیدم پشت کلکی اش حک‌شده وزن خالص ۵۰ کیلو تمام حالا مونده بیدم وزن باسن رجب ۵۰ کیلو خالص ان یا خود رجبو

  • منبع خبر : نصیر بوشهر انلاین