بررسی مفهوم آزادی درجهان قدیم و جهان مدرن در سال ۱۸۱۹ بنجامین کنستان در سخنرانی ای که در حلقه آتنا در پاریس برگزار کرد به بررسی تفاوت‌های دو مفهوم آزادی از دید جهان قدیم و جهان مدرن پرداخت. این سخنرانی بعدهاتحت عنوان «مفهوم آزادی در جهان قدیم ومقایسه آن با جهان مدرن » چاپ شد […]

بررسی مفهوم آزادی درجهان قدیم و جهان مدرن

در سال ۱۸۱۹ بنجامین کنستان در سخنرانی ای که در حلقه آتنا در پاریس برگزار کرد به بررسی تفاوت‌های دو مفهوم آزادی از دید جهان قدیم و جهان مدرن پرداخت. این سخنرانی بعدهاتحت عنوان «مفهوم آزادی در جهان قدیم ومقایسه آن با جهان مدرن » چاپ شد و جزو آثار برجسته سیاسی قرار گرفت.

بنجامین کنستان (۱۷۶۷_۱۸۳۰) سیاستمدار و ادیب سوئیسی، فرانسوی در لوزان بدنیا آمد و بعدها یکی از چهره های مهم در وقایع بعد از انقلاب کبیر فرانسه مثل ۱۸ برومر، جمهوری اول فرانسه که بعنوان رهبر چپهای لیبرال؟! فعالیت داشت و در نهایت بازگشت بوروبنها به فرانسه(۱۸۱۴) برعهده گرفت.

در کتاب مفهوم آزادی… کنستان در تلاش است که با تمایز قائل شدن بین دو مفهوم آزادی، آغاز عصر جدید را اعلام نماید؛ عصری که ویژگی مهم آن قدرت یابی فرد است. از نظر او گرچه انقلاب کبیر فرانسه مسبب و عامل رونق گرفتن این مفهوم (فرد) در مقابل جمع است ولی باید پذیرفت که دوران ترور(۱۷۹۳_۱۷۹۴) در فراموشی حقوق فردی و رونق جمع و اجتماع و منافع جامعه رخ داد.

کنستان قائل به دو مفهوم قدیمی و جدید برای آزادی میباشد که هر کدام ویژگی خاص دارند‌. از نظر او جهان قدیمی که مفهوم آزادی در آن به چشم می‌آید و آنرا به بحث گذاشته، مربوط به یونان، اسپارت و روم میباشد که گر چه جهان یونان به نسبت دو دیگر آزادتر بوده اما در نهایت هر سه، آزادی مورد نظر ما را نمیشناخته یا به آن بی اعتنا بوده اند. در معنای قدیم درک از آزادی مشتمل بوده است بر رایزنی و مشاوره در امور شهر _ دولت که انقیاد کامل فرد را در مواجهه با قدرت جمعی یا عمومی در پی داشته است.

در جهان قدیم فرد در خیلی عرصه ها آزاد نبوده و از خود اختیاری نداشته و اصولا حیطه شخصی یا فردی در دولت_ شهرها یا منافع فردی بی معنا میباشد در برابر آن تتها منافع مشترک و جمعی تنها شکل تعریف منافع بوده است.

در واقع هر آنچه ما بعنوان عرصه فردی می‌شناسیم همانند اینکه فرد فقط تابع قوانین است و نه هیچ قدرت دیگر یا اینکه قدرت سیاسی نمی‌تواند به حقوق او تجاوز نماید یا او را دستگیر و زندانی ساخته و یا اینکه در تفکر و اعتقادات خود آزاد میباشد و… همه چهره جدیدی(مدرن) از مفهوم آزادی هستند که در جهان قدیم به آن توجهی نمی‌شده است.

قدرت گیری فرد در مقابل جمع نکته درخشان آزادی مدرن است، چه قدرت سیاسی که خود مشروعیتش را از افراد می‌گیرد متعهد می‌شود که از فرد و حقوق او دفاع نماید. ولی واقعیت این است که در مقابل نیز فرد تکالیفی را در مقابل جامعه بر عهده دارد که بر اساس قوانین بر شهروند یا فرد دیکته و اعمال می‌گردد. در واقع به نسبتی که در جهان مدرن نخست به حقوق فرد و سپس به تکالیف او در قبال دیگران‌ توجه می‌شود؛ درجهان قدیم نخست تکالیف در درجه اول اهمیت قرار دارند. آیا پس از این حقوق فردی قرار دارد؟ خیر! فرد فقط با انجام تکالیف خود در قبال جامعه است که معنا می‌یابد. بطور خلاصه از نظر کنستان تعریف آزادی در جهان مدرن با احترام به حقوق فردی تعریف می‌شود و هر جا که بیش ازفرد سخن از اجتماع، منافع جمعی و… سخن رانده شود مربوط به مفهوم آزادی پیشا مدرن میباشد. بعبارت دیگر هر فردی آزاد است هر چه را که می‌خواهد انجام دهد البته با احترام به قوانین!

معنای دیگری که کنستان در پی توضیح آن است اینکه در جهان قدیم، مشارکت شهروندان در تصمیم گیریهای سیاسی خود را نشان می‌داده، زیرا می‌توان گفت که این شهر_ دولت‌ها در جنگ دائم با همسایگان خود بوده اند؛ احتمالا همین نبرد دائم با دیگران در هر شرایطی اجازه قدرت یابی فرد را در جهان قدیم نمیداده است. قدرت سیاسی اولویت نخست هدف در دولت شهرها بوده و قبل از قدرت اقتصادی قرار داشته، حال اینکه اقتصاد شکل جهان قدیم را تحت تاثیر قرار داده، زیرا اهدافی که یک دولت_شهر در جهان قدیم داشت در بیشتر اوقات با اقتصاد نیز قابل دستیابی بود بنابراین تحول دیگر در تفاوت دو جهان، جابجایی قدرت سیاسی با قدرت اقتصادی و اهمیت یافتن قدرت اقتصادی بر قدرت سیاسی بوده است.

شهروندان آزاد و برابر با وجود اعمال حقوق خود چون (دادخواست، نمایندگی نیابتی، رای برای انتخاب مقامات) در زندگی سیاسی فعال هستند و این فعالیت حجم گسترده ای از مسئولیت دولت یا حاکم را در بر می‌گیرد و همین بیش از هر چیز قدرت او را اندک نموده و اجازه دستبرد به حقوق فردی را از او سلب می‌نماید، یعنی چیزی که در جهان قدیم بی‌معنا بوده و در جهان مدرن اصل و قلب دمکراسی نامیده می‌شود.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر