او روز پشت بنگسار اهل دریا از مویگیر تا موزیریا وجاشو و ناخدا تا طباخ جمعشو جمع بید.حرفشو همش از طیفون و غرقیا وجونور دریا بید.از جونوری که همری بادقوس و شمال و طیفون همیطور که روکول موج سوارن میا تا بر بچه ها که تهنا کر دریا لوت می ندازن وموهیی ریز صیدمیکنن یا […]

او روز پشت بنگسار اهل دریا از مویگیر تا موزیریا وجاشو و ناخدا تا طباخ جمعشو جمع بید.حرفشو همش از طیفون و غرقیا وجونور دریا بید.از جونوری که همری بادقوس و شمال و طیفون همیطور که روکول موج سوارن میا تا بر بچه ها که تهنا کر دریا لوت می ندازن وموهیی ریز صیدمیکنن یا سرگرم جهاز بازی هسن.بوتشو میگیره و با خوش میبرتشو تو غبه میون گسّارا ومی پلکونتشو تو شیلوا تا خفه بشن!سی خوم میگفتم یعنی کورزنگرو یا هر جونور دیگه تو دریی خوموهم هسی؟ نه بووام گفته سیمو نه بی بیم.یعنی بوسلامن؟ بووام ناخدان دریا نوردن میگه بوسلامه خیال جاشو واهل دریان تازه وختی تنهان.او روز چنون شیطون تو جلدم رفته بید که روح و روانم لیلام کرده بید.؟!
بی زبون دیم سیم میگفت مبادا وخت غروب بیری هل دریوی شمالی هل مجسمه و تل عاشقون تا عمارت دریابیگی.غروبا اونجا همی نمونه جونور دریوی و زمینی پسار میزنه سی بچه ها.سیت گفته باشم که بعد مردم نگن سیت نگفتم؟! اگه شیطون گولت داد و رفتی کرزنگرو با خوش میبره وغباب غبت میکنه.!!

او روز مو کله شقی کردم و پاپویک رفتم هل دریوی شمالی.یعنی صدی بوق غراب و سلسله لنگر غراب که تو گوشم خورد،فلفالی شدم که سی یه بار هم که شده برم سیل غراب و جهازی تشاله که از تو برد غراب بار بارشون و میان اسکله تابوک میکنن.
مخلص، پادریوی رفتم تا هل عمارت دریابیگی و از بولت رفتم کر دریا و رو تخته سنگی گساری نشسم.یعنی از خسگی رو سنگ گساریکو لحام شدم.
افتو هوی غروب میکرد.مث خرنگ تشی هوی از سفق آسمون خوش جدا میکرد و می سرید تا تو دریا غوز کنه و دریا ظلمات کنه و شو بشه.گفتم بین ستاره ها پی جور ستارهُ بختم بشم.حالا دیگه تو غرابکو مث یه شهری چراغ توش روشن بید.چراغی سوز و سرخ وسفید..رفتم تو بهر تشاله و موزیری و کار سخت تو خن غراب.وخت توسون و گرما و نم و شرجی.اصلن نفهمیدم کی غروب شد.
سیل دریا که میکردم دواره میرفتم تو فکر حرفوی دیم و بی بیم.ترس کرزنگرو و بوسلامه جوری دریوی که از تو دریا میا بر و بچه ها تو خلوت بر وکر بولت با خوش میبره تو غبه زیر اوو دریا که ظلماتن.سرم صد من شده بید.گوشم وینگه میداد.یادم از حرف دیم اومد که گفته بید گوش که وینگه میده بدون ینفر حرفت میزنه.حالا هم دیم توفکرمن و هوی حرفم میزنه.مخلص گلهلو از جکرجنگ با دیم بیدم.و هوشیار سیل دریا و غراب وجهازتشاله و ماشووی موی گیرا بیدم..

زیر شرابهُ نور بویهُ که رو تل عاشقون سی جهازا بانورش علامت میده که اینجا خشکین.احتیاط کنین که لحام نشین.با چیش خوم که حالا دیگه از رو دریا دیر نمیشد،یه سیولی دیدم که هوی میرفت زیر اوو و دواره می تنگید بالی اوو دریا که با بچه موجا کنگره ای شده بید.سی خوم گفتم غرقین یا همو جونور که دیم میگفت یا شایدم بو سلامه یا پیسو!؟
حالا دیگه ترس و خوف تموم روح روانم گرفته بید.با چل چل باد بررو یا شمال سردم میشد و با چل چل باد قوس گرموم میشد.حلقم خشک شده بید.می خواسم از خوف غاره بدم تا بلکی یه نفر پیدا بشه وبدادم برسه.کمک کنه تا از کر دریا دیر بشم.صدام در نمی یومد .ازترس وخوف میلرزیدم انگاری یچیزی بوتم گرفته.صدی دندونام که قد هم میخورد میشنیدم.مث صدی مسلسل صدا میکرد.حالا دیگه تو گوشم که وینگه میداد فقط حرفوی دیم بید.

حالا دیگه بلند شدم ورو در روی دریا غاره دادم مو از هیچ کموتو زهرم نمی ره.اگه پیداتو بشه و نزیکم بیشین.با سنگ گساری سرتو شلال خین میکنم.بوتتو می کرچونم.ها خوت دانی!!
همیطو روبرو دریا میگفتم و پس پس رفتم که خوم برسونم هِل عمارت ومیدون فوتبال بازا.واز اونجا خوم برسونم خونمو.شیطون روح و رونم لیلام کرده بید.میرفتم یهو پس سرم سیل میکردم که نبادا مث خیلی از آدما از پس سر با خارش شلال خینم کنه..!انگاری دورم گرفته بیدن و دندون کُرچک میکردن سی بوتم.چقه بد شکل بیدن.بو زفر وسهک دریا دونگم کرده بید.تو همی ال و اوضا که پشت گاراج قعله گیر رسیده بیدم که لاسو سگ داخل گاراج یه وکی کرد که تموم خیال چول و چپلم از دریا وجونوراش که دورم گرفته بیدن….پوکید و پاک کرد.نزیک خونمو بیدم که تو کیچی تنگو با صدی فیکی پاسبانی که سوار دوچرخه بید و هوی میومد هل مو شیطون دیرم شد و حالا دیگه دلم از ترس آروم گرفته بید که جمبم ویسید و از دوچرخش دومن اومد.همیچی سیش گفتم از خوف کرزنگرو و شیطون…..که چه سرم اومده.اسم بووام که گفتم شناختم. حالا دیگه دو پشته سوار دوچرخه رسوندم در خونمو.تک تک که زدم پاسبانکو رفت تو کیچی تنگو.سلام کردم رفتم داخل خونه دیم در کولون کرد و دوتامو رفتیم داخل خونه در شمالی.حالا دیگه دیم میگفت و مو سیلش میکردم.سی خوم گفتم آدم وختی گردن بار مشه .نابود میشه.اشتباه کردم شیطون تو جلدم رفته بید.همی…‌……
تموم.با آرزوی پسند

  • منبع خبر : نصیر بوشهر