نصیر بوشهر – ماشاالله زنگنه – نون خشکی ها امان از مون بریده بیدن روز و شو خو و بیداری بلند کو دسشون بید و داد میزدن نون خشکک بیار نمک ببر تو وسط خو خش زمسون خسه و رسه از سر کار میومدی خوراکت میخوردی و پتو ورمیداشتی جنب بخاری دراز می کشیدی و […]

نصیر بوشهر – ماشاالله زنگنه – نون خشکی ها امان از مون بریده بیدن روز و شو خو و بیداری بلند کو دسشون بید و داد میزدن نون خشکک بیار نمک ببر تو وسط خو خش زمسون خسه و رسه از سر کار میومدی خوراکت میخوردی و پتو ورمیداشتی جنب بخاری دراز می کشیدی و خو خشی می رفتی که هنو پلکت گرم نشده بید که صدای نکره نون خشککی تو بلندکو از خو ناز ظهر گینی بلندت می کرد مدتی هم سطح تبلیغاتشون بالا رفته بید و به جای نمک در ازای نون خشکک جیجه دو سه روزه مرغ می دادن که عذابش سی ما بدتر شده بید و ظهر ها از دست جیجه و صاحب جیجه که بچه باشه و نون خشککی اصلا خو نداشتیم تو خو خش ری صورتت احساس خنکی میکردی تا جیجه کو صورتت بجای خلا عوضی گرفته و درست تو وسط سیلاخ دماغت ریده دیگه از دس نون خشککی به ستوه امده بیدم تا یه شو که می رفتم بیمارستان فاطمه زهرا (ع) دیدم پشت در دفتر هواپیمائی جنب کلینیک قلب فعلی بیست سی تا نیسون و وانت ویساده و زیر سایه بون دفتر به رقاط سی چهل نفری خوسیدن تا نگو اینجا محل خو و اسکان نون خشککی هان چند روزی گذشت یه روز سی چنتا از رفیقام زنگ زدم گفتم امشو ساعت یک نصف شو با زن و بچه بیان دم دریا بستنی بدمتون گفتن سیچه یک شو گفتم بیاین بد نمیگذره همه نیومدن با خانواده خوم پنچتای ماشین شدیم بستنی که داشتیم میخوردیم سی همشون گفتم شما از دس نون خشککی ها شاکی و عاجز نیسین زنها شروع کردن به نفرین مردها شاکی از خو پرندنشون شدن بچه ها از جیجه های که ده روزه نشدن میمیرن گفتم یاالله پشت مو حرکت کنین هر جا ویسادم و داد زدم شما هم ویسین و حرفهای مو تکرار کنین تا تلافی یه روز فقط یه روز عذاب های نون خشککی ها در بیاریم روبرو هواپیمائی که رسیدیم دیدم نون خشککی ها سی چهل نفری تو خو ناز هسن که داد زدم نون خشککی ان نون خشکک بیار نمک ببر یهو زن و مرد دختر و پسر ای که باهام بیدن شروع کردن تو ارکستر سمفونی نون خشککی همنوائی کردن ثانیه ای نکشیده بید که عالی جنابان نون خشککی از خو پریدن و شروع به اعتراض و ما را متهم به مردم ازاری کردن ولی ما گوشمون بابت بیش از ده سال عذابی که نون خشککی ها به ما داده بیدن پر بید و بر تن صدامون می افزودیم و شعارامون بیشتر میشد نون خشککی ان جیجه ببر نون خشکک بیار

  • منبع خبر : نصیر بوشهر